- لیست اشعار
- قالب
- سپید
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمد جوکار
در01 /02/ 1341 -
فاطمه لشکری "راحیل کرمانی"
در01 /02/ 1394 -
نرگس دوست
در01 /02/ 1394 -
خدیجه زینالی
در01 /02/ 1394 -
mohammad hoseinzade
در01 /02/ 1394 -
علی میرزایی
در01 /02/ 1394 -
نورعلی احمدی فالحی(مدرس)
در01 /02/ 1394 -
حبیب نیکبخت
در01 /02/ 1362 -
حسین نوریان
در01 /02/ 1349 -
حسین حاجی آقا
در01 /02/ 1395 -
فاطمه زهرا کمانکش
در01 /02/ 1382 -
سمیرا رجب زاده
در01 /02/ 1399 -
حیدر حیدری راد
در01 /02/ 1399 -
بهزاد فروزنده جونقانی
در01 /02/ 1354 -
امین آزادبخت
در01 /02/ 1366 -
مهدی فصیحی رامندی
در01 /02/ 1401 -
شهناز عیدی وندی
در01 /02/ 1358 -
علی مزارعی
در01 /02/ 1342 -
mah mi
در01 /02/ 1358
_عشق را؛ پیش چشمانم سر بُریدند... _و من،سال ها در خلوت خویش بی صدا اشک ریختم... _تا که امروز ناگهان فهمیدم؛ عشق چهره می گرداند! _عشق نامیراست......
ادامه شعرنقاش ... مرا آنسوی دشتی بکر به نادیده ترین گوشه دنیا کنار غربت تک لاله ای اما در دورترین کنج انزاوی من تنهایی که جمع زیادی ست ! یکه ای واحدتر از یک واژه مفرد بکش . #محمدعلی_یوسفی...
ادامه شعرمن هنوز میچرخم در جادهی سبز آلودی که قبلنها قدم میزدیم ، مثل چرخیدن لابهلای فرشهای دستباف گیراست اما خاکستریها ظاهراً لطیف ظرافت آبیها حسرت آمیز و بیجانند گلهایی که اینجا اتراق کردهاند؛ ...
ادامه شعرصبح بخیر دو .....چشمان مست تو...... میدانستی صبح در نگاه من وقتی است که تو بیدار میشوی من ساعت نا کوک قلبم را به وقت چشمان مست تو تنظیم کرده ام و لبانم از شوق بوسه های تو قرمز میشود و قلبم...
ادامه شعرشعرهایم بی تو بارانیست که از چشمانم بر رویِ کاغذ نم نم می بارد. #آگرین_یوسفی
ادامه شعرچشم های سبز تو در زمستان های برفی، همیشه یاد آور چمنزارهای سبز بهارند، چشم سبز و گونه ی سپید و لب سرخ تو، پرچم جمهوری اهورایی غم زده گان جهان ست، مژه هایت، نرده های استبدادی ست، بر گرداگرد زیبایی نگاه...
ادامه شعر"می توانستی آفتاب" می توانستی طوفان کنی و هر بار که با برگی قدم بر می داشتم از ساق هایم بزنی بیرون. می توانستی آفتاب! صورت ات را بچسبانی به من من که هزار گونه دوست داشتن ریشه داشتم در تو! شاعر: مرضی...
ادامه شعرآیین عشق هرلحظه دوست داشتنت است تو یک رسم وفاداری ده...
ادامه شعر..... یه دریا کوه تنهایی.......... تو فصل گفتنی هایی یه دریا کوه تنهایی همیشه از من و مایی همیشه درد دل هایی ... یه کوه شعله اتش یه قرنی با مسیحایی حدیثت عشق و لبخندی به جای من تو اینجایی ... دیگه ب...
ادامه شعرمن و تو و این حجم فاصله سرنوشت هیچ کافری نشود روزگاری که بر روزهای مسلمانی ما گذشت..... دکتر سجاد فرهمند
ادامه شعردلبسته ام کردی وقت رفتن سایه ام تورا در آغوش گرفت وَ مرا ترک کرد. #آگرین_یوسفی
ادامه شعرهی شعرمی جوشد اززخمهای مغز استخوان شکسته ام درزمستان...
ادامه شعردیر آمده ایی یار عاشقانه هایت و گُلِ سرخی که آوَردِه ای پَرپَر کن بِسپار به گورِ خاطراتمان. #آگرین_یوسفی
ادامه شعر......ساعت شماطه دار..... صدای پدرم روی طاقچه سر خورد ساعت شماطه دارش را از خواب پراند ساعت چنده مادرم گفت یه دقیقه از شش گذشته بسرعت دستش را روی زنگ ساعت زد ساعت بیدار شد بچه ها رو از خواب پراند پدر...
ادامه شعرچون طبیبی بهر بیمارش بپیچاند نسخه اشتباه تومرا دردی بدادی که نباشد غیر وصالت هیچ راه از درد خویش به دور و، بلای دیگری دادی مرا این چه دردیست که درخود می پندارم تورا غیرازاین خواهی،و همراه نبا...
ادامه شعرتشنج: وقتی به تو فکر می کنم تشنج می کنم احساس می کنم روی سرم مورچه ای راه می رود دست هایم کرخت می شوند پا هایم بی قرار می شوند پلک هایم را می بندم وقتی که باز می کنم ستاره ها در روشنایی روز دور...
ادامه شعرکرم شبتاب سوسو میزند راهم را به بیراهه میکشاند آن نور. #آگرین_یوسفی
ادامه شعر_هیس ...آرام بخندید!!! عزیز من ؛پدر ندارد... بغض؛ خانه زاد ِسینه اش شده اما؛ خدا هم ، خبر ندارد! برای تسکین دردهایش هیچ بوسه ای اثر ندارد برای کمتر آزار دیدنش کمی معرفت،ضرر ندارد بذر عشق،در دلِ زمستا...
ادامه شعربی تو اشکی رویِ گونه سرازیر شد دلی شکست آینه ترک خورد پاره شد عکسِ خاطره ها. #آگرین_یوسفی
ادامه شعر