تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
الیاس  امیرحسنی

پیروزی ات آرزوی ما می باشد بهروزی ات آبروی ما می باشد ای مام وطن قبله ی من ایرانم زردوزی ات آزخوی ما می باشد

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

از آن جنگل فقط اَلوار مانده همه رفتند و تنها خار مانده از آن دریاچه زیبا و شاداب فقط یک برکه بیمار مانده _ ابوالقاسم کریمی 6/فروردین/1402...

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

رفتی و ببین چگونه ویران شده‌ام از داغ جدایت پریشان شده‌ام حالا که دگر به خواب رفتی سامان ازماندن‌خویشتن پشیمان شده ‌ام ---- ازداغ‌فراق توچو دیوانه شدم ازشهرودیارخویش آواره شدم رفتی وببین دگرزپاافتادم ...

ادامه شعر
سامان نظری

آسمانی پر ز غم را گر نباشد صبر ، چیست آغوش بازی چون پر تاطاووس نیست تا نباشد هیچ عمل را درک نیست عکس‌العمل را آسمانی سبز چیست...

ادامه شعر
حسن سهرابی

دل در قفس و تن پَرِ پرواز ندارد این حافظه بی تو که دگر راز ندارد در جنگ میان من و چشمان سیاهت این لشگر بی خاطره سرباز ندارد ....................... حسن سهرابی ...

ادامه شعر
غلامرضا انعامی

از علی آموختم رسم عدالت گستری شیوه ی فرمانروایی،پادشاهی،مهتری در قضاوت کس نباشد مثل و مانند علی یک جهان فضل است و دریای علوم و برتری غلامرضا انعامی...

ادامه شعر
آرزو بیرانوند

ناخورده می چگونه ز مستی خبر دهد آیا شود که بوته ی خاری ثمر دهد آن کو برون میکده از می غزل سرود حیثیت تبار سخن را هدر دهد...

ادامه شعر
حبیب حسن نژاد

مرا از من، از این دنیا بگیرید از این شب های بی فردا بگیرید من از بیهوده ماندن می هراسم شهیدان ! دستهایم را بگیرید ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

....غزل می خواند.... بلبل چو دست توست غزل می خواند ساقی چو مست توست غزل می خواند مادام که این شب تیر به صبح می آید خورشید چو هست توست غزل می خواند نمیدونم شاید ساده ترینها بهترین ها باشند پس من به ساد...

ادامه شعر
ایمل  حکیمی

حکیمی رفته بسیار دور ز پیشت مادرم من نمیتوانم بیایم تو بیا بر سر قبرم مادرم رفته ام زیر زمین بسیار سرد و تاریک است لحظه ای مهر محبت گرمی آغوشت را بیار مادرم ایمل حکیمی ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه العزیز سقوط گل سرخ ز #ویران گشتن خود پر ز آهم #غبار جاده پر کرده #نگاهم #گل_سرخم پر از #اشک چو شبنم که در حال سقوط از پرتگاهم #مهدی_رستگاری شانزدهم شهریور سال یکهزار و چهارصد خورشیدی هفتم سپ...

ادامه شعر
علیرضا امیدی

میگوید: کم شد ز جمع خسته دلان یار دیگری / بر دار رفت پیکر سردار دیگری میگویم: نه خسته دل بود و نه پیکرش بر دار پایوری شجاع بود و مرامش سردار چون عهد بسته بود با عشق خود حسین گفتندش قبول شدی، سربندت...

ادامه شعر
سامان نظری

امروز که کمک خواهم و دردم که مرا یاری نیست آن فردا که رسد اوج روم درد تو مرا باکی نیست این کرم و نیازار و به بد چهره گی تهمتش نباشد گر پیله و پروانه شود حرف کسی را که خیال نیست ...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا (زمستان) پائیزِ دل انگیز ، همی رفته خرامان آن دفترِ الوانِ خزان ، آمده پایان این موسمِ بارانی وبرف و یخ و سرما دارد خبر از فصلِ سپیدی و زمستان (نژاد - دی ماه ۱۴۰۲)...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

(رسم یلدا) شب یلدا و رسمِ خوب و شیرین به هر محفل بساطِ خوانِ رنگین بُوَد پِیکِ نشاط و شادی و شور بمـاند جاودان این " رسم و آئین" (نژاد – یلدای ۱۴۰۲) (خلاصه شعر شب یلدا سروده سال ۱۴۰۰ خودم)...

ادامه شعر
رامین خزائی

خبر زلزله و عشق، بسی ویرانی است چو دَرِ خانهٔ تو در بزند، حیرانی است به بَرِ غمکدهٔ او بروی، راهی نیست دل تو خون دل و خوان دلت کنعانی است با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین...

ادامه شعر
حسن محمودی

نباشد گر عشق میان معشوق وعاشقان چگونه در وصف عشق گویند شاعران به عشق زنده است همی شعر ما تو عاشق باش تا زنده ماند یاد ما...

ادامه شعر
عارفه  رحیمی جعفری

بی تو امشب ، در این خانه سراسر ماتم است بی تو امشب نه، از این پس اشک، همدرد غم است بی تو اما مادرِ کل البشر.... ، یا فاطمه... آن علی نه این علی با چاه هم پیمان شده است...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا «غم مادر» شرم دیوار و روسیاهیِ در نقش زخم عمیق بر دلِ حیدر قلب های سوخته از آتش فتنه همگی ماتمی است در غمِ مادر (نژاد - آذرماه ۱۴۰۰) ------------------- السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا ایام ...

ادامه شعر
شهریار  کاراندیش

رحم بکن ، قصه من گوش کن تلخ نشو  ، درد من  آغوش کن نقد نکن شعر مرا ، گوش کن یا که برو ، شعر فراموش کن سکه بده ،جان خودت را بخر ترش نشو ، نان خودت را ببر موکب این شعر ، به باران سپار هرچه که د...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا