تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
شهریار جعفری منصور

ریشه ام در خاک دستانم در آسمان پوست انداخته ام

ادامه شعر
افسانه نجفی

_چشم هایت را؛ پشت آینه ها پنهان نکن! بگذار تا برق نگاهت به روشنایی فرا بخواند این تیره جهان ِ پست را! _بگذار تا تیزی خیال بلندت به خنجر آتش فرو بنشاند؛ درد بی درمان ِ این زالو صفتان حسود را! این نام...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

چشمهایم حرف دل را گفت پس لبهایَم بسته ماند.

ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

عشق وقتی در میزند باید  کسی  را داشت که در جادوی نگاهش درسرخی لبهایش درگرمی  دستانش در عطر  آغوشش عطش زیستن  در حصار دستانش روزها  را  آشفته  کند وخواب  را از چشم‌ رویاها  برباید باید  کسی  را داشت...

ادامه شعر
عیسی اسدی

✔???? ◾#قربان‌گاه روز روزِ تاریکی ست و دم دمِ مرگ به اعتبارِ نفَس و زمان؛ روزگار صحنه‌ی قربانیِ اساتیدِ ایمان به ظنِ کرم‌های معتقد و پرگار چرخان به حولِ نقطه‌ی کور. سال‌ها پیش کلاغی دیدم حیران و ...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_شآه غمم ،آواره شد. آواره شو!!! آواره دوست دارم... _در وادی بی انتها. بی خانه شد؛ بی خانه شو!!! بی خانه دوست دارم... -هیچ کس، یاور نشد. با مردمش ،بیگانه ام؛ بیگانه شو!!! بیگانه دوست دارم... _زخم های...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

عاشقِ آزادی بود چه دیر درِ قفس را گشودن پرنده پرواز از یادش رفته است #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
علی مزینانی عسکری

شب است و باز سکوت و تنهایی من و خیال و غم و درد و رهایی دوست دارم باز در این سکوت و کنج خلوت خویش بخوانم بنویسم و بسرایم نمی دانم از چه از کی فقط باید بنویسم من سالهاست به چنین عزلتی عادت کردم با سکوت...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

عشق یعنی فرهاد برای شیرین تیشه به دست گرفت و زندگی بر او تلخ شد. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

"حجمی از نور" دیگر نمی توانستم به ساقه ی بنفشه ای بند باشم و با گیسوانی درهم بوزم بر باد. من شکل گرفته بودم در تو! و حجمی از نور به قلبم سرایت کرده بود. شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)...

ادامه شعر
افسانه نجفی

کی؟کجا؟ _خواستم دل بِکَنم! دیدم؛نبود... _بی خدا...! کی؟ کجا؟! از منش ؛ دزدیده بود... افسانه نجفی خورشید_خان اسد ...

ادامه شعر
جنگل سبز

(کلماتی که رویاهای من بودند) نمیدانم چه بنویسم یا از کجا شروع کنم روزها بود که کلمات با من غریبه‌ بودند و من تنها بودم و اما اگر واقعیت را بخواهید من همیشه تنها نبودم من، فقط، گم شده‌ بودم... درمیان ...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

بیا آشتی کنیم زمان خوبیست هوا سرد است نم بارانی میزند بهانه اییست برای آمدن در آغوشت بیا آشتی کنیم به بهانه ی دلتنگی و سرما #آگرین_یوسفی...

ادامه شعر
 رزیتا دغلاوی نژاد

شعر دوره ارزانیست سروده دکتر رزیتا دغلاوی نژاد دوره ارزانیست........ چه کسی می گوید که گرانی شده سرلوحه جبر جبر کل شامل ارزانی و صبر دل رباینده شده قیمت خائن به وفور دل غم دیده مجنون ز غمش کرده ...

ادامه شعر
الیاس  امیرحسنی

اگر آدم ها ذره ای از آن چه در دل یکدیگر می گذرد با خبر می شدند همه از هم فرار می کردند. تنها عاشقان حقیقی می ماندند که دست در دست هم نگاه در چشم هم می گفتند و می خندیدند واز مصاحبت باهم لذت می بردن...

ادامه شعر
علی صفر  اکبری

ذل روزی ماه شوگار منی ا دالکه آروم جون منی خاو و خیالم دالکه بگردم چی پروانه و دور تو ا دالکه تو کل کسونمی دردت و جونم دالکه دنیانه مه بی تو نمیهام ا دالکه افتاو آسمونمی ماه شویامی دالکه ار نویی رو...

ادامه شعر
عارف ایمانی

و تمام شد هر چه بود تمام شد آن لبخندها آن آغوش های سراسر آرامش آن نگاه های عاشقانه اما غم ، نه کسی را دیدم از میان مان پرکشید اما اشک از چشمانش سرازیر شد هر چه بود تمام شد آن لبخند ها آن آغوش ...

ادامه شعر
افسانه نجفی

وارث دلتنگی؛ تاوان ِعشق نیست! وارث آن است... افسانه نجفی

ادامه شعر
افسانه نجفی

مژده ی باران به باغ خشکیده ،آب رسید! همین که مژده ی باران ز خسته ی راه رسید... افسانه نجفی

ادامه شعر
آگرین یوسفی

کاش معجزه ای شود بیایی در آغوشم سرخیِ لبانت را ببوسَم تا نقره باران شود آسمانِ ابریِ شَبَم #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا