تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
فاطمه امیدی

صدای زنگ کاروان تو گوشمه من کوله بار عاشقیم رو دوشمه میخوام برم کرببلا پیش حسین همونجا که عمریه عقل و هوشمه بگم آقا دلم گرفته این روزا رفته دیگه من آبروم پیش همه از بس که توی هیئتت زار میزنم دی...

ادامه شعر
Dariush Jelini

تو عشقو یادِ من دادی تو گفتی عاشقی خوبه تو‌ گفتی توی این دنیا فقط عشقه که محبوبه تو‌ گفتی هر کجا باشی می‌تونه تکیه گاهت شه می‌تونه عشق توو دنیا واسه تو سرپناهت شه می‌شه یه پنجره باشه به روزای خوشِ...

ادامه شعر
Dariush Jelini

شیطان‌نشسته توی ‌جسمِ‌ من من رو به عصیان مبتلا کرده من خسته و بی حوصله بودم اون روح من رو بی حیا کرده در باورم حتی نمی‌گنجه سجده ‌بدون فکر و بی منطق تسلیم محض روزها‌ گشتن آشفتگی‌های دلِ عاشق ایمان...

ادامه شعر
Dariush Jelini

من اینجا هنوزم به یادِ تو ام به یادت هنوزم دلم سَرخوشه خودت نه ولی غصّه‌ی چشم هات منو یک روز از این روزا می‌کُشه شدم عاشقی که واسه بودنت دلش رو به هر در داره می‌زنه کسی که واسه داشتنِ چشمهات از هر چ...

ادامه شعر
عنایت کرمی

توی پیچ و تاب زلفات، خیلی وقته که اسیرم چش به راهِ اون نگاتو، خنده های بی نظیرم واسهٔ این که بمونم، تا همیشه مستِ چشمات هزینش مرگم که باشه با دل و جان می پذیرم خوش به حال اون دلی که، به دلِ تو بسته ب...

ادامه شعر
Dariush Jelini

عکسامو هاشور می‌زنم، نبینن چقدر زخمی شده روزگارم چقد دلم تنگه برای گریه می‌خوام که امشب تا سحر ببارم نمی‌تونم بخندم و ببینم دنیا داره باهام چکار می‌کنه دلم می‌خواد بشینم و ببینم شبِ سیا داره فرار می...

ادامه شعر
Dariush Jelini

می‌خوام با سَر بکوبم توی دیوار شاید این دفعه پایانو بلد شم می‌دونم سخته اما شاید این بار بشه از هفت خوانت ساده رد شم من و تو توو جهانی غیرِ اینجا هزاران ساله با هم آشنائیم نداریم طاقتِ دوریِ از هم ش...

ادامه شعر
Dariush Jelini

غم و شادی، خنده و گریه با هم چه ضیافتی توی چشات داری توو یه لحظه خنده داری توو چشات توو یه لحظه مثِ ابرا می‌باری یه دَم از عاشقی چشمات پُره و یه دَمِ دیگه پُر از نفرت و درد هیچکسی نمی‌تونه رد شه از ...

ادامه شعر
مژگان سلیمی

شبارو تو خیابونو روزارو کنجِ این خونه تو که نیستی ببینی من دلم از زندگی خونه... تو که نیستی ک چشماتو روی‌اشکام ببندی باز خوبه نیستی آخه طاقت ندارم بم بخندی باز... _________ صداتو بردی بالا و بهم گفتی...

ادامه شعر
مژگان سلیمی

کاش این قصه نداش آخر که من اینجوری پرپرشم که تو ،از پیش من رد شی و من،بی بال و بی پر شم کاش این قصه نداش آخر تو تو جون و دلم بودی کاش این غصه نداش آخر نمیرفتی،به این زودی.... ________ بیا برگردیم اون...

ادامه شعر
مژگان سلیمی

دوتا چشماتو که دیدم یهو انگار دلم لرزید یهو انگار عوض شد اون کسی ک از عشق میترسید ‌ با عشقت زندگی کردم تو فکرت خواب ورویام بود نمیخواستم تموم شه این خیال و خواب و رویام زود باهات هرشب خیابونو تا صب ت...

ادامه شعر
مژگان سلیمی

شنیدم من صداتو باز بازم دست و دلم لرزید گوشم انگار نداش باور دلم از عشقِ تو ترسید آخه حق داره بیچاره هنوز زخمیِ از کارات شکستیش،رفتی،برگشتی دارم میترسم از کارات ___________________ چرا برگشتی بازم تو...

ادامه شعر
مژگان سلیمی

• من تو سیاهیم • با من تو لج نکن • من عاشقت شدم • تو راتو کج نکن • من تو سیاهیم • دنیام پرازغمه • قلبم برای تو • قلبم برات کمه؟ • تک دلخوشیِ من • تو این جهان شدی • مرزی نداره عشق • تو بی کران شدی ...

ادامه شعر
مژگان سلیمی

• نگاهت کردم و جونم • پرازگرمای عشقت شد • چشای مست و مجنونم •  بازم محو دو چشمت شد • نگاهت کردم و قلبم • پراز شوق رسیدن شد • همه رویای این عاشق • دوباره روتو دیدن شد ___________________________ • من...

ادامه شعر
مژگان سلیمی

• صداتو شنیدم تنم گر گرف • دلِ خسته ی من ک باور نداش • میگفتی میمونی واسِ کل عمر • ولی قصه ی عشق،آخر نداش... • صداتو شنیدم ،دلم تنگ شد • واسه اون روزای پر از عشقمون • تو رفتی و برگشتی بعد یه عمر • می...

ادامه شعر
مژگان سلیمی

• برو از پیش من اما • نگو حرفامو یادت نیس • چشای عاشقم بی تو • میشن هرشب به یادت خیس • برو از پیش من اما • ببینش،این دلم خونه • همیشه تودلم هستی • بازم برگرد ب این خونه • صدامو میشنوی؟ خستم • چشا ...

ادامه شعر
علی حاتمیان

به یاد تو دلگرمم هر چند که دلم سرده جاودانه نمی مونه یادی که با تو گل کرده... سهم من از آن روزها مشتی شعر و چند عکسه دور از دیده میمونن هر چند که دلم تنگه... کنج گنجه میمونه هر چه از تو یادگاره این عا...

ادامه شعر
علی حاتمیان

بی تو تقلا میکرد قلبی که ناکام مانده بود از رعشه های رفتنت تا صبح بیدار مانده بود عاشق شدم با تو و تو بی من کجا رفته ای از رفتنت پیر گشته ام، جانا کجا رفته ای روزی به دیدنم میای که غرقم و نجات غریق نم...

ادامه شعر
yaser yazdani

سلام؛ این آخرین شِعره عزیزم! که واسه َ ت تویِ این قرن، می نِویسم بمونه واسه َت از من یادِگاری یه "دُرواژه" از احساسِ نَفیسَم قلم نَم نَم قدم زد روی کاغذ تَنش آبستَنِ ردِّ قلم شد خیالِ تو قلم رو...

ادامه شعر
سمیه محرمی گندوان

من خیلی جنگیدم و مشت می کوبندم به سختیا بعضی وقتا می باختم ولی وایمیستادم دوباره رو پاهام می گفتی منو دست هیچکی نمی دی ولی لااقل بی انصاف می سپردی دست خدا از وقتی که رفتی از هرچی آدمه بدم میاد هیچکی ج...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا