- لیست اشعار
- قالب
- سایر قالب ها
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمدجواد منوچهری
در04 /02/ 1362 -
علیرضا موتاب حسن دخت
در04 /02/ 1363 -
سالومه جهان فروز
در04 /02/ 1359
دمی به گوشهی چشمی بران به ما نظری تو کز دو مشکیِ چشمانِ ساده معتبری من آن پرندهی زیبای شهر دل بودم جنون مرا کشانده بر زوال بال و پری #محسن_صحت...
ادامه شعرزین عاشق خود بریدن دل نه رواست روح من و تو یکی و از هم نه جداست خود کردی مرا صید به کمند گیسو آزموده را دوباره آزمودن که خطاست در آتش عشق تو اگر سوزم من در عشق تو سوختن فناء نیست ،بقاءست ...
ادامه شعرباد می آرد خبر کای گلستان غم مخور می رسد نوروز و می آید ز ره فصل بهار گل ز گل ها بشکفد زین پس میان باغ تو مرغ عشق سر می دهد آواز را مستانه وار هم به دشت و هم به صحرا هم به کوه می شود جاری ز شوق، برفِ ...
ادامه شعربوسه های باران خنده های گل زمزمه آمدنت در میعادگاه عشق جانی منقش می شود من به رقص آمدهام چون چمن با نسیمی در بهشت ای خدا ... می بینم شکوفتنت را می بینم آمدنت را... ...
ادامه شعرجان ندارد ارزشی تا آنکه قربانت کنیم دشتی از گل چیده و تقدیم دامانت کنیم کلبه ی احزان داریم و چو یعقوب منتظر منتی بر دیده بگذار تا که مهمانت کنیم تکیه بر دیوار کعبه بانگ قائم میدهی خضر و عیسی و خضیر آن...
ادامه شعرخسته تر از خسته ام حال به حالی رسید بی برو برگشت بود صبر که به جان رسید گفت نرو ، بی دلیل غصه ،از راه رسید بلبلک دل که مرد دلبرک از راه رسید زین سفر بی مسیر مقصد و مقصود مرد گمشدگان واله اند...
ادامه شعریارم از صبح صحر تا شام پی جور توام همچو مجنون در بدر آواره کوی تو ام هیچ عاقل را نباشد درکی از حال منی همچو صیدی در کمند تار گیسوی توام نیست اشکالی به دل گر همچوشمع آب میشود نور بخش شبهای پر فراز بی ف...
ادامه شعرنیمهشب شد ساکت و خاموش بویِ باران میدهد کوچه عطرِ برگِ زرد ِ نمدار و حسِ طهران میدهد کوچه یک نفر آهسته میگِرید حالِ آبان میدهد کوچه صفحه پایانِ تاریخ است درسِ ایران میدهد کوچه ...
ادامه شعربه خاطرم تو سپردی که عشق زیبا است که درک حس قشنگ تو معما است نبوده بی سبب آنچه عاشقت گشتم که میل به وصل تو هم تقدیر فردا است ببخش نبوده که این ذره در قیاس به تو به نزد تو که قیاس هیچ ،کنار دریا است به...
ادامه شعرگفتی مصرع گم شده در شعر توام کاش می دانستی یک دیوان به دنبال تو شعر سروده ام...!
ادامه شعرجا مانده ام از قطار زندگی روی صندلی های ایستگاهی که هیچ گاه به مقصد رویاهایم نبود.. و من همچنان ایستاده ام ساکت ،صبور و بیهوده ،بیهوده .... #حسین_وصال_پور حسین وصال پور...
ادامه شعرپیشکش شانه هایت سرم دادهام تا که نام من بردی جان دادهام نیست در جهان چیزی برای تماشا دل به تماشای روی ماهت دادهام ...
ادامه شعرآن نگاه خیره به دست بخشنده مید هد امید به هر بیننده که هنوز باشد خیری گمنام که نوید امید داده به آینده که نمرده هنوز حس همدردی گرچه سخت است ،زندگی هر بنده اینکه از مالش به راحتی گذرد بهر مر ضای خدای ب...
ادامه شعربرای مادرم،،????،،✍???? میدانی روزهای آخر سال است وچقدر دلم بهانه گیر شده دلم بودنت را میطلبد، کاش میشد،،، ???? نگاهت را جمع می کردم،، تا الآن که از من دوری هم نگاهم کنی،،، کاش نفس کشید...
ادامه شعرآنکس که جهان را نگرد جزء تو نبیند جزء بندگیت راه دگر را نگزیند دادی تو به ذات میل به خواب و خور و شهوت انصاف نبود همچو بهائم ،به خواب و خور و شهوت بنشیند این جسم بود همچو لباسی به تنش در خور دنیا عقل ...
ادامه شعردر میان هیاهوی شهر فریاد سکوتم را تو شنیدی تار و پود سینه ام را می شکافم تا ببینی ... در حوالی قلبم موج خون های در رگم زمزمه سرود عشق را سر می دهند برایت......
ادامه شعرساقی آن باده ناب ازلی را پیش آر که کند بیخودم از خویش و غریب از وطنم من همه هیچ شوم پیش حضور محبوب. او همه هست شود در دل و جان و سخنم شبنم رحمانی ...
ادامه شعرامروز در این شهر جای نفسی نیست از لطف شاهان زمان هم نفسی نیست هر جا که ندا آمد کیست مرا یاری کند داد بر این کنیم کسی یار کسی نیست...
ادامه شعرتو یک مهره ی هرز گردی با واشر هم سفت نمیشه من یک پیچ آلن_م با آچار تخت تو سفت نمیشه هیچ خیاری هم بدون نمک خیارشور نمیشه هیچ آدمی هم بدون مطالعه با شعور نمیشه #محمد_مولوی...
ادامه شعربا نگاهی عاشقی را میتوان فهمید ولی جیب ما، ما را در عاشق پیشگی یاری نکرد
ادامه شعر