تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف قلب ناشکیب آتش عشقت به قلب ناشکیب افتاده است شعله تندش به شدت در لهیب افتاده است چند وقتی هست که حس می کنم در زندگی در سر سودایی ام شوری غریب افتاده است تشنه کامان می رسم از رهگذار عشق ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۲۷) اگرچه عشق برایم به جز شکنجه نخواست هنوز ناجی چشمم در این گرفته فضاست ببین که پنجه ی شب با دلم چه‌ها کرده است؟! غرورِ دستِ کریم و مقدَََّس تو کجاست؟ سپرده‌ام به تو دریا! جزیره ی دل خویش و...

ادامه شعر
کیانوش محرمی

ترسم از آن روز که دیوانه نباشم در عشق بیتاب چو پروانه نباشم

ادامه شعر
افسانه مهدویان

هر که آمد به دلم زخم ، فراوان زَدو رفت درد و رنجی به دلِ ریش چومژگان زَد و رفت هیچ کس با من دلسوخته همدرد نبود آمد و آتشِ غم ، ساده به سندان زد و رفت دلِ دیوانه ی من با همه ی سادگی اش ب‍َر کَمان ا...

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

" پنجره" هر جور که تو بخواهی نگاهت می کنم در این دو پنجره همیشه به روی تو باز است. شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)

ادامه شعر
فاطمه شایگان

به پایان رسیدخمیازه ی ماه وقتی که قنوت مان از گریه نَشت کرد وَ تهِ بن بست سبابّه های پوشالی نای مُرده ای با لهجه ی مشقی سر داد فریاد را.. شب دهانش را گِل گرفت تا بادهای گرگینه روی نُت قلب ب...

ادامه شعر
شیما رحمانی

تو نباشی، شعرهایم بی کَس است هر چه گویم، مهملاتی بیش نیست شورِ شعرم از تو می گیرد نشان پس بتابان نورِ خود را بی امان...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

✍????دروره گردم،، اهل همین کوچه ی پایینی،، آمدم با بغلی از جنس های زیر خاکی، تو بیا جان دلم بهر تو یک سبدی از گل یاس، عطر و بویش به خدا معرکه است، جنس ها دارم من همه را گرچه گران میبین...

ادامه شعر
حشمت‌الله  محمدی

دمی رخ را نمایان کن، که این هجران رسد آخر پس از آن گو، نفس هایم، سرآید لحظه ای دیگر از این چشم انتظار ی ها، نحیف و ناتوان گشتم براین درمانده رحمی کن، نما رخساره در منظر اگر این درد هجران را سپارم ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۲۶) به وبرای مریم بانو! من آن عاشق ترین مردِ جنوبم رها ازعشق تو روبه غروبم یکی یکدانه ام زیباترینم مَهین بانویِ نازِ نازنینم عزیزی و دل انگیزی ونازی شرارِعشقی ودراهتزازی قلم دروصف عشقت ناتوا...

ادامه شعر
سروش اسکندری

زمانی زندگی شروع شد که عشق را به تو باختم و کلبه ی محبت را با تو ساختم زمانی زندگی شروع شد که عشق را از چشمان تو یافتم و آغوش گرم تو را داشتم زمانی زندگی شروع شد که آسمان رنگ چشمان تو شد زمانی زندگی ش...

ادامه شعر
شیما رحمانی

گفتی که می خواهم تو را گفتی و تو زیرَش زدی یک روز معشوقه ت بُدَم یک روزِ دیگر، دیگری! یک روز ابرِ بارشی یک روز چترِ خواهشی جانِ دلم آخر بگو مستی تو یا مجنون وشی؟! ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۲۴) ««گاهی دلت کسی تنگ می‌شود»(استاد محمدعلی بهمنی) وقتی زلال آینه از سنگ می‌شود کم کم دلم برای کسی تنگ می‌شود گویی غزال سرخوش صحرای عاشقی ...

ادامه شعر
حشمت‌الله  محمدی

به یک برق نگاه دل را ربودی رهی بی بازگشت برمن گشودی ???????????????????????????? بُدم مشغولِ افکار و دل خویش که ناگه بیتی از عشقت سرودی ???????????????????????????? من دیوانه هم مسحور آن بیت زدم فری...

ادامه شعر
نصرت اله صفی زاده

دلم برایت شور میزند ، اما تو ماهور می خوانی نمی دانم ، یا درکم نمی کنی ، یا دستگاه نمی شناسی

ادامه شعر
علی فداکار

پدر؛ به آینه رسید کوه؛ به کوه

ادامه شعر
بهزاد غدیری

به لبخندت گرفتارم ، ز شوق عشق سرشارم دلم میخواست جانم را به دستانِ تو بسپارم برایت یک بغل شعر و نسیمِ عشق آوردم تویی رویای شیرینم ، تویی مضمون اشعارم ترنم های آرامت ، دلم را زیر و رو می کرد ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۲۵) قطار رفت ولی خنده‌هات باقی بود نگاه ساده ی دیر آشنات باقی بود درایستگاه دلم را دوباره گم کردم به جای خون دلم جای پات باقی بود به بال ابر نشستم میان خاطره‌ها به بازخوانی ذهنم صدات باقی بو...

ادامه شعر
سروش اسکندری

حالم وقتی خوب است که تو کنارم باشی و بهم بگی هیچکی رو به اندازه تو «دوست ندارم» و این «دوست داشتن» را با «میخ بکوبی» «ته قلبت» و «نگه داری» و ازش «مواظبت کنی»...

ادامه شعر
دانیال رستمی

بعد از رفتنت دیگر حالم خوب نیست؛ زندگی ای دارم شبیه عالم خواب پر از اتفاقات محال و نا ممکن شبیه رفتَنَت! پرسه میزنم دائم من با باری پر از غصه و غم از کنار پرتگاهی بلند! و دائم در این فکرم تو کجایی ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا