تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمد مهدی  پاسبان

آتش زدی بر شمع دل با واژه های شعله ور اما که من لذت برم از سوختن در پای تو... م.پاس

ادامه شعر
فرامرز عبداله پور

بَزک ایتمیش منیم یاریم چکیلمیش قاش یایا بنذر چئخیبدیر پرده دالیندان بدیرلنمیش آیا بنذر ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ اوزی گُؤیچک گوزی گُؤیچک دانیشیقی سُؤزی گُؤیچک آلیبدیر جلوه نی حقدن برکتلی پایا بنذر ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ ملاحتله آلی...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف رباعی شماره ۰۹ عشق آتشین در شعله عشق آتشین می سوزم در بوته ذوب کفر و دین می سوزم ای عشق تو رویای دل انگیز منی؟ پس من ز چه روی این چنین می سوزم؟ #مهدی_رستگاری سی و یکم تیرماه سال یکهزار...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

به شوق چشم زیبایت رَه میخانه ام امشب به وصل جام لبهایت ساقی پیمانه ام امشب بسان مطربی عاشق به ساز عشق می رقصم به وصل خسروقلبت چنان دیوانه ام امشب مرا مستی چنان باید که بر هستی نماند جان به کوی درگ...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

وابسته به تو ماه رخ لجباز شدم دلداده ی تو مغرور خوش اوا شدم چشم بسته شکار تویی مکار شدم بارها دام، تو دیدم و اگاه شدم به اکراه دل ، دیده انکار شدم من وابسته به تو بی احساس شدم بر حذر باش خنید...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_قشنگ تر از عشق؛ تنهایی ست! _تنهایی که آدمش تو باشی و تو رفته باشی...

ادامه شعر
عارف آقاملایی

جانا چه شد کز بهر من از عشق روایت می‌کنی این خفته‌ی شیدای را از چه ملامت می‌کنی هرکس در این وادی بدید آن خال و آن چشم سیه دانست چرا عاشق را تنها کفایت می‌کنی چون گیسوان از روی گوش آمد بریخت بر ر...

ادامه شعر
یاسر قادری

امن یجیبهای من، بگمانم رستگاری ندارد حتما" دعاهایم نزد خدا ، اعتباری ندارد!! چون منتظر خیره به عکس،فقط از دور یتیم در سوگ پدر ، که غمگساری ندارد به خودت سوگند ، تو تمام جهان منی بند بند وجودمی و زبا...

ادامه شعر
ایمل  حکیمی

دیوانه ام ز من کسی کار ندارد افسرده ام ز من کسی یار ندارد ویرانه ام ز کوچه های خاطرات افسانه ام ز من کسی دار ندارد ایمل حکیمی ...

ادامه شعر
ترانه  هموطن

. مرغ عشقم مرغ عشقم پر از ترانه و شعر که به دشت خیال تو بپرم من که دائم فقط به فکر تواَم نگذار از دوباره سر به سرم واژه واژه به شعرها و غزل روز و شب را هماره در سفرم خبرت هست باز بی تابم...

ادامه شعر
امیرصالح زمردی

کاش می شد گِره از بختِ بدم باز کنی و به غیر از خودِ من ، با همه کس ناز کنی کاش پایانِ همین شعر به کامم برسم دلِ ویران شده را یک شبه نوساز کنی !...

ادامه شعر
مینا تمدن خواه

*** خنجری هستی در قلبم درش بیاوری می‌میرم ... ***

ادامه شعر
افسانه نجفی

_دلتنگم؛ سرم را به کدام سنگ بکوبم؟! تا آدم بشوم... _تمام آدم ها کنار من؛ و من ِلعنتی کناری تنها؛با یاد ِتو... _تویی که اگر آدم بودی! _آخ!ولش کن؛ قلبم درد می کند... _کاش به هنگام فرار از تو به جز تو! پ...

ادامه شعر
هدایت کارگر شورکی

خیابان خوب پوشانده تن لخت خیابان را برف درنیارند مگر پشت سرش مردم حرف «عشق» یک اسم فقط نیست؛ گمانم فعل است فعل خاصی که شده توی خیابان ها صرف هر خیابان شده در دوری تان کوهی دور هر خیابان شده در یاد ت...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

بهار، درِ خانه یِ بی یار را نزن چون همدم ندارد صاحبش با عطرِ تو دلتنگِ عشقش میشوَد. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
افسانه نجفی

_تو که می رفتی؛ چمدان بزرگت،مگر جا نداشت؟! _که چشم هایت را؛ این جا روی دیوار آسمان جا گذاشته ای... _در عجبم از تو ؛ رفتن خیال همیشگی ات بود... _چقدر با شتاب رفته ای مگر؟! تمام خنده ها و خاطرات مشتر...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف شعر نوشین هر آن گاهی که از لب‌های سرخت بوسه می‌چینم به چشمان تو حالی دلکش و مستانه می‌بینم به بوسه از تو جان می‌گیرم و جان می‌دهم هر دم ندارم قدرت توصیف حس و حال شیرینم نده بر باد گیسوی...

ادامه شعر
حسن سهرابی

ساحل بی تاب آرامش،شود حیران، ز طوفانی که چشمانت کند ویران ، غم شبهای بی پایان. ولی دانم ! شراب سرخ لبهایت ، کند سامان ، همه موجهای سرگردان،در این دریای پر طوفان. نفس می گیرد از تقدیر،از این تقد...

ادامه شعر
افسانه نجفی

کِز کرده به کُنج نحیف ِ اتاقش؛ مردم شهر،با زخمه ی اندوه بی پایانش! آخ!داغ ِبهمن فروریخته تا مغزاستخوانش...

ادامه شعر
شاعرزهره  خانی مهرآبادی(شیدا)

پاره کن فلسفه ی جدایی را پاییز یعنی من درآغوش تو...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا