تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمد جوکار
در01 /02/ 1341 -
فاطمه لشکری "راحیل کرمانی"
در01 /02/ 1394 -
نرگس دوست
در01 /02/ 1394 -
خدیجه زینالی
در01 /02/ 1394 -
mohammad hoseinzade
در01 /02/ 1394 -
علی میرزایی
در01 /02/ 1394 -
نورعلی احمدی فالحی(مدرس)
در01 /02/ 1394 -
حبیب نیکبخت
در01 /02/ 1362 -
حسین نوریان
در01 /02/ 1349 -
حسین حاجی آقا
در01 /02/ 1395 -
فاطمه زهرا کمانکش
در01 /02/ 1382 -
سمیرا رجب زاده
در01 /02/ 1399 -
حیدر حیدری راد
در01 /02/ 1399 -
بهزاد فروزنده جونقانی
در01 /02/ 1354 -
امین آزادبخت
در01 /02/ 1366 -
مهدی فصیحی رامندی
در01 /02/ 1401 -
شهناز عیدی وندی
در01 /02/ 1358 -
علی مزارعی
در01 /02/ 1342 -
mah mi
در01 /02/ 1358
چقدر فاصله افتاد بین ما با تو چقدر شعر سرودیم بی صدا با تو چقدر ساده و خوشبخت راه پیمودیم میان راه نجف تا به کربلا با تو دفاع کرده ای از عمه ، لیک می گفتی سرم فدای سرت عمه ، خیمه ها با تو حفاظ کشتیِ ا......
ادامه شعرنگاه شیطانیت مغرور نباش به مذهب و دین و مسلمانیت بیخبری از دلبری و نگاه شیطانیت ! شیخ و زاهدی که دل از آنها ربودهای کافر شده و دل بستهاند به شیرین زبانیت حدیث بهشت و حوریانش نمیگویند چون زیبا......
ادامه شعر«تیغ ظالم» تیغ شمشیر ستمگر تا ابد بُرنده نیست پایه ی تخت ستمگر تا ابد پاینده نیست در شب ظلمت اگر فوّاره بالا می رود چون فرود آید دگر یک اختر تابنده نیست گر بتازد اسب بیداد و ستم در این زمان عا......
ادامه شعربسم الله الرحمن الرحیم ترجمه منظوم دعای روز بیست و ششم ماه رمضان خدایا در چنین ماهی به رحمت کوشش من را پذیرا شو به من رحمی کن و راضی به اندک مایه اعمالم به دنیا شو قبولم کن به بی مقداری کردارهایم ......
ادامه شعررفته ای???? رفته ای و عاشقانت شاعری سر می کنند اشک خونبار از دل آشفته جوهر می کنند ... اشک چشمم جوهری بود و قلم هم صحبتم هر دو این سوز دلم را ثبت دفتر می کنند .... هر چه از دل داغ دارم ،می......
ادامه شعرسخت میخندم در این تاریک ایام شباب غم ز یاد من نخواهد رفت حتی با شراب نیست ردی از خوشی یکدم شباب عمر را من ندیدم در خلالش هیچ غیر از اضطراب وعدهام دادند با رویا به شادی میرسی رفتم و دیدم که رویا ......
ادامه شعرخیره بر آبی بیتا به تلاطم محبوس باد هم دست نوازشگر خود زد به سرم آسمان غرقه به دریا و افق کرده سقوط ایستاده به چنین صحنهی زیبا نِگرم دورِ از همهمه ها محو هیاهوی سکوت گم به کوی سر خود بودم و شعری ب......
ادامه شعرمِی خواهم و مِی خواهد و مِی نیست چرا؟! هر جا که دلم خواست دِ لِی نیست چرا؟! یاقی شده این دل شده ام شهرهٔ شهر نی مه وش و نی مه رخ و نِی نیست چرا؟! با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ای......
ادامه شعر_غبارآلود و ناپیدا راه بی پایانست این جا ... _نمی دانم که دشتی سبز؛ یا بیابان است این جا؟! _که هرچه هست؛ نیست! همه از بُن ویرانست این جا... _خدایا! بفرست امشب نوح ِ خیالم را... _کشتی ای دریا زده؛ ......
ادامه شعرنزن مرهمی با خود نداری لاف درمانی نزن بی وفایی پیشه داری حرف پیمانی نزن خانه ات آباد اگر سامان گرفتی در دلی آتشی در تار و پود نابسامانی نزن رهرو راه بلا باش و قدم در جاده نه تا سرآغازی نداری حرف پ......
ادامه شعربسم الله الرحمن الرحیم ترجمه منظوم دعای روز بیست و هفتم ماه رمضان خدایا در چنین ماهی در این گلزار و گلشن عندلیبم کن شب قدر و فضیلت های بی اندازه آن را نصیبم کن ببر از پیچ دشواری مسیر زندگی را سوی ......
ادامه شعربسم الله الرحمن الرحیم ترجمه منظوم دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان خدایا بهره ام را از نماز مستحب در یک چنین ماهی فزونی بخش و سرشارم کن از عشق و شعور و نور آگاهی مرا آماده فرمای و گرامی دار در این زن......
ادامه شعرمسجد ضرار داستان آورده ام از عهد قمر از زمان پادشاهی شاهان خر در یکی از شهرهای این بلاد قحتی سنگینی بر مردم فناد گو بخیل شد آسمان ابری نبود بر زمینی خشکی شد و آبی نبود حاکم بی عقل شهر بر دار بود......
ادامه شعرکهنه شراب باشد نگهت کهنه شرابی ، خوش باش من از نگهت مست و خرابی ، خوش باش چون زلف کمند یار دیدی ای چشم با چرخش و پیچشی و تابی ، خوش باش من تشنه به صحرای غمش بودم و گفت: شادی به جهان بود سرا......
ادامه شعرکارنامه عشق کارنامه عشق ما رنگ هزار امتحان داشت هرچند ته کلاس مینشستیم معلم خوب ما را زیر نظر داشت تقلب گر که میکردیم خوب میدید دو چشم غمزه وارش آشوب و فغان داشت نمیدانم چرا سوالها بی جواب بود همیش......
ادامه شعرچندیست که از گشت و گذر افتاده از حافظهاش فکر سفر افتاده اخبار رسیده از شهر فاصله ها انگار که بوسه در خطر افتاده ......
ادامه شعربِهِم برمیخوره وقتی که حالم رو نمیپرسی دلیل این همه فکر و خیالم رو نمیپرسی چرا عین خیالت نیست چقد سردرگم و ماتم؟ حواست پرته از من که همش درگیر چشماتم بهم برمیخوره وقتی که انقد سرد و خاموشی نه حر......
ادامه شعردلتنگی را بوسیدم طعمِ لبانَت عجب دلچسب بود. #آگرین_یوسفی...
ادامه شعرباز هم آوازِ دل مستانه شد صحبت از شمع و گل و پروانه شد صحبت از رعنا جوانِ عاشقی که در آتش سوخت تا فرزانه شد همچو مجنون تا که لیلی را بدید با تمامِ خویشتن بیگانه شد اقتدارش در تمام عرصه ها خارِ چشمِ دش......
ادامه شعرای شمس گریزان ز هوای دل مجنون این شمع ز عشق تو به سوز است و به افسون یا راه بده اتش آن را به دل افکن یا خاک کن این قلب رفو خورده ی دلخون نه بر قلمم جوهر تحریر به جا ماند نه بهر نوشتن ز تو در سرخرگم ......
ادامه شعر