- لیست اشعار
- قالب
- غزل
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
زهرا وحیدزاده
در10 /01/ 1339 -
فرهاد گنجیه
در10 /01/ 1364 -
مجید همایون
در10 /01/ 1348 -
علی کیهانی
در10 /01/ 1358 -
کرامت یزدانی(اشک)
در10 /01/ 1350 -
Sara Arandan
در10 /01/ 1360 -
اریا عینی
در10 /01/ 1384 -
کامران شاه علی
در10 /01/ 1342
شعله دارد عشق و ای دل گرد آن پروانه ایی لحظه ایی با احتیاط و دقت و پروا ، نه ایی هر نفس ریزد به کامت از بلا پیمانه ایی پای او اما بمانی چون هوس پیما ، نه ایی آنقدر شیرین که گویا تنگ شکرخانه ایی گرچ...
ادامه شعریاهو هر روز: من ... تو ... من ... تو، فقط استخاره کن با هر هجوم شب، نخِ تسبیح پاره کن آیینه را مقصّرِ اغوای خود بدان انگشتِ اتّهامِ خودش را اشاره کن پا در رکابِ ابر به زاری ادامه ده چخماقِ دل بس...
ادامه شعرهیچ وقت با کسی بیش از جنبه اش شوخی نکن 《حرمت ها شکسته میشود》 هیچ وقت به کسی بیش از جنبه اش خوبی نکن 《تبدیل به وظیفه میشود》 هیچ وقت به کسی بیش از جنبه اش عشق نورز ...
ادامه شعرغزل شِعرٍ شَعر گر که بگشایی به پیشم خرمن مویت به ناز عقدهء دل نازنینم میکنم پیش تو باز با سرانگشتان احساسم کنم شانه سرت تا که هر تاری ز مویت قصه ایی آرد دراز تو پریشان زلف مشکین کن ...
ادامه شعرمدتی است به لطف حضرت حق اندیشه ام در کتاب حضرت حق سخنی دیدم از مفسر آن از علی همان، صراط روان این چنین فرموده مثال عجین مرتضای احمد و چراغ متین اقیانوس عجیبی است کتاب خدا بی تَه است و عمیق کتا...
ادامه شعرلبخند هایش را لا به لای مو هایم بافته ام تا مبادا نسیمی بوزد و لبخندش را به صحرا و بیابان ببرد آنجایی که از نظرم محو شود عزیزحسینی فرشته رضایی...
ادامه شعردیــرگاهیست که درحسرت چشمان توییم بی خبر از تــو و عمریست که ویران توییم تو که از حـــال دلـم بیخبری خوب ببین در تب عشق که محـتاج به درمـان توییم یا بیـــا خــلـوت تنهــایی دل را بگشـا یــا بدان تـا...
ادامه شعربـیـچـارهٔ بـیچـاره ؛ دگـر چـاره نـداری !! جـز یـک دل بـشـکـسـتـهٔ آواره نـداری ..؛ مـجـبـور نـبـودی تـو بـه دلـبـسـتـن زوری خالـی شـده ، جـایی دل رخـساره نـداری او رفـتـه و رفـتـی پـیِ نـوشیـدن ال...
ادامه شعرای دل دل دیوانه کردی مرا بیگانه تا کی به تمنایت آتش بزنم خانه چون مور ضعیفم من بیجا و حریفم من در پیش قدمهایت در حسرت یک دانه بی توشه و بی برگم دنبال من است مرگم چون اسب شتابان است تا زود بروم لانه ...
ادامه شعربسمه اللطیف خیال رهایی کاش می شد که از این مهلکه آزاد شوم به رهایی ز بد حادثه دلشاد شوم سرو آزادم و در وحشت این دشت بلا به شکوفایی اندیشه ام آباد شوم به دو روزی که به جا مانده از عمرم به جهان باز ...
ادامه شعررمز و راز دارند ، چهارده نورِ نور رمزداران در سعادت ناشناسان کورِ کور رازِ هشتم در امام هشتم است چو ضمانت کردن او از دل است اصلِ بر تسلیم بودن در صفاست چون صفا در خانه ی مکه به پاست هر که ...
ادامه شعرای اشک پنهان میکنی غم دل را میدانم خونابه دل گر شد عیان آن دم چه سازم درگردش چرخ روزگار نکتها هست جانا ساده دلی در این دنیا نباشد عاقلان کارم هزاران تیر نیرنگ به دور از چشم باشد نشانه بر دل زارم ...
ادامه شعرتو چشمانت همانند مونالیزا زبان دارد درون معبدِ چشـم تو گرگی آشیان دارد تناقض در تناقض را ببین ، اعجاز را بنگر که چشمی بی حیا داری و شرمی توأمان دارد دمی گـرمی دمی سـردی مـزاجی دمدمـ...
ادامه شعرقُل اَعُوذِ بِرَب الفَلق ..... وَمِن شَر حاسِد اذاحَسد انسان که غرق شود قطعا می میرد. چه در دریا، چه در رویا، چه در دروغ ، چه درگناه چه در خوشی، چه در جهل ، چه در قدرت ، چه در انکار،چه درحسد، چه در...
ادامه شعردل پاک کافیست ،بعضی ها می گویند اشتباه کرده و قطعا اشتباه می گویند آن خدایی که یقین خالق ماست فرموده اعمال صالح و ایمان را به دل جا داده و نفرموده که ایمان به دلها کافیست عمل صالح و ایمان که ب...
ادامه شعر#سراب ___________________________ گفتم خوشا در دلش چو لیلا شده ای در پیش چشم مجنون هویدا شده ای هردم به شوق وصل بشماری ثانیه ها چونان تلاطم عشق وامق و عذرا شده ای یوسف گذر نکرده ز کویت، ولی کنون ...
ادامه شعربسمه اللطیف قربانی عشق تقدیم به محضر نورانی حضرت سیدالشهدا علیه السلام می روم تا در وفای عشق قربانی شوم مظهر آزادگی در عالم فانی شوم عید قربان است و باید پای آرم در رکاب رهسپار راه های سخت و طولانی ...
ادامه شعرعشقبازی نه از اول به جهان کار من است نه گناهیست که با این دل بیزار من است تو که از درون و حال چو منی بیخبری غم دل با کی بگویم تو نگویی خبری ای که اندرز دهی عشق را ملامت گویی تو نبودی و نگفتی به چه ...
ادامه شعرنگرفتی گفتی که غبار از رخ ایام بگیری، نگرفتی از حال و هوای دلمان وام بگیری، نگرفتی پرواز دل انگیز تو را روی سرم دیدم گفتم برگردی و جائی لب این بام بگیری، نگرفتی پلکی زدی و آینه ها غرق تماشای تو گشت...
ادامه شعردر گوش من آیه ی شفا میخواند آن لب که غزل های تو را میخواند بر پرده ی چشمان سیاهت تا صبح دستی روی کعبه ات دعا میخواند با پای نیاز دل به سوی تو دویده از مروه ی عشق تو صفا میخواند قربانی تو جان شده...
ادامه شعر