تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
عبدالحلیم اکرامی = نژند

هـــوایـــــــــــــــی داشتم هوای قشـنـگ چه هـــــــــوای شوخ چه هـــوای شنگ حضور خنـــــــــــــــــــده ظهور نیــرنگ خطــــــور لطیـــف شعــور هــفت رنگ بـــــــا شوق پـــــــــاک و یک دلک تنگ گاه...

ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

شهدی که از دهان تو ،می ریخت ، دم به دم شعری که از درون تو جوشید ، تا عدم دوری ، پر از شهادت نزدکیَست و باز من مانده ام بدون تو ، تا مرگ، یک قدم رازی که از لبان تو گفتند ، ناگهان اشکی که می چکید ب...

ادامه شعر
حمید گلی زاده

لحظه ای گَر زِ تو من دَم نزنم می میرم صنما از تو اگر دل بِکَنَم می میرم بردنِ نامِ تو شهدیست به کامِ دلِ من چون بیفتد زِ لبان و دهنم می میرم جَذبه ی چشم تو گیراست مرا می گیرد بررقیبم نظر انداز‌ی ا...

ادامه شعر
مهدی فصیحی رامندی

ای خدا جانم، رسان دیدار آن خوش‌نام را او که با خود می‌برد زخمی و هر گمنام را ((زخم پنهانی اگر بیرون دهد خوناب‌ها)) می‌برد از چشمِ در بر خفتگان آرام را انجمن بر من رسد، بد زخم‌هایی می‌زند ظاهرا از خو...

ادامه شعر
حافظ کریمی

نظر دادن در باب کمبود غذا به رنج دیدن است و درک عزا سیر چه فمهید که شکم خالیست بی کلسیم اَستا بدن پوشالیست چهره ایی که چو گل گلگون است یقین نفهمد کسی بی خون است آن رُخی که با سیلی سرخ میگردد...

ادامه شعر
حافظ کریمی

آیه ۶۷- لِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ (سوره مبارکه مائده ) اخباری که خدا و پیامبرش دادند حق است و ثبت لوح خداوندند وقت معینی، بزودی آگاه میشوید حق وعده دهد حق آگا...

ادامه شعر
فاطمه شایگان

به شوق خواندن شعرت، تو را باعشق می بوسم بدون تو به هم می ریزم و از غصه می پوسم نزاییده تورا درخود، خیال پا به ماه من بیا میلاد عشقم باش و معشوقانه مانوسم غمت را دیدم وقلبم برایت روضه می گیرد و...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

هر چه جان کندم، از او دل کندنم ممکن نشد مرده باد آن دل که عشق او در آن ساکن نشد عشق هم نوعی جنون است از نگاهِ مردمان هر که عاشق شد، جنونش لاجرم مزمن نشد در جوابِ دوستم داریِ من رک گفت: "نه" بی تعارف...

ادامه شعر
افسانه مهدویان

پیله ی تنهایی چند روزی ست که عشق تو گرفتارم کرد خواب بودم که رخ ماه تو بیدارم کرد نقش بسته است به جان و تن من رویایت چون پرستاری تو واله و تیمارم کرد قبله گاه دل من صورت زیبای تو بود عاشق وصل ِ ...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

نیست باکی گر افولی سایه ای سایه ای رؤیت بسی در خانه ای خانه دنیایی به پنهانی عیان چون صدف پنهان درونش دانه ای دانه ای چون بذر گردد نونهال نونهالی دانه ای دردانه ای یاد آور شاعرانی را دلا تحت فرمان...

ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

"خوشه ی نارنج" خیال شارح صبرست ، تمام سوی بهاران چقدر خرمن یخ ریخت ، درین ادیم هراسان پر لطیف گشوده ، به گیلیاری حزنش عقاب هوسم پیروز، پریِ قامت طوفان غزالِ در حرم نور ،به اذن بافه ی تقدیر همان الهه...

ادامه شعر
وحید علیزاده نیشابوری

خدایا خسته ام دیگر ، زدنیا و شَرو شورش زنامردان پر آشوب و آن مردان مزدورش از آن عشقی که بی علت به پایان میرسد راحت از این عشاق رنگارنگ، سفید و سبزه و بورش در این قرنی که حتی اَبر نمیگرید به حال دل ببا...

ادامه شعر
حافظ کریمی

عمرِ ما کوتاه و فرصت هم به مانند طلاست گر ز دست بیرون رود قطعا ره آوردش بلاست هر کسی را در جهان تنها یِ بار فرصت دهند گر نفهمد قدر آن ، یک بار هم رُخصت دهند بار اوّل فرصتش از دًُر گنج های خداست با...

ادامه شعر
حافظ کریمی

خداوندا ببخش ما را که تو پایان و آغازی که بخششها دست توست کریمی و سراغازی خداوندا خودت گفتی بگو یارب بِگم جانم میگم یارب تویی رحمان ، منم عبد پشیمانم خداوندا در این ایام که عالم ها عزادار است...

ادامه شعر
حبیب رضایی رازلیقی

. "یاحسین فرماندهی" . . گردِ شمعِ عشق سوزانِ تو را پروانه ایم یا حسین فرماندهی بچه های هیئتیم، از عشقِ تو دیوانه ایم یا حسین فرماندهی . آسمانِ عاشقی را عاشقانه پر زنیم یک نظر آقا که سائل بر درِا...

ادامه شعر
محمدحسین داودی

اسیر تیغ گناه و نگاه پرآهم "که سیب چشم تو دیگر نموده گمراهم" درعمق سینه ی زنجیرهای پربرقت "دچار نیمه شب و سایه های بیگاهم" حضور توست درین قلعه ی نفس گیرم تو ایستادی و من مات قلعه و شاهم و تیر...

ادامه شعر
علیرضا خمری

آه جگر سوز نزد خنده لبم در عید نوروز که حسرت میخورم برسال و دیروز دو صد غصه به دل؛ صد ناله و آه ز امروز وزفردا و به هر روز به پنجه پاره کرده گوسفندان ولی پاک است دهان و پنجه یوز به مکروحیله آمد باز ا...

ادامه شعر
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

سفر سبز تو ای سایه غم انگیز شده این بهار از غم تو نغمه ی پاییز شده دیدگان ابر بهار است میان غزلت کوچه ها از غم هجران تو لبریز شده مرد علم و هنر و شعر نمیرد هرگز شعر ا زسوگ تو درفاجعه،سر ریز شده...

ادامه شعر
فاطمه شایگان

چنان عطر تو پیچیده درون پیرهنهایم به محض دکمه وا کردن پریشان می شود حالم اگر در کوچه های غم مرا در سینه بسپاری کنار تیر برق دل ، غزلخوان می شود حالم میان بازی اشک و هوای یاد چشمانت بدون‌شک ...

ادامه شعر
الیاس  امیرحسنی

شاعرت از این جهان رفت ارغوان خوب شد در این زمان رفت ارغوان زندگی در این زمان جز ننگ نیست خوشبخت و شادمان رفت ارغوان منتظر بود اوکه پروازی شود سایه ات تا آسمان رفت ارغوان او که با تو گفتگوها می نمود ت...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا