تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سیدعلمدار ابوطالبی نژاد

ما منتظریم، چشم بر احسانت در محفل عشق، کوچه ی رندانت کی می آیی مست کنی این همه را با آب حیات ، جمعه، در دستانت ...

ادامه شعر
آمنه  حسین زاده شهابی

خسته تر از خسته ام حال به حالی رسید بی برو برگشت بود صبر که به جان رسید گفت نرو ، بی دلیل غصه ،از راه رسید بلبلک دل که مرد دلبرک از راه رسید زین سفر بی مسیر مقصد و مقصود مرد گمشدگان واله اند...

ادامه شعر
محمد اسکندری کتکی

لالم ز وصف باده ی زاهد برافکنم ساقی بریز جام پیاپی که الکنم عالم تمام نور تجلی دوست شد تا شعله ای ز عشق تو نوشید روغنم یعقوب بخت خفته بگو دیده باز کن من یوسف رها شده از چاه بیژنم جز مهر دوست در رگ جا...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

سعدی چو رسی به کوه سینا اَرَنی مگو و بگذر که نیرزد این تمنا به جواب لن ترانی ???????????????????????????????? حافظ چو رسی به طور سینا اَرَنی بگو و بگذر تو صدای دوست بشنو نه جواب لن ترانی ???????????...

ادامه شعر
سیدعلمدار ابوطالبی نژاد

شش شب به امید، شمع می افروزم پروانه شدن، به عشق، می آموزم شبهای قشنگ جمعه، تا صبح به شوق در آتش انتظارتان می سوزم ...

ادامه شعر
منوچهر کشاورز

آنکس که جهان را نگرد جزء تو نبیند جزء بندگیت راه دگر را نگزیند دادی تو به ذات میل به خواب و خور و شهوت انصاف نبود همچو بهائم ،به خواب و خور و شهوت بنشیند این جسم بود همچو لباسی به تنش در خور دنیا عقل ...

ادامه شعر
سیدرضا موسوی راضی

شد نیازم دیدن هر روزهء رخسار تو هر کَرَت* چینم گلی از دامن گلزار تو چینه** سازم گرد گلزارت ز عشق و جان خویش تا بجز من نگذرد کس از سر دیوار تو جان کنم حائل میان درد و نازک پیکرت تا شود ناکام درد ا...

ادامه شعر
نصرت اله صفی زاده

تنها «دلا خو کن به تنهایی که»تنهایی شِکَر دارد به پیش ناکسان رفتن، کمی زیر و زِبَر دارد به روز وصل میگوید، که تنها با تو میماند ولی چون دیگران بیند ،به آنها هم نظر دارد ...

ادامه شعر
آرش فیروزی

آرنی تو گفته بودی و جواب لن ترانی تو همین بدان که هرگز نتوانی، لن ترانی تو همین بدان که عالم همه از وجود اویند که ببیندت همیشه تو چه دانی و چه دانی ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

یارب ره توکو که در آن رو بِنَهم من پا در ره دریایی و هر کو بنهم من هرجا که بگشتم ، ره صاف تو ندیدم تا گرد وغبارش به دو ابرو بنهم من ٭٭٭ ناچار اگر سر به ه...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

غـرقیم و تشنه ایم ،به آب زلال تـو برما خطر بُـوَد ، چه رسد بر ملال تـو از موج غرق ،کی بتوان سر به در بَـرَد هرکس کمربِـبَست،به جنگ جلال تـو ٭٭٭ ای خالقی که ما همه مح...

ادامه شعر
کوثر جباری kosar_jabbari

از توگفتند همه جا از عرش تا فرش، سخن به نکویی یاد کردند هر کجا لب گشودم یک سخن هر کجا دید نهادم یاد تو کردند همه تن من از یاد تو بودن در فراغت هستم تو از حد کرامت در نهان ها هستی قصه ها نهانند و...

ادامه شعر
فرهاد احمدیان

به تنهایی چون به آرامش رسیدی در کار راز در اشتیاق آن حاجتی از خدا باش در اوج نیاز به هر ره که رفتم همان خوش گوی از محبت کجا تواند خدایا همچو تو باشد مهربان دلنواز سخن می گویند ناپخته آن ظاهر بینان...

ادامه شعر
محمدحسن عبدی

حال من امشب خراب است جام چشم ات را بیار لحظه ای بر من نگاه کن اسم من را هم ببار عاشقان قانون ندارند شعر و می با هم خورند جام آنها چشم دلدار است و آن را هم بزار بی گمان پیمانه ها با رویِ یاران پر شود...

ادامه شعر
ملیحه قاضی

تو خوبی را بکن کارت ،ببر از کار خود لذت مشو،همنشین بد که هر دم میکند غیبت ندارد ارزشی دنیا ،مکن کاری کشی ذلت تو پرهیز کن زکار بد،که خوش خوابی در آن ظلمت ...

ادامه شعر
حامد بشیر

تنها برف می‌دانست که درخت چه اندازه تنهایی‌اش را دوست دارد ....

ادامه شعر
عاطفه مشرفی زاده

ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻨﺪﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﺷﺐ، ﻣﺴﻠﻮﻝ ﻭ ﺭﻧﺠﻮﺭ ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ ﻧﻪ ! ﺍﺯ ﺳﭙﯿﺪﻩ ﺩﻡ ﮐﺎﺭﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎﻩ، ﺩﺭ ﻣﺤﺎﻕ ﺍست! ...

ادامه شعر
منوچهر کشاورز

در گردش کائنات تدبیری هست / در آنچه که هست نگر که تقدیری هست از نیک و بدی هر آنچه را بگزینی / در عاقبتت بدان که تاثیری هست ..............................................................................

ادامه شعر
عاطفه مشرفی زاده

برای تمام بوسه هایی که مردند،  تمام بوسه هایی که گم شدند، گیسو به باد خواهم داد سپیده که بدمد از این جهان خواهم رست ...

ادامه شعر
منوچهر فتیان پور

چشم نبند ز اوضاع قمر درعقرب ته مانده ی عشق قامت عشق همانا نفس صبح ثمر می باشد منوچهر فتیان پور (راد)

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا