تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
ابوالقاسم کریمی

کلامش بوی عطر نسترن داشت نگاه پاک او رنگ چمن داشت علف در زیر کفش خاکی عشق تمایل به گل لاله شدن داشت

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

دیـد دو چشمـت بُـوَد از کردگار تا نـگرد قـدرت پـروردگار گـر زِ خـدا بر تو تفضّل نـشد چشـم تـو بسیـار بگیـرد غبـار ٭٭٭ گر تو خطا ک...

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

نپوشان به خودت پیر آهن غم بِکَن آغوش خود را از تن غم بخند و مهربانی کن به دنیا نشو سرمایه ی اهریمن غم یا بِکَن آغوش خود را از تن غم نشو سرمایه ی اهریمن غم بخند و مهربانی کن به دنیا نپوشان به خود...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

ای تـو خدایـی ، که بشـر ساختـی جسـم بشـر نیـک بـپرداختـی طرفـه طلسمـی بُـوَد اینک بشـر نـور هـدایت بُـوَد این ، افـراختـی ٭٭٭ تا که بشـر...

ادامه شعر
حسن محمودی

شده باز پنجشنبه و دل بیقرار است دو چشمم اشک ریزان در انتظار است که شاید زدر آید آن عزیزآسمانی هم او که نام پدر داشت و بود عزیز جانی دلم می خواست اکنون باشم به پیشش کشم دستی بر صورت و سبیل و ریشش ببوسم...

ادامه شعر
حسن محمودی

هر چه داریم از سایه پر مهر زن است مادر و خواهر و همسر و دخترم جان من است زن بود خدای مهربانی و مهر و وفا صبر ایوب دارد و بودنش مایه صفا هر کجا هست زن ای خدا نگهدارش باش کاش بودند مردمان این جهان جمل...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

خـدا غمخـوار من ، اول تـو بودی چرا آخر غمـم بـر غم فـزودی کجـا من غافل از لطف تو بودم چرا لطفت بُرید از من به زودی ٭٭٭ خـداوندا تو که ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

صحبـت دانـا دل سنجیـده کار حل کنـد از بهـر بشـر نقص کار هـر که نصیحـت نـشناسـد از آن نقص خودش را کنـد آن آشکار ٭٭٭ صحبـت دانـا دل شب ...

ادامه شعر
امیر ابراهیم مقصودی فرد

بیا، تا بی کس و تنها بگرییم بر این احوالِ نا زیبا، بگرییم اگر امروز نانی نرخِ جان است به نرخِ جانِ بی فردا بگرییم ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

ای کـه بـر سـر نـهی ، تاج شاهـی در نظـر دار ، لـطف الهـی بـنده ای را نـباشـد به دنیـا بـی نیـازی ، زِ لطـف الهـی ٭٭٭ الها...

ادامه شعر
احسان بابادی

کاشکی این غم هجران به پایانش رسد وین زمان بی قراری ها به پایانش رسد ما را ارزانی این خاک پای او کنید در شبی این دوری یارم به پایانش رسد...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

روشنـی حکمـت پـروردگار در نظـر آدم شـب زنـده دار آنکـه شب و روز ، به تقوی بُـوَد حکمـت حق را نـگرد آشکار ٭٭٭ پنـد و نصیحـت بُ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

خـداونـدا من آن رمـز تو دیـدم به طبق خط رمـزت ، خط کشیـدم خط رمـزی که خـود اول نـمودی کجـا من از خط رمـزت ، بریـدم ٭٭٭ اگـر در ره حق ، قـدم ...

ادامه شعر
احسان بابادی

همی اندر گلان سروم تو باشی به ری جامانده ام مروم تو باشی در این دار جهان همدم ندارم به این آشفته دل مرهم تو باشی تقدیم به پیشگاه تمام عاشقان این کره ی خاکی...

ادامه شعر
منوچهر فتیان پور

بی تو فکر من اینست مثل ابر ومه باد کذایی چه بود من به شکوفه هر صبح سحر در کوچه عطر بهار توسر شادم مانع وصل وصال من و تو هست هر صبح سحر قطع امید من به میثاق ناب حلال گویی مملو از شعر عاشق...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

حمایـت بهـر عفّت می کنـم من رهـا خلقـی زِ خفّت می کنـم من اگـر خلقـی شدن پاکیـزه عفّـت رهاشـان از مذلّت می کنـم من ٭٭٭ به پاس دین ، خدمـت ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

زِ دنیـا بسته شـد آب و گِـل من چه شـد آن کار پوچ و باطل من به دنیـا هر چه دیـدم فانی است آن نـمی سازد چـرا حل مشکل من ٭٭٭ خـداونـدا تـو ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

کار جـهان گـر بُـوَد از کار تـو تا قـصـص از مردم اشـرار تـو گـر همه مردم کُـنـن آزار هـم کـس نـتوانـد کنـد آزار تـو ٭٭٭ هـر ...

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

دراین شهر کویری یار خسته کنار باغ پائیزی نشسته گرفته غم گلوی نازکش را نمیدانم دلش را کی شکسته _ ابوالقاسم کریمی

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

زِ یک دل زنده پرسیدم،چرا دنیا رها کردی بگفتا ، بهـر من دنیـا اجل آرَد به پیگردی نظام و مُلک دنیا را نمی شاید به دست آرَم نظامش می نهد هر دَم،به روی درد من دردی ٭٭٭ برادر راستیِ ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا