- لیست اشعار
- قالب
- چهارپاره
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بابک وفایی
در06 /02/ 1343 -
عبدالرشید حمیدی
در06 /02/ 1369 -
بهزاد فروزنده
در06 /02/ 1385
تو که شاعر نبودی بغض باران را نمی فهمی تو که درد جگر در زیر دندان را نمی فهمی چه می دانی! چه میفهمی! تپیدن را" تکیدن را و حرمان را نمی دانی و هذیان را نمی فهمی منم ته مانده ی یڪ مردِ ویران ، مرگــ ...
ادامه شعربید مجنون فاعلات / فاعلاتن / فاعلات (فاعلن) اشکِ خون از دیده ی مجنونِ بید دفترِ ما را به خون آغشته کرد بیدِ مجنون غصه دار لیلی اَست در فِراقش مبتلای درد و رنج لیلی اَندر ماجرای عشقِ بید مانده مه...
ادامه شعراین منم! رهگذری بی سر و پا در تاریخ زندگی با گذر از «مسئلهی شر» زیباست! خسته از کوچهی بن بست زمانم امّا در سرم خانهی جاندار و اصیلی برپاست سر درش کاشی فیروزهی نیشابورست روی آن حک شده با نام خدای ...
ادامه شعرمنم و کوچه باغِ بی عابر از هجومِ نبودنت لبریز مثلِ سرسبزیِ بهارم که... زد شبانه به هستیش پائیز در دلم شورِ انقلابی تو... مخملی، سبز،گاه سرخ وسفید وهمین یک گناه کافی بود... شَوَمَ از کشورِ دلت تبع...
ادامه شعر من چون فَلاتی تشنه لب بودم به دنبال طرب
تو قطره ای شوریده سر در حسرت دریای خود
تا آمدی که بگذری از سمت قلب تشنه ام
دیدم تو را غلتیدم و بسیار در رویای خود
چشمان لبریز ...
نگاه تو داروی خواب آوره نگاهم کن و چشمامو خواب کن برای دلم لای لایی بخون شب خستگی هامو بی تاب کن صدا کردی اسم منو توی شهر که تو عمق چشمای تو گم بشم منی که کسی رو نمی شناختم حالا سوژه ی حرف ...
ادامه شعر????????سال نیک???????? آرزو دارم که سال پیش رو تا بر آید آنچه داری آرزو حال تو حوِّل به احسن باشد و کار تو سامان بگیرد مو بمو آرزو دارم برایت سال نیک در دل دیوان حافظ فال نیک روزگاری خوش و ایامی بکا...
ادامه شعرشب سرد و سیاه هم طی شد نوبت روشنی نوروزه بیخیال گذشته هامون باش اون چیزی که مهمه امروزه بعدِ یک قرن غصه واندوه حالِ این روزگار خوش میشه سهم دلها نسیم خوشبختی بهترین ماه و سال در پیشه ...
ادامه شعراگر معشوق افغانی به دست آرد دلی مارا به آن صورت چون ماهش ببخش ام نور چشما را هر آنکس هر چی میبخشد ز دید خویش میبخشد نه مانند ابو جهل که بخشید دشمنی ها را...
ادامه شعراین درد که من دارم درمان تویی این جسم که من دارم را جان تویی از روزی که پیدا یم شد در این جهان فهمیدم که خالق این جان و جهانم تویی...
ادامه شعررسیده پشت در چل (چهل) سالگی و توی آغاز عصر انقراضم بزن تیر خلاص و توی قلبم تموم کن عمر روزای درازم داره در می زنه چهل سالگی و چهل ساله که هی تکرار می شم چهل ساله شبا میخوابم و صبح رو آوار خودم...
ادامه شعرهروز دلم چشم به در دارد تا دوست ز در این دروازه در آید هرچند که در آینه چشم ات مستم تا ابد شاید چشم من به در باشد
ادامه شعریکی عاشق دیگر معشوق پسندند یکی در بند دیگر آزاد پسندند من از آن عاشق و در بند و آزاد معشوق من آن ۱ دگانه جان داده خود می پسندم ...
ادامه شعرکار کرد وُ هر بار بهش اِهانت شد اما واسه یه لقمه نون، برگشت خودخوری کرد، غرورشو بلعید تخته گاز رفت تا جنون، برگشت! تویِ آینه رو خودش تُف کرد بعد خندید، گفت: زندگی سخته گفت: مطمئنم خدا چشاشو رو ا...
ادامه شعرزار و بیمارم ز رنج پرسشی مانده ام در گیرودارِ چالشی ای که بر جمع خلایق، اشرفی در کجا داری نشان از ارزشی ما که از جنسِ هم و نوع همیم ما که از قوم و قبیل آد...
ادامه شعرآهِ دلتنگها.... میری وبا خودت نمیگی که اینهمه دردو من بهش دادم خوب با من کنار می اومد این شبِ سردو من بهش دادم میری وازخودت نمی پرسی بعد من چی سرش میاد از غم؟ ابرهای نگاهِ پُردردش پر بارون شده دیگه...
ادامه شعرتنهام و هرشب توی این خونه سر میکنم با ترس تکراری با آبرو هم میشه بازی کرد؟ این زندگی یعنی خودآزاری ساعت گذشت از نیمه و دلدرد عُق میزنم هی جای خالیتو داری میای از دور اما مست یادم میارم فحش و سیلیتو ...
ادامه شعرآمدی باران شب باشی به پای اشک هام آسمان باشی برای یک زن بی سرپناه آمدی تا مرد باشی مرد راهش این نبود بچّگی کردی و افتادی به راه اشتباه توی دنیای خودم بودم رها بودی رها اسمت آمد برد فکرم را نیاورد...
ادامه شعرببین بانـو چه کردی با دلــی که گشته ناچـارت چه آوردی سر این دل، تو با آن چشـــمِ تاتارت که هر شب مینشیند با چه ذوقی پایِ اشعارت میــانِ چشمِ زیبایت چه رازی بود بــــــانو جان کنـــارت قــصر رؤیـــای...
ادامه شعررسم دل نیست شعله برچیدن بردن و ریختن به آینه ها قطع بند میانه ی تسبیح پاره خطی میان دایره ها یاوه گوئی حجاب دزدیدن پرده از فتنه ها کنار زدن نبش قبر جنازه ی آتش بود و نابود را هوار زدن کینه از تک ست...
ادامه شعر