تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
آگرین یوسفی

بی تو اشکی رویِ گونه سرازیر شد دلی شکست آینه ترک خورد پاره شد عکسِ خاطره ها. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
بختیار خضری

" پدر " پدرای تنه ستبر بلوط ای بوی غلیظ التیام ای به دور ازفربگی درانحصار ای ترازوی میزان انکسار دستهایت ترنم شلاق اغیار ای ناخدای روزهای رهگذر... ای به هم تنیده گازمانیای درکنارآبشار ای ماندنی تر...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

انار ترک خورده لبخند خداست بر روی شاخه..... دکتر سجاد فرهمند

ادامه شعر
شاعرزهره  خانی مهرآبادی(شیدا)

نردبانی سوخته ام دروسط خیابان چشمانت... #سپیدستان_خانی @sepidestan_khaniپیج روبیکا

ادامه شعر
احمد  عرشی

زمانی شب فرا می رسد که خورشید غروب می‌کند لب بام خانه تو دیگر نوری نیست جز روی ماه تو دیگر نسیمی نیست جز نفس های تو ای کاش شاپرکی بودم تا صبح گرد چراغ اتاقت می گشتم تا در سپیده دم مرا پای گلدان اطلسی ...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_او رفت! بی من... _دیدم ای وای ز دست ِ آه من؛ هیچ کار،بر نمی آید! _بروی سنگ قبرم ؛ حک کنید:اَهلی عشق... _اما،چه سود؟!...یار من؛ بر مزارم ،هم نمی آید! _بسوز ای دل!بمیر... که دلدارت، حتی دم ِ رفتن؛ به د...

ادامه شعر
فروغ گودرزی

پا گشا می کند عروس خیالم را خاطرات

ادامه شعر
شاعرزهره  خانی مهرآبادی(شیدا)

من یاتو؟ مرا که در آغوش می کشی سینه ام سرد است طعم لب هایت زمستانی ست نمی دانم توعاشق منی یامن عاشق تو... زهره خانی مهرآبادی(شیدا)...

ادامه شعر
سید مصطفی سراب زاده

باران که نمیبارید فهمیدم قطرات محبوسند یا در حیاط زندان چکیده اند یا گاها فرارشان از شیر آب خانه ی ما نم می زند وقتی که باز می شود فقط بوی باران است که مدام فریاد می زند ...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_بعد از من؛ هیچ کس! برای بی خوابی چشمان تو افسانه نخواهد گفت..‌. _این تو و این تمام افسونگران شهر... _من ؛ تمامم برای تو بود؛ هزاران بار ؛ هزاران شب... _از این همه لالایی روشن؛ به انزوای خمیازه رسیدی...

ادامه شعر
افسانه نجفی

ای کاش پدرم با قهر؛ در این خانه را کاهگِل می گرفت! یا که یک شب مادرم از مهر همه ی بغض مرا خواهرانه؛ به دل می گرفت... _بیزارم از تو ای زندگی ِ بدون عشق؛ ای هیاهوی پوچ! کاش سراپا نفس های تو را به یکبار...

ادامه شعر
جواد مرادی

حالا که سیاه‌اند روزها برای‌مان یک مشت ستاره بپاش تا فارغ از هیاهویِ شهر ستاره‌هایمان را بچینیم. جوادمرادی ...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

عابری رد شد عطری در هوا پیچید من ماندمُو خاطره ای که دیگر نیست. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
شاعرزهره  خانی مهرآبادی(شیدا)

انارساوه ای؟ یاسیب تبریزی؟ نمی دانم . فقط می دانم ای حور خیابان های شهر آشوب نسیم آورده عطر سیب گونه هایت را کمی باخود به اینجا ها زهره خانی مهرآبادی(شیدا)...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

.... عید امسال..... بر عکس هر سال عید امسال گل پژمرده درخت مرده باد رفته اسمان صاف ابری نیست لب جو خشکیده زنده رود ترک خرده ای الهه اب چه بگویم که معبد ت خشکیده و دست فرسایشی روزگار چهره ات زنگ ال...

ادامه شعر
حسن سهرابی

دکمه های بسته شده تا بناگوش ذهنت را باز کن بگذار اندیشه ات هوایی تازه را تجربه کند. بعضی وقتها نیاز است که در مسیر زندگی بازنگریهایی صورت گیرد. شاید نیاز است که کل جهان بینی ات تغییر کند. پس دکم...

ادامه شعر
(هه‌وال)کیهان نیک‌زاد

ﺧﺸﮑﯿﺪﻩ ﺷﻌﺮ ﻫﺎﯾﻢ ﺩﺭ ﮔﻠﻮ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﻧﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺰﻥ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﻭﺭ ﺷﻮ ﺩﺭ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯﻡ ﻟﺮﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻦ ﺗﺐ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﻟﻢ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﺳﻮﺯ ﺩﻟﻢ ﮐﻢ ﮐﻦ ﭼﺎﺭ...

ادامه شعر
افسانه نجفی

دل است دیگر؛ اَفسارش را که ول کنی به خانه اش بر می گردد! به سمت دروازه های عشق..‌.

ادامه شعر
رجبعلی  باقری

پُر از وعده های خالی است جیب های حامله که در بازار سزارین می شوند امّا زنبیل ها خالی به خانه می روند ✍رجبعلی باقری #سپکو_خالی...

ادامه شعر
شاعرزهره  خانی مهرآبادی(شیدا)

بهارم که تو باشی ماهی تنگ بلور سفره ی انتظارت منم...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا