- لیست اشعار
- قالب
- رباعی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
احمد البرز
در31 /01/ 1394 -
دکتر کیوان محب خسروی
در31 /01/ 1348
در حسرت دیدار تو من پیر شدم دیر آمدی و ز بودنم سیر شدم جان بی تو به لب آمد و افسوس، کنون رفت عمر و به پای تو، زمینگیر شد...
ادامه شعر۱ تغییر نموده ای گلم یک چندی مانده به دلم حسرت یک لبخندی انگار نه انگار که عهدی بستیم از عاشق بیقرار خود دل کندی ۲ از دوری او چنان که من می سوزم چون شام عزاست هر شب و هر روزم سوگند به نرگس خمار و...
ادامه شعریک عمر برای خوبی سر دردم دنبال مُسکنی قوی می گردم سرچشمه این رود درونم بود وُ هِی خرج برای بستن سد کردم #میثم_پیران ...
ادامه شعردر پی هر طلوع را غروبی وجود دارد چه عبرت ها در گردش ایام وجود دارد . پی هر بهاری نیک بنگر ، خزانی دارد بذر جوانه زده ، فصل دِرو پیش دارد . نو نهالی خرامان گر تکیه بر خاک دارد ترکه ای ز وجودش قصد تنه...
ادامه شعریک رَهزَن از آن راهزَنان سَر بِه سَرَم آدینه بگفتا که شَهاب اَز پِسَرَم گفت آن پِسَرَک دَحیِه که آمد بِه سَرَم الله بِه سَر شاهِدهِ او تاجِ سَرَم با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان ر...
ادامه شعربهاری ترین اتفاق ممکن تولد یک فزگروردین ماهی ست میلاد تو ای گل اقاقی زیباست آرامش چشمان تو مثل دریاست هر سال بهار با تو گلباران است سالی که نکوست از بهارش پیداست ...
ادامه شعرمحبوبِ من امروز به جنگ آمده بود با توپِ پر و سنگ و فشنگ آمده بود من آهویِ زخمی و گرفتار و اسیر گویی به شکارِ یک پلنگ آمده بود ...
ادامه شعردیروز که شد روزِ گُسَستِه ، بِه نِکو فردا و دو فردایِ نَشُستِه ، بِه نِکو آن روز، سَبَق وآن دِگَری رو وِلِلِش امروزو ببین ، روز خُجَستِه ، بِه نِکو با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائ...
ادامه شعرآمد موسمی از بهارِ پاکِ ما صد تاکِ دگر هم نثارِ خاکِ ما من هَمَش سلامم به شاه و شایدم لَم، لیک، به شیخَم فشارِ ف....کِ ما با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...
ادامه شعرآیینه همیشه محوِ چشمانِ شماست خورشید تَلالویی ز دامانِ شماست دریای خروشان به همه زیباییش سرگشته ی گیسویِ پریشانِ شماست...
ادامه شعرعامُّ العَمَلی از غِلِمان، آمالی یک ملعبه با چند عرب، اعمالی در دامنِ پر چین و چروکش، ای وای میخواست بِزاید که بِرید اسهالی با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...
ادامه شعردگر در این دیار خزان زده شوق بهاران نیست ما به پائیز خو گرفته ایم و گریز از زمستان نیست نشاط و خرمی این باغ و بر کی به یغما رفت؟ که دگر نوای هزاران و جلوه سبزه زاران نیست ...
ادامه شعرمِی نوش، تو عاقل، وَ مِی از لُعبَتِ عشق نوشیدن مِی در چمن از ساحَتِ عشق عشق است شرابی که تمنّای تو نیست دیوانه نگویم که جنون حالَتِ عشق با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...
ادامه شعرخاموش بکن شعله ی افکارم را توقیف بکن دفتر وُ خودکارم را هر بار که کبریتِ خطرناک شدم بگذار به لب ، دوباره سیگارم را #میثم_پیران...
ادامه شعرتا با تو نشستم ز سرم هوش برفت تا پخته شود عشق دل از جوش برفت دل بستی و بگسستی و بی عذر روی هر آن چه شنیدم ز تو از گوش برفت...
ادامه شعرامسال یکی یا دو سه فیروز رسد اخبار ز جنگی که جگرسوز رسد اوکراین و چچن، اویغور و افغان و بلا حاجی شوم ار روز به نوروز رسد با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...
ادامه شعرامروز بیا تا گل و سنبل باشیم مانند یکی ساز چو بلبل باشیم هر لحظه بنوشیم شرابی قرمز تا مثل گلی زرد فقط گل باشیم
ادامه شعراین پایه ی خلقت سِرِه اش مَشکِ کجاست دنیا همه اش کَشک و سرش پَشکِ کجاست سلّول به سلّول من اَر سَر به ثَناست پس این همه بَدمَست و هَچَل تَشکِ کجاست؟! با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین...
ادامه شعراندیشه که از درون سر غارت شد هر فاجعه ای برای ما عادت شد در کشور ما اگر کسی می میرد گویند نگو مرده ،بگو راحت شد #میثم_پیران...
ادامه شعرشیخ از سر سجده سربرآورد، ببین! زاهد سر دیگ، لنگر آورد، ببین! از لحظه ی آمدش، حرم، بوی عفن باد آمد و بوی عن برآورد، ببین! با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...
ادامه شعر