- لیست اشعار
- قالب
- مثنوی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ابوالفضل مرادی نیازاغه
در05 /02/ 1394 -
علی امیری
در05 /02/ 1394 -
کریم افشار
در05 /02/ 1394 -
afsane hajipiri
در05 /02/ 1350 -
afsane hajipiri
در05 /02/ 1350 -
ساچلین اربابی
در05 /02/ 1363 -
اکرم کرم زاده
در05 /02/ 1385 -
عباس نعمتی
در05 /02/ 1363 -
amir namdar
در05 /02/ 1401 -
مسعود ویسی
در05 /02/ 1354 -
صاحبه پویان مهر
در05 /02/ 1370
مریمانه (۲۶) به وبرای مریم بانو! من آن عاشق ترین مردِ جنوبم رها ازعشق تو روبه غروبم یکی یکدانه ام زیباترینم مَهین بانویِ نازِ نازنینم عزیزی و دل انگیزی ونازی شرارِعشقی ودراهتزازی قلم دروصف عشقت ناتوا...
ادامه شعرهمنشین عاقلان باش که تو را پندی دهند درس بی یار عاقل که شوی ،تو را شیطان دهد درس دو کسانی که هلاکت بخریدند و بیابان رو اند به این دشت گمراهان چه نادان ها که رفته اند از بام بیافتد هرکس،خوبی که شود ب...
ادامه شعرمن و اشک و فراق و آه و بیداد من و صد آرزوی رفته بر باد ???????????????????? من و سوز و گداز و درد جانکاه من و بغض فرو خورده ز غمها ???????????????????? من و حسرت به دل ، ازکامیابی من و بی همدمی ،بی س...
ادامه شعرانالله و انا الیه راجعون تقدیم به مرحوم پدر بز گ گلم یوسف علی داداشی روحشان شاد و یادشان گرامی خدا تمامی رفتگان رو ببخشد و بیامرزد انشالله خداوند سایه پدر و مادرانتان را از سر شما کم نکند پدرم عه...
ادامه شعرریحانی: یکی درویش بودودرکنامش نبودی قوتی و یک تکه نانش به پایش گیوه ای بودوزبانش به ذکرحق بدی هردم لسانش شبی در راه منزل کیسه ای یافت پراززربودهمیانی زربافت بگفتا کیسه زربافت ای دوست تورااقبال وای...
ادامه شعربشنو این دنیا بسی شهوت شود حافظ حتی هم شوی،اشعار تو ذلت شود گِل به دنیایی که باشد استوارش این هوس هر به سویی بنگری ، گرگی دَرَد اندر قفس چون که زرگر زر شناسد،قدرشناس آن بود این پرستوها که بینی ذات ه...
ادامه شعرمریمانه (۱۴) تویی که هرچه درخت وپرنده رامش بود؟ کسی که نام خدا تکیه ی کلامش بود؟ کسی شبیه خودم؟نه خدا چه میگویم! کسی فراتر ازاین حرف ها که میگویم [] توآسمان خدارا پیاده طی کردی برای من بغلی از ستاره ...
ادامه شعراین شعرو دیشب خواب دیدم ,تقدیم به پیشگاه شما کربلا را دوست دارند مسلمین این دیار کربلا سوگ دل ای عاشقان بی دیار کربلا آن نقطه اوج هنر کربلا آن وادی عشاق حق کربلا سنگ محکهای گناه کربلا جنگ دل و عقل و ر...
ادامه شعربنگر که خدا تو را نظر پندارد هر دری که بندد ز دری باز آرد هیچ نترس و پر ز ایمانش باش تن ز جامه صبر کن ، ایوبش باش چون به خیر،تو را دری بستاند در رهی دگر تو را دری بنشاند هر در ز دری برتر و بکر تر ...
ادامه شعرچو مرغان اساطیری،دلم پرواز می خواهد چنان مستان بی پروا دلم آواز می خواهد کویر جان من یارب سخن از عشق می گوید در این تنها...
ادامه شعرغروب آفتاب است و هوا از ظاهرش پیداست که دلگیر است مثل جمعه های سابق و شیداست دعای عهد، ندبه،آل یاسین در فراق کیست کسی می داند این دلگیرِعصرِ جمعه بودن، چیست؟ کسی اصلاً به فکر غربت مهدی زهرا نیس...
ادامه شعرای جهان دورِ تو بد از نفس انداخت مرا پَرَم از تیغ بزد ، در قفس انداخت مرا ته این قصه پر از غصه و غم نیست مگر؟ دو وجب خاک ، جز این قصه ی ما چیست مگر؟ زِ زبان سر نزند شرح پریشانی من بختِ بد مُهرِ سیاه...
ادامه شعرمن آسمان ابری ات را دوست دارم ای عشق! من بی صبری ات را دوست دارم مازندران! طعم هوایت عاشقانَه ست با تو، هوای دل، همیشه پر بهانَه ست این جا، ترنّم ها به رنگ عشق هستند سبک آفرینانِ قشنگِ عشق هستند ...
ادامه شعرآن که خود را عاقلی پنداشته است از سخن ها بر زبانش کاسته است عاقلان را تشخیص ، عقل بُود جاهلان را پندها از بین رود هر که از خود بر کسی تعریف نمود از مَنش،من ها چو بسیار سوخته بود آنکه دانش را ز...
ادامه شعردیــد گـرگـی را ســر راه ؛ لــکلــکـی نـالــه ســر مــیـداد ، انــدک انــدکـی ســر فــرود آورد سـویـش نـاامــیــد چنـد قـدم گامـی نـهاد بـر او رسـیـد رفــت جـلــو از او شــود جـویـای او ماجـرایـ...
ادامه شعرعلی شاه شاهان همان حیدر است وجودش ز دنیا به ما برتر است محمد بگفتا علی است ولی که او برتری نسبتش هر نبی خدا هم که باشی علی صوت توست چنان شیر برتر شوی،کاین حق توست ورودت شود رعدی بر ، کافران شوی ...
ادامه شعردر غدیر از دست مولایش محمد او خم مستی گرفت تا نهد مستانه پا ، بر راه پاک و ، جای پای آن شگفت اتحاد مسلمین سر لوحه اهداف و کارش چونکه گشت در تمام لحظه هایش پیرو راه ولایت بود در صبر وگذشت ...
ادامه شعرهمه ترسند از این مار پر از خال. ولی بعضی کنند از چند جهت حال. چو تریاکست وقتی آن نباشد. زن و فرزند را وی کی شناسد. اگر پوک می زنی از آن همیشه. به نابودی کشد تیشه به ریشه. هزاران خیر و خوبی داردش دست...
ادامه شعراز فضل من این است،ظلمت برسد تا که به من سفره ات چون پهن است،آسیبت نرسد از من ((منظور کسانی که از کنار شما نان میبرند)) آیا همه دانید که عمر دست من است؟ چون این گذرد ، یک جهانی دیگر است؟ افسار بر ...
ادامه شعرتاجری در روزگاران قدیم چهارهمسرداشتی و بس ندیم ثروت ومال جهان بسیار داشت هم طلاودرهم ودینارداشت همسرچهارم جوان چون ماه بود قره العین وعزیزوشاه بود جامه الماس وزرباف و نگین سوروسات ونوش وشهدانگبین ه...
ادامه شعر