- لیست اشعار
- قالب
- مثنوی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمد جوکار
در01 /02/ 1341 -
فاطمه لشکری "راحیل کرمانی"
در01 /02/ 1394 -
نرگس دوست
در01 /02/ 1394 -
خدیجه زینالی
در01 /02/ 1394 -
mohammad hoseinzade
در01 /02/ 1394 -
علی میرزایی
در01 /02/ 1394 -
نورعلی احمدی فالحی(مدرس)
در01 /02/ 1394 -
حبیب نیکبخت
در01 /02/ 1362 -
حسین نوریان
در01 /02/ 1349 -
حسین حاجی آقا
در01 /02/ 1395 -
فاطمه زهرا کمانکش
در01 /02/ 1382 -
سمیرا رجب زاده
در01 /02/ 1399 -
حیدر حیدری راد
در01 /02/ 1399 -
بهزاد فروزنده جونقانی
در01 /02/ 1354 -
امین آزادبخت
در01 /02/ 1366 -
مهدی فصیحی رامندی
در01 /02/ 1401 -
شهناز عیدی وندی
در01 /02/ 1358 -
علی مزارعی
در01 /02/ 1342 -
mah mi
در01 /02/ 1358
چو آمد به دنیا همان زال سیم سروده برایش به پرواز و بیم که داند در این دیر بی منتها چه گردد به حال همان زال ما بگوید به او جان سیمرغ سی روان باشی امروز جانی تهی چو اُفتاده باشی به دیر بلا بگ...
ادامه شعرتماشا میکنی دنیا چه کاری کرد با دردم تعجب میکنی، در بهتِ این تقدیر، خونسردم غمم در خنده حل شد، تا ندانی از چه می نالم پر از اندوه و غم بودم! گمان کردی که خوشحالم تو گردابی برایم ساختی از جنسِ تنهایی...
ادامه شعرپَه پی ( پروانه ) -شعری به گویش کوردی پهله ای ____ ﭘَﻪﭘﯽ اِژنَفتی،بی دَسلاتِم ؟ دِی دوولِ چولَ،مِ بی وِلاتِم / ﭘَﻪﭘﯽ ﻫَﻪ ﻭﯾﺮِﺕ،او ﺷﻮﻭﻩ ﮐﯿ نَ؟ ﻫﯿﺸﺘﯿﻨَﻢَ لایِ، سایِ پرچینه؟/ ﻧَوِهﺗﯽ ﻭﻩ ﺧﻮﻭَﺕ،ﮔُﻢ ﺩﻭ...
ادامه شعرهر شعر زمانی که ندارد سر و سامان ابیات بود بهر علی کعبه عرفان آن کس که سماوات بود مست ولایش معبود شدن هست سزاوار خدایش میزان عمل اوست در آن سنجش اعمال بابای یتیمان شده در معرکه قتال مالک سر پانصد ی...
ادامه شعر( برگرفته از سروده ها و متون بدون نقطه آوای دل ) دلا رو سوی دلداری ، که مهر و سادگی دارد کسی که در رَهِ دلدادگی آمادگی دارد دلی مملوِّ دل رحمی ، سَری در راهِ سَرداری کلامی در رَهِ اِصلاح ، مَرامی ...
ادامه شعرچــــــو الماس در غرورت قیمتی کن غنیمت هستی تـــــــــــــو غنیمتی کن به ارزانی فـــــروشنده نـشو خــــــود چــــو باشی کهنه هم، پندار نــو خود بـــــه قدر خــــــود کمی رسیدگی کن بــــــــــا ارزش هس...
ادامه شعرگاهی به نظر آید آن چیز دگر آید. آسان چه نظر آید ناگاه چه خطر آید. آتش نرسد دستت، آبی به دهان آید. ناگاه چه ورق آید شانست به نهان آید. معلوم شده ست آنجا گنجی به برت آید. صد چرخ به گردون شد صد خاک سرت...
ادامه شعربه نام خالق هستی دلم شاد بود لحظه ای پیش ای نازنین دلم اباد بود لحظه ای پیش ای نازنین خوشحال و شاد و خندان بودم من بهر دیدار یار شاد و خندان بودم من در اسمان در حال پرواز بودم همچون قناری خوش آو...
ادامه شعرخواب دیدم شعلهای بودم میان رقص باد باد میپیچد و صحرا غرق آوازی به طنازی و شاد آن چنان در های و هوی باد پنهان شد به ناز چرخش ایام را دیده به صد راز و نیاز شعله ای بودم سراسر در رخ والانشین عاقبت د...
ادامه شعرنباید بشکنی ای ساقهی گندم نمیبینی ز اشک و آه این مردم نمیبینی ز قتل و کشتن پنهان خبیثی مایه مزدور بی وجدان نهالت ریشهی این خاک روحانی چرا در بیشهات غمگین و زندانی نباید دانه هایت را دهی طوفان ا...
ادامه شعرنباید بشکنی ای ساقهی گندم نمیبینی ز اشک و نالهی مردم توایی نان آور پاک سر سفره تو را دربند میدارند و بر سخره نهالت ریشهی این خاک روحانی چرا در بیشهای غمناک و زندانی توایی که زاده افسانه غیرت به...
ادامه شعربــــــــــــرفتی خانـــــــه های دل خرابی بشد جـــــــــــگر ز رنــــــج و غم کبابی حضور لاله هـــــــــــــا کم رنگ کردی نصیب حـــــــــــال ها شد رنـگ زردی مگر چی دیـــــــــــدی و چی رنج چیدی که ...
ادامه شعر«گلچین روزگار » برایم جهان اشک و ماتم شده دل سنگ من غرق در غم شده عجب سینه سوز است آماج درد خزان شد بهارم هوا گشته سرد شدم همچو شمع آب از دوریت نشستم به ماتم ز مهجوریت تو پرواز کردی و...
ادامه شعرچون سر افرازم در این اثنای عمرم در نگاه دیده را در ره بشویم زیر چتر نور ماه ساعتی با دل به خلوت گفته باشم بی ریا با تو من هر لحظه ام باشد نگینی دلربا آتش عشق تو جانم شعله ور کرده به مهر در سرای عاشق...
ادامه شعرجانا نقش عشق چو گشت پیدا خون دل را باید شست ز سیما از ره محبت آمده آن یار با وفا خوش آمده آن عزیز دیرینه ما دلداری که رخسارش پیدا شده بدخواه رفیق رفت و ناپیدا شده گلدانی که خشکیده بوده ز آب روز...
ادامه شعرکه سیگار تنها رفیق تو بود که "تنهایی" حرف دقیق تو بود که این عشق خیلی مداوم نبود تنش ، ریشه هایش ، مقاوم نبود! که لحظه ی شادی فراموش شد که شعله ی این عشق خاموش شد که من گم شدم بین کابوس ها که هم...
ادامه شعراینجا تمام شده هوایی ز لطف و صبر اینجا صدای مرده یی نمی آیـــد از قبر اینجـــا خفه شده بـه نظر بسیار میرسد هرسو فتــــاده آدمی بـــــــــا پاره جسد اینجــــا کسی دیگر به کسی نیست مایل از مهر خبر نیست...
ادامه شعراینک که افتاده ام بر گوشه ی تخت. نالم همیشه از این بخت سخت. هر لحظه مرگ را انتظار می کشم. نقاشی مرگ خود را مثل قطار می کشم. ای وای این بیماری صعب العلاج کجا بود. شاید که روح خسته من قسمت سمت خدا بود. ...
ادامه شعرعالم فرق و سحر گمراه است عالمی پرواز هر سودا است این جهان را هر چه وسعت بسیار آخرش فانی ، بس پایان است هر چه پوشیدی و خوردی و ستم کردی به خود در جهان دیگری احیا است ...
ادامه شعربیــــــا و خاطره ها را دانه دانه چین کن ببر ببند به موی خود شانه شانــه پین کن بکش خنجر و بــــر دل بزن رها سازش ز بیخ خاطره ها را بکن رهـــــــا سازش همان جلوه ایـــــــــــام را همـان هاهویی قطار ق...
ادامه شعر