تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمد  عالمی

در حسرت د ید ا ر تــو آرا م تــر یــنــم در حسرت د ید ا ر تو آو ا ر ه تــریــنم بر گــو بــه من ز ا ر تو جا نم کـه کی آئی در جستن تو این منه عا شق سخترینم مهد ی ت...

ادامه شعر
حافظ کریمی

  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ﴿۱﴾الَّذِی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿۲﴾ یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿۳﴾کَلَّا لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ ﴿۴﴾ وَمَا ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف گذار عاشقانه گرچه از گلچهرگان پرهیز گاهی مشکل است خویشتنداری از او خواهی نخواهی مشکل است بر سر ایمان خود می‌لرزم اینک همچو بید چون نگهداری دل از همچو ماهی مشکل است چشم مستش تیر افکنده ...

ادامه شعر
حافظ کریمی

حق و ولِانصاف اگر مولا علی در عصر ما شهر تهران یا که در هر شهرِ ایرانید شما با شناختی که کنون داریم ز احوال علی نامه و برنامه های خود بیان کرده علی در کدام صندوق آرا رآی میدادیم علی آن کسان که م...

ادامه شعر
حافظ کریمی

خوشا آنانکه در هنگام جان دادن سلام رَبّ خویش را پیش رو دارند خوشا آنانکه در هنگام هجرت سوی آن دنیا از انسانها طلبکار و به خالق بندگی دارند خوشا انان که بر عهدهای خود ماندند به شیطانه...

ادامه شعر
حمید گلی زاده

أشکم ببین به پایِ غمِ تو چکیده است هوشم برایِ عشقِ تو از سر پریده است خار و خَسَم به پایِ تو اِی عشقِ نازنین روحم به زیرِ سایه ی تو آرَمیده است بودم سیاه و کِدِر ،دل غمین و مُرده دل عشقِ تو جانِ ...

ادامه شعر
محمدکاظم پرستش

شب اگر تاریک تر بود چه غوغا می کرد گره از مشکل ما وقت سحر وا می کرد شفقی گر بدمد وقت سحر محفوظ باد که مسیحا به دمی خلق مداوا می کرد ز تو ای شیخ که در میکده ها سرمستی ز تو دیدیم که خورشید چه رسوا می کر...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف ابراز عشق در راه خانه سوی تو پرواز می کنم دل را به شور عشق تو دمساز می کنم سرشار از اشتیاق تو از راه می رسم آهسته درب را به رویم باز می کنم می آیم از پس تو و با بوسه ای لطیف بر لاله ها...

ادامه شعر
وحید علیزاده نیشابوری

بی تو اندازهء بُت های جهان بد کیشم شیوهء مستی و رندی نرود از پیشم در ره عشق تو نیکو صفتان وا ماندند (من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم) صاحب مملکتی بودم و لطفِ قدمت آنچنان کرد که گویی ز پدر درویشم گرگ...

ادامه شعر
محمد  عالمی

آید آن شمع فروزان بهر جانان غم مخور آید آن ناجی جانها بهر دوران غم مخور میشودروشن این دنیای تاریک از بدی آید آن فرزند زهرا در گلستان غم مخور روز جمعه روز موعود حضور مهدی است آید امید بهاران در ز...

ادامه شعر
کاظم قادری

دلت می گیرد از دنیا ولی گاهی به رویت می گشاید زندگی راهی زمانی آسمان را تیره می بینی زمانی در میان برکه ای ماهی زمانی بی تلاش احوال دل خوب است زمانی هر چه می کوشی فقط آهی زمین زیر پایت گاه چون سنگ ...

ادامه شعر
jalal babaie

من شکستم عهد و پیمانم چرا. گر شکستم من پریشانم چرا. او زمهر و از وفا بود بهترین. حال بنگر من پشیمانم چرا. او محبت کرد و من چیز دگر پنداشتم. حال فهمیدی که من از خود گریزانم چرا. مهر او خنجر به قلبم زد ...

ادامه شعر
حمید گلی زاده

أشکم ببین به پایِ غمِ تو چکیده است هوشم برایِ عشقِ تو از سر پریده است خار و خَسَم به پایِ تو اِی عشقِ نازنین روحم به زیرِ سایه ی تو آرَمیده است بودم سیاه و کِدِر ،دل غمین و مُرده دل عشقِ تو جانِ ...

ادامه شعر
محمد نیک روش

دوباره شب شد و دلم غزل بهانه می کند و لحظـه ای خیال او " مـرا رهـا نمی کند   دوباره بغض لعنتی ، که گیر کرده در گلو و زخم سرگشاده ای ، که او دوا نمی کند   اگر چه در خیال من، همیشه راه می رود ولی از این...

ادامه شعر
عزیز حسینی

هرگز ندانستم مهر در کجای دلم لانه دارد که اینقدر بی تفاوت در همه جا لانه میکنم کبوتریم در گیسوانت که پرواز کنان در کوچه های لبخندت به دنبال لانه میگردد بگو در کدام خانه ایی بگو در کجای این شهر غربت در...

ادامه شعر
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

پرواز فرشتگان روز تکمیل دین به نور مبین روز پرواز فرشتگان به زمین اشهد انا علی ولی الله می درخشد نگین عرش برین نیست غیر از علی ولی الله آدمی لایق امامی دین می...

ادامه شعر
حافظ کریمی

هیچ کس نتوانست کند معنی دوست به چه معنیست که دوست گفته نکوست یک دوست ز یک دوست گرفت عهد وفا انسان که ز یک بود شکست عهد خدا دوستی که به یک شد حبیب، احمد ماست یک،یک را به دوستی به یک دوست خداست گذ...

ادامه شعر
حافظ کریمی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ﴿۱﴾لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۲﴾ وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۳﴾وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ ﴿۴) وَلَا أَن...

ادامه شعر
مهدی فصیحی رامندی

بادِ قاصد ساعتی آید که کس بیدار نیست ماه داند شام را محتاجِ هر گفتار نیست مژده ده آمد نوایِ بینوایی، رفت بیم دولتی آمد که تا بینی در آن دیوار نیست بادِ ساکن رفت و اکنون شاهدم شاهین بداد جثّه چون یک ...

ادامه شعر
سیدرضا موسوی راضی

???????????????????????????????????????????????????????? غزل ......... سید و سالار ........ کشور دل فتح تو و واقف اسـرار منی طالع و تابنده تویی ، ماه شب تار منی جانی و جانان منی ، حجت ایمان م...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا