تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
abolfazl zaarei

با شب ِ گیسوی ِ تو یلدا نمی خواهم دگر با طلوع ِ روی ِ تو فردا نمی خواهم دگر شب چه کوتاه است چون زلف ِ تو آویزان شود مثل اقیانوسی و دریا نمی خواهم دگر ********** بوسه ها د...

ادامه شعر
رامین خزائی

از آن شب مهتاب که گردید و ندید کس آیه و کس سوره ی تردید و ندید آن سایه ی بی پایه ی بی مایه ه ی ما با سرخ لبش سرد بخندید و ندید با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

......خدایی نباشد..... گفتند بگویم و نگفتیم به کسی زین عمر که مانده از آن نفسی این بلبل نالان که همه عمر غزل میگفت و نشد غزل خوان کسی .....‌‌ گفتند تو بیای دلم شاد شود این مرده از قفس آزاد شود تو ام...

ادامه شعر
دانیال عابدی

چه دستت سرده ای دل بهارت بی گل ای دل سر آمد وقت دیدار آخر نبودی بازم ای دل

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم الله النور #رباعی - شماره ٧٧ نایره شعر ای چشم دلم به مقدمت بارانی باز آی و بگو شعر مرا می خوانی از نایره شعر من اینک بشکفت سیصد گل سرخ و صد گل نسرانی غبار دستگاه حسینی- #مهدی_رستگاری نوزدهم به...

ادامه شعر
دانیال عابدی

وقت زاری گریه کردم وقت شادی گریه کردم وقت و بی وقت گریه کردم چون نبودی توبه کردم

ادامه شعر
دانیال عابدی

دست به قلم شدم و طرز فکرم طور دیگرست قلمم گر تر نباشد حالم طور دیگریست افسوس که دستم مانند ناتوانان تهیست گر ننویسم دگر قلبم و دلم مانند قبل نیست...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف رباعی شماره ۰۷ آیینه دل آیینه که در صورت ماهت نگریست از حیرت زیبایی روی تو گریست در کار وفاداری و در جوهر عشق آیینه دل کم تر از آن آینه نیست #مهدی_رستگاری دفتر شعر روزگاران ۱۱۳ ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف رباعی شماره ۰۲ رقص شعر دلبر چو به ناز سر به بالش بنهاد صد حلقه به گردنم ز مویش بفتاد از شوق قلم به رقص شعر آمده بود چون گیسوی او بوی بهاران می داد #مهدی_رستگاری بیست و سوم خرداد سال یک...

ادامه شعر
رامین خزائی

آنکس که دلش سنگ و وجودش گِلِ زرد از عنصر خاک است و فلزش مس سرد با آن خود خصمانه ی خود آمد و گفت: من ساعت سعد آمدم اما به نبرد با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
حبیب حسن نژاد

هر جایِ زمین جنازه، هر جا مُرده دنیا: نَفَسِ بُریده، در جا مرده شاعر امّا هنوز بالا می‌رفت از شانۀ واژه‌های در ما مرده! ...

ادامه شعر
محمد مولوی

پس می گیرم کتاب های نانوشته ام را پس می گیرم شعر های ناگفته ام را پس می گیرم دستم به قلم که می رود می لرزد حرف های ناپخته ام را پس می گیرم #محمد_مولوی...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

......هرچه تو خواهی......... اندوه دلم کم نشود هرچه تو خواهی رازش به کسی گم نشود هرچه تو خواهی مهمان تو بودم به معشوق چه مربوط مربوط ...

ادامه شعر
رامین خزائی

روزی که نشانتان برافتاد مپرس آتش که به دال دلبر افتاد مپرس چون کرکس و یا شغال و یا جغد فلان با هر کس و ناکسی درافتاد مپرس با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

دل را به دل تو دادم و رد کردی یک عمر به من تو ظلم بی حد کردی از من که گذشت و روزگارم طی شد ای عشق! فراموش نکن، بد کردی #جواد_امیرحسینی(مهراد) ۱۹ آبان ۱۴۰۲...

ادامه شعر
مصطفی یعقوبخانی

دانشکده بی بودن او زندان‌ست بی بودن او خانه ی دل ویران‌ست انگیزه نمانده به دلم چون دیدم این ترم به دانشکده او مهمان‌ست...

ادامه شعر
رامین خزائی

خورشید دلم بس که هوا بارانیست در کنج دلش خلوت و یا دالانیست دالان و تهش نیست که پیدا اما خلوتگه او هلهله ای شیطانیست با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
فاضله هاشمی

از کلاغ پرسیدم تو سیاهی من سپیدم قاصدک را خبر کن خوش خبر چون تو ندیدم فاضله هاشمی بی فاصله

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

چندیست دلم دوباره عاشق شده است احساس ولی اسیر منطق شده است آن صندلیِ خالی و آن کنجِ اتاق در غیبت تو آینه ی دق شده است! #جواد_امیرحسینی(مهراد) ۱۱ آبان ۱۴۰۲ ...

ادامه شعر
رامین خزائی

دیریست که اینگونه دَر و دَرهَمی در پنجره ات نیز دَر و دَر....، هَمی من کُنج اتاقم دَرَکِ سافِلین لیکن تو به دنبال زَر و دِرهَمی با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا