تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
دادا بیلوردی

. . . رحمتِ حق بر تو باد ای که بنمودی غمِ مسکین زیاد تا نفَس دارم، به دنیای کمالِ معرفت محضرِ روحِ تو خواهم ایستاد از توخواهم کرد یاد . . ....

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* 171- خدا * تـا نشوی بـا خـدا مشکلت از بیـخ نباشد جـدا خواهی اگـر عشق، تبسّم به روانت زند پیـشِ خـدایــانِ ذلیـل و گـدا تکجه، کن او را صدا * تکجه = تنها (ترکی) * 172- حلّ مشکل *...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* 161- خان زندگی * در زمانِ زندگی هر کسی بر خویش خانِ زندگی ثانیه چون اسب می تازد عجول و می نهد ردّ پایی از جهانِ زندگی داستانِ زندگی * 162- عادتِ دَد * حقّ را سد می شود چون حسادت ب...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* 151- امداد * جز تو داناتر مرا کی توانم یافتن دیگر مرا؟ ای خداوندِ حکیم و صاحبِ فضل و کرم می کند سنگینی این پیکر مرا کیست پس یاور مرا؟ * 152- سپاس * داشتم کر میشدم مست از زیغال دیگر میشدم...

ادامه شعر
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)

زلال رهایی _________ ای حالت ِ پُر غم ای پُر شده از ناله ی ِ ماتم رنجیده ام از پیچش ِ هر غصّه ی ِ مویت آماده به پیرایشم این دم تا کم بکنم، کم در غصّه نمانم با عشق زنم شانه به جانم پیراهن ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

مـردی نماز کـرد بعـد از نماز ، دست باز کرد گفتـا: «بـده خـدای من، آنچـه صلاح توست!» خالق، نظر به طرحِ راز کرد پـرونده ساز کـرد * اوّل نوشت: «نور» تاییدِ لحظه هائی از ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

141- وقت شناسی * هرچه زمان،دیرتر عشق ز دیروزِ خودش پیرتر وقت شناسی کن و بر دادِ خود از حال خیز، تا ز جوانی نشوی سیرتر با همه درگیـرتر * 142- تقدیر * بیش نبنما عناد شکر کن از آنچ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* 131- گم گشته * در پیِ گم گشته ای باز بر عشقی نهان آغشته ای عاقبت در راه مقصد، چشمِ دل خواهی گشود تا که خوانی نامه ی ننوشته ای چون ز دل بگذشته ای * 132- عاقبت * صورتت پر نور هست ل...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

برای عشق روح و جان بدهید بهار آمده خود را کمی نشان بدهید به زیر نم نم باران و در لطافتِ سبزِ سحری چو لاله پر بگشایید و امتحان بدهید وَ دل به آسمان نشان بدهید * بهار آمده ...

ادامه شعر
محمد جوکار

زلال بهار ====== می رسد اینک بهار مژده می آرد نسیم از کوی یار نغمه ی زیبای گنجشکان و قمری های مست دشت و صحرا پر شده از بوی عطر لاله های بیقرار با اقاقی های زیبا ، باز هم می آید آوازی ز مرغان ِ ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

دیدم که نگاری را می بُرد به خود رنگ ِ بهاری را گفتم چه عجب بی خبر از این دل ِ صد پاره ؟! گفتــا تـو فقیـــری ز تحمّـل کـــه کشی زحمت ِ خـاری را بسیار پشیمان شدم از پرسش و شرمنده ز عشق...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

گفتا تــو را چــه شد؟! رنگت پریده پس چرا؟ چه شد؟! من محرمم ، تــو رازِ دلت را بـــه من بگو در عـالــم ِ تــو مـاجــرا چه شد؟! دیدی چه ها؟ چه شد؟! * گفتم که عاشقم حاصل، مرا ز ع...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* 121- کار امروز * مشکل آرایی نکن کــارِ امـروزیـت فـردایــی نکن عشق ورزی را بلد باشی اگر در کار خویش عشق را در یاب و هرجایی نکن درد پیـمایی نکن * 122- توکّل * بیـشتـــــر گل می ک...

ادامه شعر
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)

زلال " جمعه های خسته " از کتاب " طلوع زلال " ________________________________ بی حوصله هستم آماده ی صدها ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

زلال شش سالش تمام شد و به هفت سالگی قدم می گذارد بسیار جای خوشحالی است که در ادبستان ، برای خویش دوستانی پیدا می کند. به همین مناسبت می خواهم در زیر سایه ی قدرت الهی به نفوذ زلال در ادبیات ک...

ادامه شعر
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)

" همسفر " از کتاب "زلال و زنبق" ________________________ هم نظر می روی بی خبر؟ پس چه شد عهد ِ ماندن به صبر؟ گر بُریدی بگو تا ببندم کمر تا کجا می روی... ؟ با همیم ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* عاشق شدم تـو را آخـر چـرا مــرا ای آشنـا! در ایـن سـرای دلهره بـاور نمی کنی؟! دانی کشیده ام ز جدایی منِ بی خـواب و خور چه ها ؟! دیوانه گشته ام ز غمِ هجر بی حساب بـاری نباشد این چنین روا غمگ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* 111- اسیر هوس * نه انسان، بلکه خر گردد کسی کـه عاشقِ زیرِ کمر گردد چنین کس پیرو ِ نفس است و عقلش نوکرِ زانو که هرجا رفت با آن همسفر گردد و مغزش دربدر گردد http://www.axgig.com/images/0...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

برف میبارید و من مات و حیران بر سپیدیِ چمن می شدم غـرقِ تـماشـای جهـان ِ خـویشتـن بیگمان پوسیده خواهد گشت تن روزگاری در کفن * برف می بارید و باز غنچه می نالید از سوز ِ اَیـاز موی...

ادامه شعر
محمد جوکار

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)
زلال اربعین
=======
عشق یعنی کربلا
عشق یعنی اشک خون در دیده ها
عشق یعنی عالمی گشته پر از شور و نوا
عشق یعنی کل ارض کربلا ، شد تا...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا