تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمد جوکار
در01 /02/ 1341 -
فاطمه لشکری "راحیل کرمانی"
در01 /02/ 1394 -
نرگس دوست
در01 /02/ 1394 -
خدیجه زینالی
در01 /02/ 1394 -
mohammad hoseinzade
در01 /02/ 1394 -
علی میرزایی
در01 /02/ 1394 -
نورعلی احمدی فالحی(مدرس)
در01 /02/ 1394 -
حبیب نیکبخت
در01 /02/ 1362 -
حسین نوریان
در01 /02/ 1349 -
حسین حاجی آقا
در01 /02/ 1395 -
فاطمه زهرا کمانکش
در01 /02/ 1382 -
سمیرا رجب زاده
در01 /02/ 1399 -
حیدر حیدری راد
در01 /02/ 1399 -
بهزاد فروزنده جونقانی
در01 /02/ 1354 -
امین آزادبخت
در01 /02/ 1366 -
مهدی فصیحی رامندی
در01 /02/ 1401 -
شهناز عیدی وندی
در01 /02/ 1358 -
علی مزارعی
در01 /02/ 1342 -
mah mi
در01 /02/ 1358
یک چشم اشک شوق و یک چشم خون یار عدلی الهی در این صبح ولادتم آرزوست چون لاله های سرخ پرپر زیاد شده است باران رحمتت زان مخزن بی نهایتم آرزوست اینجا شده است قُلزُم جوشان درد و آه و خون ای مصطفای خلق، نزد......
ادامه شعرمن آمدم و قبر تو را دیدم و رفتم گفتم، که باز آیم و مهمان تو باشم افسوس که جامانده این قافله گشتم این بار نشدریزه خور خوان تو باشم ای شاه بده اذن سفرم باز بیایم یک بار دگر زائر ایوان تو باشم عمری......
ادامه شعرسروش 1 دَمَنی پاک و نزهت چمنی من و مهتاب و نجم و انجمنی و صفای وجود جان سخنی شب پر کهکشان ساغر چشم مست یار شیرین. سروش 2 بید و باد رود شاد مرغان از غم آزاد و از این دست، دشتی مست مانند جان......
ادامه شعردر محضر دنیای دنـی هر چه خطا شد اول اثراتـش همه از جانـب مـا شد این خلق خدا هر چه خطا می کنن امروز تقصیر خدا نیست ، خطا گیر خدا شد ٭٭٭ هرکس به مج......
ادامه شعر《بایکوت》 قصّه ی دلتنگی شب های سرد من تیتر اول روزنامه های صبح فردا شده بود از همان روز که تو رفتی و خبر نبودنت در شهر قلبم پیچید، آه..؛ نمی دانم چرا چشمانت واژه های مرا بایکوت کردند؟ که در هوای ساکت......
ادامه شعربشکنی باید سکوت لعنتی ام را تو بشکتی تب لرزه های نکبتی ام را تو بشکنی شن های بی شماره در حال ریزشم تا خلسه های ساعتی ام را تو بشکنی در لا به لای عقربه ها باورم کنی سرگیجه های عادتی ام را تو بشکنی ش......
ادامه شعرمرداب فروپاشیده سخت پاکباز بی یاور یکسو این هرزگیاه کینه توز اجنبی دزدیده نور و هوا را موذیانه بر گلوگاه این نگون بخت فرو کرده چنگ سوی دیگر گنداب انسانی که مدفن کرده مرداب را در کثافت در سکوت بی تل......
ادامه شعرنیلو فرانه ۲ باید تمام عطر تنت را به من دهی گلبوته های پیرهنت را به من دهی نیلوفرانه تا کمرت حلقه می زنم وقتی که ساق نارونت را به من دهی زیباترین غزال بیابان من شوی جا پای آهوی ختنت را به من دهی ......
ادامه شعرباسلام خدمت کلیه دوستان و عزیزان عده ای از عزیزان گفته بودند اگر شعر عشق و سگ ادامه داشت خیلی بهتر بود منم ادامه این را نوشتم وتقدیم دوستان عزیز مینمایم چند بیت ازاخر قسمت اول ......... بااعصاب خ......
ادامه شعرهرچه کردم نشد که بشود بگویم دوستت ندارم تا آمدم بگویم دوستت دارم جانم را گرفتند تا مبادا دلت بر تنم بلرزد .... عزیزحسینی (مهسا امینی) ......
ادامه شعراگر طالب فرج گشتی چه نیکو نشستی بین راهی کی قیام او قیامی می کند قائم همان روز که او خود تحت فرمان امر یاهو ولی اله بایبوردی 27 / 06 / 1401 ......
ادامه شعرزخمه میکشد؛ بر تارهای اندوهگین شعر --شاعری به تنهایی! #لیلا_طیبی (رها) ...
ادامه شعرسمت چپِ سینه ی من تیر میکشد... وقتی که تو... راست راست از مقابل من رد میشوی... ...
ادامه شعرآنکه امروز دل خستهء ما می شکند سنگ صد من به ره باقی عمرش فکند گرچه ماراست دلی ساده چنان آب زلال لیکن آه دلمان گور ستمگر بکند. سیدرضاموسوی راضی بحر ، رمل مثمن مخبون محذوف با درود به پیَشگاه شما......
ادامه شعرمن هیچم تو را در قطره ها دیدم تو بارانی و من هیچم تو در رگهای من جاری ، تو ایمانی و من هیچم تو مثل کوه در اوجی، بلندی ،پر صلابت هم... زدم بر دامنت تکیه، که سامانی و من هیچم! تو آن طوطی که می خواند ......
ادامه شعرسرزمین رستم و سهراب وطنم ایران. کاوه هرگز نمرده است ایران. ماد و کوروش و داریوش و خشیارت می کنند نظاره ما را. باد و باران و طوفانت همه از نظر من خوشایند است. دشمنان همه از ابهت تو و تسلیم ناپذیری تو ......
ادامه شعراین نظم و اصولی که معیّن ز خدا شد واضح بُـوَد آن نظم معیّن ره ما شد ما هـر چه در این راه بپوییم و بجوییم این راه به دنیای بشر درد و بلا شد......
ادامه شعر"طاقت بنفشه" دالان هایی تهی از نور و نرم شستن مرمری در مه هوای اینجا فرو رفته است و جهان گرد شده از باریکی خطی که حوصله اش سر رفته و به خود پیچیده، درد از طاقت بنفشه گذشته است که آفتاب کاری با او ند......
ادامه شعرخمید میان آیینه ها ،ژنده -پوش گم-پیدا به اندُهان خیالش ،ماه را به زیر کشید چه بدسگال و پریشان ،بِسان تیره -خسی خراشید زرین-ردایِ نیک -پی خورشید آه ،ستاره بود زن زیباخصال جادوکار به گوشه های سحابی س......
ادامه شعربابام یک عمر حمال علی بود دلش پیوسته دنبال علی بود نه تنها خونه ما رسم ده بود نمازا رو به تمثال علی بود دلا بی استخاره مست میشد شبا ماه و ستاره مست میشد موذن زاده تا اسمت رو میبرد دل ما با مناره م......
ادامه شعر