تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
کاویان هایل مقدم

یک چشم اشک شوق و یک چشم خون یار عدلی الهی در این صبح ولادتم آرزوست چون لاله های سرخ پرپر زیاد شده است باران رحمتت زان مخزن بی نهایتم آرزوست اینجا شده است قُلزُم جوشان درد و آه و خون ای مصطفای خلق، نزد......

ادامه شعر
علی مزینانی عسکری

من آمدم و قبر تو را دیدم و رفتم گفتم، که باز آیم و مهمان تو باشم افسوس که جامانده این قافله گشتم این بار نشدریزه خور خوان تو باشم ای شاه بده اذن سفرم باز بیایم یک بار دگر زائر ایوان تو باشم عمری......

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

سروش 1 دَمَنی پاک و نزهت چمنی من و مهتاب و نجم و انجمنی و صفای وجود جان سخنی شب پر کهکشان ساغر چشم مست یار شیرین. سروش 2 بید و باد رود شاد مرغان‌ از غم آزاد و از این دست، دشتی مست مانند جان......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

در محضر دنیای دنـی هر چه خطا شد اول اثراتـش همه از جانـب مـا شد این خلق خدا هر چه خطا می کنن امروز تقصیر خدا نیست ، خطا گیر خدا شد ٭٭٭ هرکس به مج......

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《بایکوت》 قصّه ی دلتنگی شب های سرد من تیتر اول روزنامه های صبح فردا شده بود از همان روز که تو رفتی و خبر نبودنت در شهر قلبم پیچید، آه..؛ نمی دانم چرا چشمانت واژه های مرا بایکوت کردند؟ که در هوای ساکت......

ادامه شعر
علی معصومی

بشکنی باید سکوت لعنتی ام را تو بشکتی تب لرزه های نکبتی ام را تو بشکنی شن های بی شماره در حال ریزشم تا خلسه های ساعتی ام را تو بشکنی در لا به لای عقربه ها باورم کنی سرگیجه های عادتی ام را تو بشکنی ش......

ادامه شعر
نیلوفر تیر

مرداب فروپاشیده سخت پاکباز بی یاور یکسو این هرزگیاه کینه توز اجنبی دزدیده نور و هوا را موذیانه بر گلوگاه این نگون بخت فرو کرده چنگ سوی دیگر گنداب انسانی که مدفن کرده مرداب را در کثافت در سکوت بی تل......

ادامه شعر
علی معصومی

نیلو فرانه ۲ باید تمام عطر تنت را به من دهی گلبوته های پیرهنت را به من دهی نیلوفرانه تا کمرت حلقه می زنم وقتی که ساق نارونت را به من دهی زیباترین غزال بیابان من شوی جا پای آهوی ختنت را به من دهی ......

ادامه شعر
علی ناب

باسلام خدمت کلیه دوستان و عزیزان عده ای از عزیزان گفته بودند اگر شعر عشق و سگ ادامه داشت خیلی بهتر بود منم ادامه این را نوشتم وتقدیم دوستان عزیز مینمایم چند بیت ازاخر قسمت اول ......... بااعصاب خ......

ادامه شعر
عزیز حسینی

هرچه کردم نشد که بشود بگویم دوستت ندارم تا آمدم بگویم دوستت دارم جانم را گرفتند تا مبادا دلت بر تنم بلرزد .... عزیزحسینی (مهسا امینی) ......

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

اگر طالب فرج گشتی چه نیکو نشستی بین راهی کی قیام او قیامی می کند قائم همان روز که او خود تحت فرمان امر یاهو ولی اله بایبوردی 27 / 06 / 1401 ......

ادامه شعر
لیلا طیبی

زخمه می‌کشد؛ بر تارهای اندوهگین شعر --شاعری به تنهایی! #لیلا_طیبی (رها) ...

ادامه شعر
مجید قربانی

سمت چپِ سینه ی من تیر میکشد... وقتی که تو... راست راست از مقابل من رد میشوی... ...

ادامه شعر
سیدرضا موسوی راضی

آنکه امروز دل خستهء ما می شکند سنگ صد من به ره باقی عمرش فکند گرچه ماراست دلی ساده چنان آب زلال لیکن آه دلمان گور ستمگر بکند. سیدرضاموسوی راضی بحر ، رمل مثمن مخبون محذوف با درود به پیَشگاه شما......

ادامه شعر
افسانه مهدویان

من هیچم تو را در قطره ها دیدم تو بارانی و من هیچم تو در رگهای من جاری ، تو ایمانی و من هیچم تو مثل کوه در اوجی، بلندی ،پر صلابت هم... زدم بر دامنت تکیه، که سامانی و من هیچم! تو آن طوطی که می خواند ......

ادامه شعر
jalal babaie

سرزمین رستم و سهراب وطنم ایران. کاوه هرگز نمرده است ایران. ماد و کوروش و داریوش و خشیارت می کنند نظاره ما را. باد و باران و طوفانت همه از نظر من خوشایند است. دشمنان همه از ابهت تو و تسلیم ناپذیری تو ......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

این نظم و اصولی که معیّن ز خدا شد واضح بُـوَد آن نظم معیّن ره ما شد ما هـر چه در این راه بپوییم و بجوییم این راه به دنیای بشر درد و بلا شد......

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

"طاقت بنفشه" دالان هایی تهی از نور و نرم شستن مرمری در مه هوای اینجا فرو رفته است و جهان گرد شده از باریکی خطی که حوصله اش سر رفته و به خود پیچیده، درد از طاقت بنفشه گذشته است که آفتاب کاری با او ند......

ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

خمید میان آیینه ها ،ژنده -پوش گم-پیدا به اندُهان خیالش ،ماه را به زیر کشید چه بدسگال و پریشان ،بِسان تیره -خسی خراشید زرین-ردایِ نیک -پی خورشید آه ،ستاره بود زن زیباخصال جادوکار به گوشه های سحابی س......

ادامه شعر
سیدمهدی  حسینی فرد

بابام یک عمر حمال علی بود دلش پیوسته دنبال علی بود نه تنها خونه ما رسم ده بود نمازا رو به تمثال علی بود دلا بی استخاره مست میشد شبا ماه و ستاره مست میشد موذن زاده تا اسمت رو میبرد دل ما با مناره م......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا