تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
علیرضا خسروی اصل

یک روز که داشتم میگذشتم از خیابون دیدم کسی را که به سختی گشته مجروح دنیا بهم گفت که بزن محکم به پهلوش خدا بهم یاد داده بود که نیکی خوبه من سر این دوراهی رای دادم به راهی گفتم که دنیا چیه؟ خدا خودش می...

ادامه شعر
موسی  شریفی

و در اندیشه آنم که کنم با تو سخن, سخن از شادی زیبای غریبی که پس از غربت جان فرسایش, به وصال آنکه می خواست رسید و بگویم به تو که , چقدر زیبا بود هم نشینی با یکی از مردُمان که هنوز یادش بود که بهنگام س...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

گرچه تورا ندیدم اما تو عشق اولی هر وقت که اسمت آمده رفته ز این چهره غمی تو عالم مهر و صفا بر عهدِ خود کردی وفا هر وقت که آیم پیشِ تو در دستِ من قرمز گلی تقدیمِ عشقم میکنم آن عشق من اسمش خدا سجده کنم ...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

درست است زندگی سخت است و درد داریم همه یک جور ولی داریم خدایی یک که یک لحظه اگر خواهد کند انسانِ خود راحت ولی باید کِشیم سختی که دنیا را بداریم قدر جوان بودم خوشی کردم صفا کردم صفا کردم همه ...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

مینویسم من برایت در اتاقم ای نسیمم بویِ تو عطرِ بهشتی صورتت فصلِ بهار است چشمِ تو مشکیِ مشکی هرچه می ارزد به دنیا تا تو باشی بزم میگیرم همیشه غصه و اندوهِ من هم هیچِ هیچِ باطن ات بهتر ز ظاهر چهره ات چ...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

کاش ماندگار بودی مثلِ یه قطره آبی از پیشه من، رفتی صدات همیشه پیداس همچو مواج ساحل اما خودت نیستی کاش همیشه بودی عمرِ مرا کمتر عمرِ تورا درخشان لبخندِ تو خنداندم من را تا با بودی راندم عیبی ولی نداره ...

ادامه شعر
موسی  شریفی

من تو را دیدمُ و یادم افتاد که چه آشنایی تو آه تو همان نقش پر از رنگ که در رویاها من به مادام کمی دل تنگی و به هنگام طلبکاری خویش از دنیا به تو راه می یافتم و به خود می گفتم هر کسی هر چقدم بد باشد...

ادامه شعر
حسین وصال پور

درانحنای زمین و در هر گوشه و کنار هرکه را مینگرم غمگین است یک نفر مسکین است یک نفر سر به گریبان غمی کهنه و تلخ یک نفر از سر فقر یک نفر گمشده در خاطره ای دیرین است همه در فکر فرو رفته و در آن غرق ان...

ادامه شعر
منوچهر فتیان پور

چون شب ،دل درپی روشنایی روز می گردد هیچ وقت دفتر عشق را نمی ببندم یا تاریکی بر چوبه دار می رود یا دل به وقتش به روشنایی می رسد تا هم مرز وآئینم شوی منوچهر فتیان پور(راد) ...

ادامه شعر
حسین یوسفی رزین

دوران نا مصادقان زبون گشت روزگار مُردند اصدقا اعلام شد سبب این مشیب و جان عاجل به سوی اجل در سواد عمر هجران نگو! که شد شب دیجور عمر من در حیرتم ز کون ومکان نکبتم نصیب وادی درون آتش و من درمیان "غریب"...

ادامه شعر
امید کیانی

بی‌شک این چشمه اگر می‌جوشد از چشمان توست شعر من از آن توست شاعری شد پیشه‌ام اندیشه‌ام پیمان توست ماه گون گیسو شبم دست تو در این تلاطم شهر زیبا قایقی از جان توست تا که بگریزاندم از جان خود ...

ادامه شعر
موسی  شریفی

می نویسم به شما که دلم تنگ شماست و خبر دار تو‌ را می سازم از این حس تا که تو پی ببری که دلی هست که مشتاق به توست و روا نیست که تو بیشتر از حالت صبر، بگذاری دل تنگم را دوست ، به فراق و دوری بلکه یادم...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

دوست خوب آن است که در بدبختی یا که در طوفان و حتی سختی خوشی آرد بر رفیقش بختی یا که خنجر نزند بر پهلو دوست خوب از نظرِ من آن است نه بدی آرد و نه خوشبختی دوست خوب پیدا نیست در اینجا اما گر کاوش کنی پید...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

تولدم مبارک چشم حسود کور باد هرچه که من بزرگتر عقل مرا نور باد شیرینی و شمع و شراب دوستان و یاران جمع من من چون شمع فوت کنم غوغا و جیغ میزنن بادکنک های رنگارنگ یادِ غمم دور میشود یک روز از یک سالِ من...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

همه هستیم بنده ی خدای واحد پس چرا هی عیب جویی میکنیم؟ ما همه نزد خدا یکسانیم مگر بر تقوا چهره ای را مسخره کردن بد است آن جهان هم هست،رسیدگی میشود حرف من این است ای آدم ها ما همه نزد خدا زیباییم پس چرا...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

حزنِ شکست عشقی،دل را شکست دل را دلم شکست ای دوست خوشی برفت و من هم غمی بدارم ای دوست مگر تو عهد نبستی چرا برفتی ای یار بعد از بزم یارم ندارم من ستاره رقیبِ من گرفتش تنها امیدِ من را گریه کنم یا نکنم،ف...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

ای کسی که شرم دارم نام تو من آورم تو که هستی باورم مهر تو بالاتر از،مادرم عشقِ تو بیشتر از،خواهرم حق تو بیشترِ از، پدرم بدی ام خوبی جواب داده ای من تورا دوست دارم،خالقم در بهاران یا زمستان در به پاییز...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

وطنم جانم فدایت باد اسم ایران، برازنده نامت باد غیرتی هایند در این فلات زاده ایرانم که دارد افتخار هر وجب خاکت می ارزد طلا تو که باشی، من هستم سرفراز خون ما ریخته شد،جاودانه شدی علم ما آباد شد،دردانه ...

ادامه شعر
موسی  شریفی

تا توانیم غمی از دوش جهان برداریم ما اگر انسانیم و بکاهیم کمی استرس از دوش بشر و بکاریم نهال و بگیریم گردن ،که اگر رنجی بود بی گمان مسوولیم ما در برطرف کردن آن سهم خود را برسانیم به نصف در به رخ دا...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

زندگی زیبا نیست مهربان،پیدا نیست آدمان طمع دارند هرچه بیشتر،بیشتر واقعیت این است زندگی زیبا نیست گر که او زیبا بود آدمی مهران بود در شبی پنهان بود جیره اش تقسیم کرد فقرا را ز غذا،یمین کرد انسانیت رفته...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا