تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ابوالفضل مرادی نیازاغه
در05 /02/ 1394 -
علی امیری
در05 /02/ 1394 -
کریم افشار
در05 /02/ 1394 -
afsane hajipiri
در05 /02/ 1350 -
afsane hajipiri
در05 /02/ 1350 -
ساچلین اربابی
در05 /02/ 1363 -
اکرم کرم زاده
در05 /02/ 1385 -
عباس نعمتی
در05 /02/ 1363 -
amir namdar
در05 /02/ 1401 -
مسعود ویسی
در05 /02/ 1354 -
صاحبه پویان مهر
در05 /02/ 1370
بسمه اللطیف درد بی پایان درد جدایی تو به پایان نمی رسد این درد هیچ وقت به درمان نمی رسد شب بی نهایت است و قرار طلوع نیست ظلمت به فجر صبح درخشان نمی رسد آواره ام به تشنگی اما به روزگار راهی دگر به چ......
ادامه شعراحساساتم گل دادهاند! از رقص پروانهها --در درونم میفهمم. #لیلا_طیبی(رها)...
ادامه شعردرود بر مدافعان حریم قرآنی افتخار ولایت و عزت ایرانی رهروان امام و عاشقان علی سربازان خدا و مطیعان ولی ارتشیان سرافراز و محافظان یقین مبارک باد روزتان سلحشوران متین چهل و نه هزار لاله داده اید به دی......
ادامه شعرهیهات که خوابست ، چه خواب این بشرتو در خواب خـُمار اسـت ، نجـوید اثـر تـو با رأی و رضای تو اگر زندگی آموخت بیـهوده نـمی مـاند ، جـوید خبر تو ٭٭٭ مـا میــو......
ادامه شعردل مُو ماتمی سرشار داره دلم کی طاقت آ زار داره نمی دونم چه کردُم با دل خود که وا خود دل سر پیکار داره بجنگه با دلم هر لحظه اما چه احوالی بد و غمبار داره شبیه محتضر اندر دم مرگ دو چشم تر به ر......
ادامه شعرمن اینجا هنوزم به یادِ تو ام به یادت هنوزم دلم سَرخوشه خودت نه ولی غصّهی چشم هات منو یک روز از این روزا میکُشه شدم عاشقی که واسه بودنت دلش رو به هر در داره میزنه کسی که واسه داشتنِ چشمهات از هر چ......
ادامه شعرمیوه ممنوع شده گلگون لبان او خوشاب آن دم نوش کنم ز می ارغوان او مرا ز دور سوزاند تب دستان او کَی باشد شوم، محو آغوش سوزان او؟ غرق گنه شوم ولی وفادار عشقم... ۱۴۰۱/۵/۲۹ ۱:۲۱ شب شعر پیشرو شعر سروش مرض......
ادامه شعرمثل خرمالوی خوش رنگی که در این عصر تلخ طعم لبخند مرا شیرین و هم گس می کنی سبز، آبی، صورتی، فرقی ندارد رنگ ها این تویی رنگ لباست را مشخص می کنی......
ادامه شعرتو همانی که دَمادَم زِ خدا خواست دلم صنما باتو عجین گشته فقط آب و گِلَم نِگَهَم تا که بیفتاد بر آن سیمایت شد نمایان و عیان در نظرم باغِ اِرَم تو همه مال ومَنال و همه داراییِ من بعدِ تو هیچ نَیَرزَد......
ادامه شعروای بر انسان ها که در خُسران سَرند کفر نعمت میکنند و ناسپاسی برترند اینهمه نعمت خدایش داده بر او باصفا می کند جای تشکر بر خدایش او جفا ان الانسان لفی خُسرنص دستورخداست کفر نعمت گر کند انسان ز ان......
ادامه شعرسروشی به نام غم غم در زندگی، زندگی می کند همچون ابلیس که دیر می مانَد همسایه ی پر اذیتی که - فراوان اذیتی که- نبایدَش کشت بدتر که خودش هم می داند و از گلستانک این آبادی کویری گل می چیند می چین......
ادامه شعرتوی پیچ و تاب زلفات، خیلی وقته که اسیرم چش به راهِ اون نگاتو، خنده های بی نظیرم واسهٔ این که بمونم، تا همیشه مستِ چشمات هزینش مرگم که باشه با دل و جان می پذیرم خوش به حال اون دلی که، به دلِ تو بسته ب......
ادامه شعرهمهٔ عمر به دنبال رفیقی گشتیم... وقتِ آن است به آغوش خدا برگردیم #احمدصیفوری ...
ادامه شعربسمه اللطیف بی چهره بی سرو بی پا و سامانم نمیدانم کی ام من یکی از صد هزارانم نمیدانم کی ام چشم بگشودم به کابوسی و در آن وضع و حال دیدم از بس که پریشانم نمی دانم کی ام آن قدر تردید در آوند روحم ر......
ادامه شعربوی عطر گلها مست کرده هوا را آن غنچه عشق یاد آرد نام خدا را عاشقان بی خبر باشند از حال دل ای عشق از کجا آوردی این نوا را جانا در جوشی یا احساس دلتنگی در عشق زمینی نباشد بوی وفا را چه آوردی به کف......
ادامه شعر《پُست مدرن》 زیبای من..؛ سُرمه ی چشمانت شبیه کشور متمدنی ست که می توان با رُباعی نگاهت در عصر هزاره ی اشعار به سبک سنتی پُست مدرن ترین غزل ها را سرود! شاعر: مرتضی سنجری......
ادامه شعراز حسین چه بگویم که مظهر عشق و صفا ست از حسین چه بگویم که مظهر لطف و و فــا ست از حسین چه بگویــم که سرو ر شهید ا ن ا ست از حسن چه بگویم که عشق است ولطف خداست از حسین چــه بگــویــم کـــه سالا......
ادامه شعرعُمریست دَویدم و به جانان نرسیدم چون خاکِ عطشناک به باران نرسیدم در کشورِ دل جز تو ز هر عشق بُریدم بیمارم و دل خسته به درمان نرسیدم آتش زده این غم به روانم ، ِدل وجانم از ریشهِ شِکستم و به سامان نر......
ادامه شعرتا ابد در سیــنه می مانی و یـــار من تویی همـدم تنهـــــــایـیِ شبهــــای تار من تویی چون تو را کمتر کسی در زندگــی یابد عزیز زندگـــــی زیبــــا شود وقتـی نگار من تویی بهتر از هرکس،تو من رامیشناسی ......
ادامه شعربمان کـــه شور بهاری و بی تو پاییزم اگــــر چه کوه شمالم ، کویر مهریزم ز جای پای تو در خانه ، پیچکی وحشی زند جوانه و پیچد به خاطـــــرآویزم تو آن ستارهء صبحی که چون سحر تابی سمند خـــاورم آید به ......
ادامه شعر