- لیست اشعار
- قالب
- سپید
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
زهرا وحیدزاده
در10 /01/ 1339 -
فرهاد گنجیه
در10 /01/ 1364 -
مجید همایون
در10 /01/ 1348 -
علی کیهانی
در10 /01/ 1358 -
کرامت یزدانی(اشک)
در10 /01/ 1350 -
Sara Arandan
در10 /01/ 1360 -
اریا عینی
در10 /01/ 1384 -
کامران شاه علی
در10 /01/ 1342
《قلمِ سیاه》 مبارکم باشی ای غم که هر شب در بغض متورم گلویم متولد می شوی و من استکانِ دهان تو را با خوش بوترین لغات می آمیزم؛ تا کام تلخ مرا بدون قند بنوشی در شعرِ خفتهِ لب های خشک قلمِ سیاه بر روی گون...
ادامه شعر*** دلتنگ *** دائماًدنیا بدان سمتی که بایدگشت نمی چرخد.. دلتنگ استدلال اجدادم به هنگام بلا که بسی دیرینه است سرگشته ام.. بنازم به کارگردان هستی به تکوین محبت" پدر" که بادلی آکنده از ایمان...
ادامه شعرچشم بر پنجره ای دارم من که تو را از دور نشانم می دهد...
ادامه شعرگر نباشد دیده ی تو بر دنیای خویش عزیز کسی دگر نخواهم گشت جز فرشته ی مرگ عزیزحسینی
ادامه شعرمثل یک ماهی شدم که روی آب شنا میکرد ز تمام بی مهری ها فقط تماشاگری میکرد برای دیده شدن دعا میکرد به خودش گفت چرا غرق این آب شده ام نکند آب عاشقم است که اینگونه بی تاب شده ام حتما آب هم عاشق شده است ...
ادامه شعربرهنه چون آغوش «ارغوانی» بی ««سایه» در خزان خاطره ها برگ برگ شعرهایت را در آغوش می فشارم
ادامه شعرروزی که دیگر شعر نخواهم گفت حتما آسمان آبی ست تکه ابرهای سفید به خواب زمستانی رفته اند بهار عطر گیسوانش را به بهای گزافی به باد داده و برکه ای حوالی آفتاب رو به زوال نقش ماه را در دلش حکاکی ...
ادامه شعر"باران" می خواهم یکی شوم با تو و از زمین برخیزم، آفتابی را می خواهم با تمام پوست و گوشت خودم تجربه کنم. از اتفاق بنفشه سبز شوم و ساقه ای را بالا ببرم تا خودت. بگو باران! از کدام رگم سرخ بریزم در تو...
ادامه شعرنشسته بود بر بلندای کوه باد می وزید. که همچنان نگاه به دور دست داشت. به پیچیدن باد میان سبزه زار خیره شد. نگاه به پیرمرد داشت که گوسفندانش را چرا می داد. زنهایی را می دید که آب به مزرعه می برند. باد ج...
ادامه شعرببینید: شَتَکِ آبِ روی صورتش پروازِ پرندگانِ دور سرش - حتا- این نُت های ریخته ی دورِ لَبش ! و کسی نفهمید: چگونه پِلک های بسته ی شاعر بالِ نُت های ریخته ی شعری شد که غزلش را، پرندگانی قَلم زدند که ر...
ادامه شعربر پشت بام خانه با شب مینشینم چشمم را بر آسمان سیاه میگذارم - به چه خیرهای؟! + به ستاره روشن سالهاست بر او چشم دوختهام اما چیزی نمیگوید برایش میرقصم شعر میخوانم تا سحر اشک میریزم فقط گاهی چ...
ادامه شعریک صد و دو روز بلکه بیش بیشتر از تو رنج کشیدهام روی گونههای خنج کشیدهام پنجه میکشی و غنج میزنی! ضجه میزنم نعره میزنی بر نوار اُریب مشکی قاب جاهلانه باز سنگ میزنی جنگ نابرابریست! ارتش ترکش تو...
ادامه شعربدتر از خوبیِ لغزندگی برف نمِ کفشی است که در پا جریان دارد زندگی را اگر از دیده ی عاقل نگری چشم خود را باید از جور بی مهران بست زندگی راز شادی پیکر مستان نیست غم بی تابی بیداران است یا قرنطینه شدن می...
ادامه شعر* انگیزه عبث * دراین چرخه معیوب همواره انگشت به دندان..! وقت رنگین شدن سبابه به استامپ آلوده بزه... هرباردراثنای سبابه هاکه با تمنای ضیافت خلاف عرف بامضیقه رنگ شدند.. درپس آن صورتک هاهنگا...
ادامه شعربا هزار پرسش دست به سر بی اختیار پرت می کنم حواسم را سوی پنجره پس چرا پرستوها کوچ نمی کنند؟ چکه چکه می بارد ابر پشت پاهای کوه کوچه چرا بوی کاچی گرفته؟ حرف می زنم اما صدایم به خودم بر می گردد نکند من م...
ادامه شعر《قافیه های جدایی》 عزیزِ قافیه های جدایی نمی دانم کجای شعرهایم پنهان شده ای که هر وقت واژه هایم به لبخندت می رسند اینگونه قلم از فراق نبودنت گریه اَش می گیرد؛ مبادا روزی سایه ی غم هایت از سر غزل هایم...
ادامه شعر" نام کوچک ماه" بایست بالای آسمان ای نرسیده به درخت که دلداده به ساقه های گندم، تو را که پنجره باز است و فکر پریدن نیست به انتخاب حرف تازه رها می کنم. که چون پر گشودن بر سطح باران چشمه ای نور شوی، ...
ادامه شعروڵاتی من، خۆی سرگوونخانهیکه دیر و هاوێر لە زمان و جلوبەرگ و ئایینم چه سنه بێم، یان کرماشان، غوربهت و سرگەشتەن پەنی و پەیاس. ▪ برگردان فارسی: سرزمینم خود تبعیدگاهیست دور از زبان و لباس و آیینم...
ادامه شعر《عفیف》 نمی دانم گریه های شبانه اَت را تقدیم هق هق کدام ستاره کرده ای؟ که این چنین اَبرهای حسود در حلقوم آسمان غوطه ور شده اند؛ و دست های عفیف ماه نوازش می کند گونه های تب دار شعرم را در آخرین واژه ها...
ادامه شعر