تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
لقمان مداین

خوآبت را دیدم محبوب من؛ روشنایی آفتاب؛ ثمر داده سراسر درد و بی تابی نهال هجر تو ما را؛ صلای تو به خجلت می کشاند آوای باران را؛ چه خاکی کرده بود چشمان تو اورنگ علیا را؛ و من بوسیدمت ای جان، چه شیرین و ...

ادامه شعر
آمنه نقدی پور

طیب اللّه، که در خطِّ حسِین آمده ای از صفِ پَهلَوی، پهلُوی خُمِین آمده ای عِرق زهرا، تن و جانت ز عَرَق پاک نمود همچو حُرّ، از عملِ شِمر به شِین آمده ای عشقِ سالارِ شهیدان، به شهادت دادت از شک و ت...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف یاد عشق یاد عشقت موج ها را سوی ساحل می کشد ساحل جان را به یک آشوب کامل می کشد ابر آرام روان در گوشه آفاق ذهن نقش زیبایی از آن ابروی مایل می کشد از خیال چشمهایت مرغ پاک آرزو پر به سوی ...

ادامه شعر
آمنه نقدی پور

"شهید بابک نوری هریس"، متولد ۲۱ مهر ۱۳۷۱ گیلان و شهید شده در ۲۵ آبان ۱۳۹۶ در منطقه ی بوکمال سوریه، فرزندِ رزمنده ی جبهه های جنگِ هفت سال دفاع مقدس، "مهندس محمد نوری" ست. جوانی امروزی، با روحیه ی انقل...

ادامه شعر
Ali Abram

بیــــا تا جهــــان را به بــد نسپریم به کوشش همه دست نیکی بریم نبــاشد همی نیک و بـــد، پــــایدار همـــــان به که نیکی بود یادگار زنده کنیم ادب پارس از خرابه تان در این سال سی غریبه گان پارسی شا...

ادامه شعر
مهرپویا مهرپویا

تا که سردار اسعد اندر ری زد ••••• علم چون بر آسمان مریخ نعره توپ و بانگ صاعقه زد ••••• بر رخ ظلم سیلی توبیخ دهن جور دوخت با مسمار ••••• گوش نیرنگ و حیله کوفت به میخ شاخ بیداد را بنیروی داد کند •••••...

ادامه شعر
نیلوفر تیر

ای باور سپید صبح در بین این ناباوران کجای شب رها شدی تو محرم نسیان کده امید این ماتم کده چه بی صدا تمام شدی در آئین سبز خرد ای غوغای اندیشه ات فصل جدید رهروان داغی بر این مکتب شدی در بین ما شب زدگ...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

سه گلشنی به مناسبت شهادت مولا علی علیه السلام (آغازگر:) “شد عاشقش مهتاب و مجنونِ بیابان شد خورشید افتاد و سرش را بوسه باران شد” (پیکره:) دریا به روی خود نمی آورْد شن ها را از خود نمی رانْد آن سیه ر...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

رشته‌یِ پیوند ارض و آسمان از هم گسست تا که تیغِ کینه بر پیشانیِ مولا نشست ناگهان فریادِ "فُزتُ" آسمان ها را شکافت خلوتِ شبهایِ کوفه، شهرِ نامردان شکست شد دعاهایِ علی در نیمه‌یِ شب، مُستَجاب شد خلا...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

《غم هجران》 غزل بهارم شد خزان وقتی تو رفتی مادرم زینجا پَر و بالم شکستی مادرم مرغی شدم تنها برای مرغ جانم این قفس تنگ است و تاریک است ز بعد رفتنت مادر شدم زندانی دنیا چراغ خانه ام خاموش شد دیگر ن...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

به مناسبت سالروز #شهادت #امام_کاظم(ع) این تن که زخمیِ دستِ تازیانه هاست بابایِ زجر دیده‌یِ معصومه و رضاست امشب تمام می شود این رنجِ دیرپا این داغِ سینه سوز ولی رویِ قلبِ ماست #جواد_امیرحسینی(مهر...

ادامه شعر
محمد  عالمی

بیا تــا بــار دیگــر قصه ا ی آغا ز بنما تئیم بیا تا بار دیگر قصه عشقی ز خود آغا ز بنما ئیم حدیث عا شقا ن را قــصه سا ز یم ما به ز یبا ئی بیا تــا بـــا ر د یگـر بزم عشقی را آغاز بنما ئیم...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

سلام و درود و عرض ادب و پس از مدتی یا پس از مدت ها غزلی از این سراینده بخوانید! سپاس از همه ی شما گرامیان بویژه مدیر محترم سایت که این محفل ارجمند را فراهم کرده اند و همچنین از شاعر گرانقدر، جناب سیا...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

بادبادک! چه خوب می رقصی! چون شفق با غروب می رقصی رفته خورشید و، مانده دریا، سرخ چون سری روی چوب می رقصی باد، آباد باد و باده به باد! (و گزینش و خوانشی دیگر برای لَخت پایانی: باد، آباد باد و باده...

ادامه شعر
سیدیحیی حسینی

"" "" ققنوس. """" .... ملالی نیست دیگر.، نه فریب گشاده رویی اژدهای خندان راخورم، نه خواستارمحبت خاله خرسه.. ...

ادامه شعر
سیدحسن نبی پور

جان من.... برادرعزیزم. هم‌اکنون در آستانه ی سالگشت عروج نابهنگامت به سوگ نشستیم برادرم ... می‌گویند برادر بزرگ به‌منزله پدر است حال که من نه پدری دارم و نه پشت و پناهی دیگر چه کنم ... برادرم..تو که ن...

ادامه شعر
سیدحسن نبی پور

پدرم حالا که تو نیستی من نه پشت و پناهی دارم ونه تکیه گاهی.‌.. بارفتن غریبانه ات.. آرامشی .. حلاوتی برای زندگی کردن باقی نمانده.. وقتی که تو نیستی حرفی برای گفتن ندارم..واژه ها هم سکوت کرده اند.. پدر...

ادامه شعر
سیدحسن نبی پور

???????????????????????????? ???????????????? ???????????? ???? از حضرت دوست اجازه میگیرم بنامش و در پناهش ...... ♥️ حضرت عشق مادر ❤️ دلم مادر میخواهد و بوی گل های چادر نمازش و صدای چرخش چرخ خیا...

ادامه شعر
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

«گلچین روزگار » برایم جهان اشک و ماتم شده دل سنگ من غرق در غم شده عجب سینه سوز است آماج درد خزان شد بهارم هوا گشته سرد شدم همچو شمع آب از دوریت نشستم به ماتم ز مهجوریت تو پرواز کردی و...

ادامه شعر
وحیدرضا روان بخش

خاموش نباید شود ای لاله ی آبی آن آتش عشقی که به جان تو فتاده ست باید که بسوزد همه ارکان جهان را فریاد کند هرکه بسان تو فتاده ست چندیست که گلها همه پژمرده ز دارند صد داغ بر آن کو که به جان تو فتاده س...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا