به هر طرف بروی در دلم نمایانی شبیه ماهی قرمز درون شیشه تنگ

درد دارد به خدا،باعث دردت بشود آنکه بیمار تو بود و،تو دوایش بودی

به سخاوت تو شده کرم به زبان خلق، نَفَسِ کریم

گر بوسه بارانت کنم ، باران بشویَد بوسه را خواهم بشویَم صورتت ، کِی بوسه بارانت کنم ؟ لوران

شب شد و غصه هجر تو به من داد شرر و خدا زلف تو را دید و به من داد قمر

رسد از صحبتش بر جان من عطری طرب‌انگیز کند تا شیشه‌ی چشمان مستش را به رویم باز

مهربان بودی که با نامهربانان زیستی ورنه این نامهربانان، مهربانی، کِی کنند نصرت اله صفی زاده (لوران)...

عاشقی کن، زندگی بی عشق پوچ و واهی است من یقین دارم خدا هم ،عاشق زیبایی است نصرت اله صفی زاده لوران

جمعی، فرشته دیده و، جمعی، دیو ما هیچ نیستیم جز آیینه.

گفته های حال من، ناگفته های دور بود دل مخالف بود با من ، حرف تو ناجور بود نصرت اله صفی زاده (لوران)

باعث دردم شدی درمانگرم درمان نکرد گفت:«باید درد باشد تا که درمانت کنم». نصرت اله صفی زاده (لوران)...

دلخوشی یعنی اگر عالم همه ترکت کنند یک نفر باشد، که با یک بیت معنایت کند نصرت اله صفی زاده (لوران)...

گفته بودی که دگر باره نخواهی خندید با زمین خوردن من, باز ،چرا خندیدی؟ نصرت اله صفی زاده ( لوران)...

توبه کردم که دگر شعر نگویم از عشق هر که خوانَد، به خیالش ، دلبری گم کرده ام نصرت اله صفی زاده ( لوران)...

لذّت بینایی من را ، دوچندان میکند خط نستعلیق زلفت ، روی ماه صورتت نصرت اله صفی زاده (لوران)...

چشم سر منطق پذیر و چشم دل بی منطق است وای از آن روزی که چشم دل گرفتارت کند نصرت اله صفی زاده ...

گله دارم از تو وُ این شادی پنهان تو درد تو درد من است و،درد من درمان تو نصرت اله صفی زاده ( لوران)...

گره کور نزن ,حال خودت را به کسی شاید او رفت و تو ماندی, گره ات باز نشد نصرت اله صفی زاده (لوران) ۱۴۰۰/۴/۱۲...

قاصدکم خبر بده بی خبر خویشم در پی تو هر طرف دربه در خویشم

زخم زبان زخم زبان ساز تو، حرف دل تو با من است زخمه نزن به تار دل، تا که زِ دل بخوانمت لوران...