- لیست اشعار
- قالب
- سپید
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ابوالفضل مرادی نیازاغه
در05 /02/ 1394 -
علی امیری
در05 /02/ 1394 -
کریم افشار
در05 /02/ 1394 -
afsane hajipiri
در05 /02/ 1350 -
afsane hajipiri
در05 /02/ 1350 -
ساچلین اربابی
در05 /02/ 1363 -
اکرم کرم زاده
در05 /02/ 1385 -
عباس نعمتی
در05 /02/ 1363 -
amir namdar
در05 /02/ 1401 -
مسعود ویسی
در05 /02/ 1354 -
صاحبه پویان مهر
در05 /02/ 1370
عابری رد شد عطری در هوا پیچید من ماندمُو خاطره ای که دیگر نیست. #آگرین_یوسفی
ادامه شعرانارساوه ای؟ یاسیب تبریزی؟ نمی دانم . فقط می دانم ای حور خیابان های شهر آشوب نسیم آورده عطر سیب گونه هایت را کمی باخود به اینجا ها زهره خانی مهرآبادی(شیدا)...
ادامه شعر.... عید امسال..... بر عکس هر سال عید امسال گل پژمرده درخت مرده باد رفته اسمان صاف ابری نیست لب جو خشکیده زنده رود ترک خرده ای الهه اب چه بگویم که معبد ت خشکیده و دست فرسایشی روزگار چهره ات زنگ ال...
ادامه شعردکمه های بسته شده تا بناگوش ذهنت را باز کن بگذار اندیشه ات هوایی تازه را تجربه کند. بعضی وقتها نیاز است که در مسیر زندگی بازنگریهایی صورت گیرد. شاید نیاز است که کل جهان بینی ات تغییر کند. پس دکم...
ادامه شعرﺧﺸﮑﯿﺪﻩ ﺷﻌﺮ ﻫﺎﯾﻢ ﺩﺭ ﮔﻠﻮ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﻧﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺰﻥ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﻭﺭ ﺷﻮ ﺩﺭ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯﻡ ﻟﺮﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻦ ﺗﺐ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﻟﻢ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﺳﻮﺯ ﺩﻟﻢ ﮐﻢ ﮐﻦ ﭼﺎﺭ...
ادامه شعردل است دیگر؛ اَفسارش را که ول کنی به خانه اش بر می گردد! به سمت دروازه های عشق...
ادامه شعرپُر از وعده های خالی است جیب های حامله که در بازار سزارین می شوند امّا زنبیل ها خالی به خانه می روند ✍رجبعلی باقری #سپکو_خالی...
ادامه شعربهارم که تو باشی ماهی تنگ بلور سفره ی انتظارت منم...
ادامه شعرایستاده بودم روی سنگ با دو عصا که دل به آسمان زده بودند و تو سی و دو بار پلک زدی تا پنهان کنی هراس را و من، که باید با سی و دو حرف سرازیر میشدم از کوهی که یخ زده بود.... با زبانی که در خطوط دستها...
ادامه شعر_من با تو؛ بلد شدم تمام کوچه پس کوچه های دلتنگی را... _عطر تو را ،هر روز به دور تنم می پیچم و با عصای پاشکسته ی بغض؛ رهسپار می شوم به هر کجا که ردپایی از خیال و خنده های تو... _تو رفته ای! احمقانه اس...
ادامه شعر"جهان تازه " تو جهان تازه ای وقتی که در خود زیسته ام، تو از راه رسیده ای که گل ها را به نظاره بنشینی و من، بنفشه ای که خودش را به آفتاب معرفی کرد! شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)...
ادامه شعرجهان نقاشی بی رنگ! می آید در خوابم ! و موهایت چنان امواج نا آرام می رقصند روی دفتر شعرم! سپیدی های چشمانت سیاهی های چشمانت جهان نقاشی بی رنگ می آید در خوابم ... و باران می چکد از سقف نامرغوب مژگان...
ادامه شعردر خواب پرنده عاشقش شدُ بیدار که شد کنارِ او قلبِ تپنده ای نبود. #آگرین_یوسفی
ادامه شعرتو رفتی و من به سیاهچاله ی درونم تبعید شدم! عشق در بند بند تنم در این انفرادی های شلوغ ناشیانه ردپاهای تو را جستجو کرد؛ نیست!نیست... بعد تو شراب ِ گره گشای دل در جان من بی اثر می شود... بند به بند ...
ادامه شعر_آینه که باشی؛ یک خورشید کافیست؛ برای درخشیدنت! _ نماز ِرقصِ نور که آغاز شد؛ تمام شهر با شوق؛ می آیند به تماشا! _حتی همین مردمان ِ تن مُرده ی شهر غبارآلود... ...
ادامه شعردریچه چشمانت را بگشای بگذار نگاهت زیبا کند ، این شهر آشوب زده را . بگذار نفسهایت آشفته کند ، سکوت دلهای بیقرار را ، در هنگامه همنوازی ظلمت و درد . نفسهایت را بگذار و بگذر، در امتداد خیابانهای...
ادامه شعریک سو، همه ی اقیانوس های جهان، و تمام کشتی های غرق شده در توفان یک سو، همه ی جنگ های جهان، و تمام مردان کشته شده در جنون یکسو عشق، و همه ی زنان کشته شده در اندوه یکسو استبداد، و تمام سرهای آویخته شده ...
ادامه شعرگناهِ بی گُناه ؟ نگو از اول آخریم بیا تا با هم به استقبالِ افسردگی سال برویم او با خود مُشتی خاک از بهشتِ کلمات آورده است! و سهم من و تو جهنمی لج باز است که از پرِبازی باز می¬آید! بیا، از دامنه ی هر ا...
ادامه شعررفته بودم میز را بچینم دو فنجان قهوه ، چند شاخه نرگس ، و صندلی که مثل همیشه برایت عقب می کشم تا همراه نرگس ها لبت از خنده بشکفد و چشم های خرافاتی من ، که دوخته میشوند به فنجان هایی که قرار است سر...
ادامه شعرمن ؛ اگر معشوقه ی خدا هم بشوم؛ همه ی فرشتگان هوس می کنند همخوابه اش شوند؛ این عشق آموزان کُودن... _چه برسد به تو ؛ آدم ِ قشنگ ِ این زمین ِ زشت! خود ِ خدا هم حیرت کرده از طرز آفریدنت... ^عاشق که بشو...
ادامه شعر