- لیست اشعار
- مناسبت
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
احمد البرز
در31 /01/ 1394 -
دکتر کیوان محب خسروی
در31 /01/ 1348
چون حکم سلیمانی ،پایش زِ رکاب افتاد هر عدل و عدالت بود ،در بستر خواب افتاد آن حکم سلیمان کو، آن عدل وعدالت کو اهریمن این دنیـا ، بر خلق عذاب افتاد ٭٭٭ بار الها عدل حق،د...
ادامه شعراینجا تمام شده هوایی ز لطف و صبر اینجا صدای مرده یی نمی آیـــد از قبر اینجـــا خفه شده بـه نظر بسیار میرسد هرسو فتــــاده آدمی بـــــــــا پاره جسد اینجــــا کسی دیگر به کسی نیست مایل از مهر خبر نیست...
ادامه شعر*** هماورد *** درتداول عامه نرودمیخ آهنین برسنگ.. به نرمی چکه ی آب، سوراخ بزرگی دردل سنگ... آغازگر بهمن. کوچک ترین سنگ.. سونامی ها به تشدید. ....... ...
ادامه شعردر بُعد بـی آلایشی ،یاران چرا خفّت بُوَد هر بُعد بـی آلایشی ، سـرمایه عفّت بُوَد عفّت برای هر کسی،سرمایه ای برآبروست آنکس که بی عفت بُوَددایم که درخجلت بود ٭٭٭ هرکس که بی عف...
ادامه شعرخیال سرکشی داشتم ولی در اینجا سرانجامش سرب داغ است هر کسی که سینه سپر کرده است زبانی سرخ دارم و سری سبز ایستاده ام در چهارراه سرسبز از گلوله مستقیم نمی ترسم ولی در اینجا از گلوله سرگردان می ترس...
ادامه شعرعدل هـر عدلیه معلوم نشد تا به کجاست عدل اگرعدل خدانیست همان عدل خطاست عدل اگـر خواهش افراد همان عدلیه است کی دِگرعدل زِعقل است و زِ فرمان خداست ٭٭٭ در مـحضر ارباب عدالت خبـری ...
ادامه شعردر تناقضی غریب بین خون بیاورید و مرگنامه ام آن که بود؟! آن حریص خون و طعم گردن غزال آن رها شده ز خط و خال او کجا و انتظار مرگ؟ من هنوز سرسپرده ام خاطرات خون بیاورید را گرچه هیچ وقت لخته های خون خام ر...
ادامه شعرعابری پرسید : ساعت چند است ؟ گفتم: وقت بیداری_ست پرسید: سپیده کی سر می زند؟ گفتم: سپیده دم ؟! هان...! منم منتظرم شاید فردا و یا هیچوقت #محمد_مولوی...
ادامه شعرقد کشیده یک تبر دستان تو کس ندید آن رحم خو از آن تو تن به زیر خاک خواهد آرمید لایق مردن بگردد جان تو از چه اندیشی چنین مست عناد کشتن یک هم وطن پیمان تو؟ پیروی از هر پلیدی خصلتت ارزد از خون جوان در ...
ادامه شعربسمه تعالی جرعه ای تا خوردم از جام شراب دیگران درد سر افزون شد از طعم گلاب دیگران خانه روشن می کنم از گوهر خود چون صدف چشم می بندم به ماه و آفتاب دیگران رشته ی جان ها بهم پیوسته است از این سبب عمر ...
ادامه شعرهر توانمندی افراد ،گر از حکمت اوست بیجهت نیست زِحکمت بُوَد وعدل نکوست هـر توانگـر نتوان ، رأی خود ابراز کند که توانمندی این رد شود از حکمت دوست ٭٭٭ درمحضر پیمانه عشق آسوده...
ادامه شعر《عروس های دریایی》 شعری ننوشت با اینکه دستانش بوی واژه می داد و دوبیتی مست بود از نگاهش در مرز اَبروان کشیده اش, هزاران قو می مُردند در مرداب چشمانش عطر تن نیلوفرهای آبی روی گونه هایش به مشام موج ها م...
ادامه شعر《شعرهای ناکام》 دیگر ترانه ای نمی خواند اَبری که روی شانه هایش پیکر خورشید را تشییع می کرد؛ تا جنازه ی آفتاب آرامش آغوش خاک را حس کند در هوای چشمان پائیزی که از تیغ سلاخی تابستان می تابد بر خاکِ مزار ...
ادامه شعرخداوندا بترسیـدم به کاری گر دغـل کردم هرآن کاری که نیکوبود به نیکوترعمل کردم خداوندا تو آگاهی که کارم با حقیقت شـد حقیقت را که بشنیدم به معنایش عمل کردم ٭٭٭ خدایـا دانش و علمت ب...
ادامه شعرخواب خرف خمارتان را هر شب خمیازهی خردسالمان میبلعد وقتی خرد خروش ما بالغ شد او را که شده وبالمان میبلعد...
ادامه شعردر دلم هست یاد یاران همرهم هست نام ایشان گر بجوی بازیاد یاران را کی غمها رسد اندر میان خبری خوش در راه شده از ره رسند آن هم دلان در گلستان بی یار بودم غمی نشسته بر دل و جان گفتم ای دل درد چیست...
ادامه شعرچه برف سنگینی بود میان برف نفس ها بند می اومد. داوود صدا کرد خسته شدم تا آبادی خیلی راه مانده . من در حالی که تمام استخوان هایم به لرزه در اومده بود گفتم. داوود جان یک ساعت دیگر راهه چادر مسافرتی را ...
ادامه شعرای برادر تا توانـی مزد دست خود بـجوی آب درجوی رفته دیگر برنمی گردد به جوی ای برادر مزد دست دیگران مال تو نیست مزد دست خودطلب کُن درره ورسمش بپوی ٭٭٭ سراسر کار دنیـا را ندیدم ...
ادامه شعر*** وهم .پندار *** ...... وین فزونی کِی سزد. .... ...تشنه زیستن بستر دریا.؟ ......چو بوتیمار زندگی در جنب آب.. مرغ غمخوار .........تشنگی ترجیح . ...
ادامه شعردر گذر روزگار همت مردان کار در پی اندی تلاش رو به کجا میرود بلبل صاحب نظر در نظر هوشیار در پی اندی تلاش رو به کجا میرود آهو زیبا صفت در نظر چیرگان در پی اندی تلاش رو به کجا ...
ادامه شعر