- لیست اشعار
- مناسبت
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بابک وفایی
در06 /02/ 1343 -
عبدالرشید حمیدی
در06 /02/ 1369 -
بهزاد فروزنده
در06 /02/ 1385
«نشد» جام دل پُر شد ولی شهدی به کام من نشد باده نوشیدم ولی مستی مرام من نشد مرغ دل پَر زد سحر در کوی دلبر لانه کرد مرغ دلبر ساکن این کوی و بام من نشد ساغر دلبر پُر از مِی گشته از این اشک چشم قط...
ادامه شعرنگاه شیطانیت مغرور نباش به مذهب و دین و مسلمانیت بیخبری از دلبری و نگاه شیطانیت ! شیخ و زاهدی که دل از آنها ربودهای کافر شده و دل بستهاند به شیرین زبانیت حدیث بهشت و حوریانش نمیگویند چون زیبا...
ادامه شعررفته ای???? رفته ای و عاشقانت شاعری سر می کنند اشک خونبار از دل آشفته جوهر می کنند ... اشک چشمم جوهری بود و قلم هم صحبتم هر دو این سوز دلم را ثبت دفتر می کنند .... هر چه از دل داغ دارم ،می...
ادامه شعر_غبارآلود و ناپیدا راه بی پایانست این جا ... _نمی دانم که دشتی سبز؛ یا بیابان است این جا؟! _که هرچه هست؛ نیست! همه از بُن ویرانست این جا... _خدایا! بفرست امشب نوح ِ خیالم را... _کشتی ای دریا زده؛ ...
ادامه شعرکهنه شراب باشد نگهت کهنه شرابی ، خوش باش من از نگهت مست و خرابی ، خوش باش چون زلف کمند یار دیدی ای چشم با چرخش و پیچشی و تابی ، خوش باش من تشنه به صحرای غمش بودم و گفت: شادی به جهان بود سرا...
ادامه شعردلتنگی را بوسیدم طعمِ لبانَت عجب دلچسب بود. #آگرین_یوسفی
ادامه شعر_من از؛ آینده می آیم ! _از آن جا که قاصدک ها نبود ِ مرا با تو زار خواهند گریست... _و تو هرگز نخواهی فهمید؛ چه شکوهی دارد! در راه عشق مُردن... _تو محکومی به آغوش های سست؛ تو هرگز راز سربه مهر زندگ...
ادامه شعرغرق تنهاییه خود بودم که، که نگاهم افتاد. به همان چادر مشکی. به همان صورت زیبا. به همان قامت رعنا. که از ان دور دلم را لرزاند. تپش قلب من انگار به هزارن برسید. سخت تر شد نفسهام لرزه به دستان بر...
ادامه شعرتنها با صدای تو جور در می آیم تنها با صبح بخیر تو خورشید بالا می آید و این زندگی که هزارتا خورده شیشه برای آدم در سر دارد تنها وقتی صدای تو را میشنوم دیگر ،با من کاری ندارد! #مهدیه_باریکانی...
ادامه شعر<<ساعتِ عطش>> بودِ تو داد رنگِ طلایی به خلوتم باش و بده دوباره جلایی به خلوتم انگار بیقرارتر از من دقایقند - در ساعتِ عطش که بیایی به خلوتم چون در فضای عشقِ تو ساکن منم بیار از آسمانِ...
ادامه شعرچه فکری پیش خود کردی؟گمانت عشق بخشنده است؟ نه جانم!از زلیخا آبرو را برد و از یعقوب چشمانش
ادامه شعر_لابه لای انگشتانت! _پشت بغض ِشانه هایت... _من؛ بوسه هایم را جایی کاشته ام که تا قیامت! شکوفه خواهند داد...
ادامه شعربه گمانت گر ز من بگذری راحت،رفاهش بیشتر؟ هر چه مرور کنم خاطراتت را،برگ سیاهش بیشتر خاطرت هست؟ فریاد میزدی "هل من مبارز" همانا هر که بیرحم تر قدرت سپاهش بیشتر سراغ از جاده میگرفتی،به تو میگفت،همانا ...
ادامه شعرمن به تنهاییه خود داشتم عادت. که تو از فاصله ی دور نزدیک شدی. اندکی مکث نمودی و کمی عشوه و ناز. و چه آسان دل دیووانه ی ما را بردی. خنده ای کردی و دل رفت ز دست. دل دیووانه ی ما نَبود تاب دگر. خند...
ادامه شعربی تو اما ته این قصه ی ما ویرانیست چشم من در هوست صبحگهی گریانیست دست من گیر بیا تا برویم شیرازم چون که شیراز تنم قدرت صد ایرانیست مثل دریا شده ای،تشنه ی آن ساحل ها از تمامت سخن چای ز هر گیلانیس...
ادامه شعرچه بد هوایی است نبودنت!! نه بارانی،نه آرام و نه طوفانیست یک دلتگنی محض و سراسر ترس ویرانیست رضا ناظری
ادامه شعربی تابی میکند دلم امشب کاش نمِ باران با بوسه ات شَبَم را رویایی کند. #آگرین_یوسفی
ادامه شعرمپنداری کنم روزی. فراموشت امیری تو اسیرم رأی به اغوشت اسیری که رهایی را نمی خواست نمی دیدی چگونه با درد می ساخت ...
ادامه شعرکاش دل تنها نبود... کاش تنها در میان این همه ادم نبود. کاش ان لحظه که رد میشدی از کوچه ی ما. من دیووانه هواسم به سر کوچه نبود. کاش تو مکث نمیکردی و زود میرفتی. که نگاهم به نگاه تو گرفتار نبود. کا...
ادامه شعرمریم تو چراغ آسمانی هستی روشنگر راه زندگانی هستی آرامتر از باد بهاری و نسیم خوبی و نماد مهربانی هستی
ادامه شعر