تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سامان نظری

در این دنیا بفهمیدم که هیچ کس را نمی‌فهمم هرچه گشتند هر چه دیدند را نمی فهمم هر چه درکم بود بدور از درک انسانی من آن دیدم که آن را کس نفهمید من بفهمیدم...

ادامه شعر
یگانه قنبری

صبحست بیا دوباره ای دوست بخند با هر که غمی نهفته در اوست بخند در هر نفسِ جهان ، خدا را تو ببین لبخندِ خدا بین که چه نیکوست بخند #نساء_قنبری #یگانه ...

ادامه شعر
سامان بقایی

وقتِ رفتن، دلِ من باز صدایت می‌کند می‌نشیند به لبِ پنجره از دور نگاهت می‌کند من که نتوانم بگویم جانِ من، آخِر نرو دل تو باید که رحمی بر منِ مسکین کند...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا زیارت اربعین (۱) -《اربعین آمد》 اربعین آمد و عالَم همه در شور و نوا تازه شد ماتم عاشور و ، غمِ کرب و بلا عاشقان پای پیاده سوی بین الحرمین بهرِ همدردیِ زینب ، از آن جور و جفا ( نژاد - تابس...

ادامه شعر
حسن موسی پور

هرکه ما را بیند بخیال خود پندارد آواره گشتیم ز یار خود بخدا ما که مست بودیم ز ازل خود حال نتوان بینیم مست و خرامانی دل خود ساقیا بیار جام دگر بریز بر جامم تو خود نوشم تا من بی خبر ز حال دل خمار خود...

ادامه شعر
فرزاد الماسی

دلم میگیرد از شب های تاریک تو را می خواهمت از دور و نزدیک به من آموخت این رسم زمانه غم و شادی ندارد مرز باریک فرزاد الماسی بردمیلی...

ادامه شعر
شیما رحمانی

۱.در دهانم باز، در گوشم قفس زخم هایِ جانِ من؛ سود از هوس پ.ن: باز: پرنده ی شکاری، سود: نتیجه ۲. در دهانم شعر جانم در قفس زخم هایِ پیکرم هست از هوس ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

...............عشق را نهان نکردم................ گفتم بی تو ترک جهان میکنم اما نکردم گفتم بی تو عشق را نهان میکنم اما نکردم برخیز صبح امد و پنجره عشق گشودند گفتم بی تو پنجره دل وا میکنم اما نکردم ....

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا 《 آزادگی 》 ۱_ درس آزادی طالبِ حق در جهان آزاده است در دفاعش هر زمان آماده است روزِ عاشورا امامِ ما حسین (ع) درسِ آزادی به انسان داده است ۲_ آزاده بنده ی حق در جهان آزاده است با سر و...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا 《خط خونین》 حسین جان (ع) ما تا قیامت در " عزایِ " ماتمِ تو در سوگ بنشینیم به هیئت در غمِ تو در پیروی از " خطِّ خونینِ " تو ، امّا باید رسانیمَش به صاحب ، پرچمِ تو ( نژاد - تابستان ۱...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف بی قراری ز دوری تو امشب بی قرارم غم عشق تو را در سینه دارم کجایی تا کنی آرام دل را که بدتر گشته حال ناگوارم ۱۴۰۲/۰۶/۱۷ ۰۹۰ **** بی پروایی اگر چه باز گردیده مشوش دل از رفتارهای ناگوارش...

ادامه شعر
سامان نظری

زخم نیش عقرب را تحمل بود نه از عمد چون به ذاتش بود من از زخم دوستان خود ترسم چو دردش مثل درد زخم کاغذ بود

ادامه شعر
سامان نظری

ز این دنیا که کرکس چون عقاب برد بدیعی نیست که سلطانش،خواب برد گرگ هایی که لباس آدمان را استتارش من آن عریان یاغی ، صبر پیش برد...

ادامه شعر
شیما رحمانی

تو نباشی، شعرهایم بی کَس است هر چه گویم، مهملاتی بیش نیست شورِ شعرم از تو می گیرد نشان پس بتابان نورِ خود را بی امان...

ادامه شعر
سامان نظری

عاشقان را دل که هیچ ترسی نباشد در بیابان ها که گر آبی نباشد اگر دوره ات کنند صدها درنده بدان او را ز مرگ ترسی نباشد ...

ادامه شعر
سامان نظری

سی سال توبه کردی عارفا بهر چه بود تو را که نگاهت هر شبی مست خدا بود گفت حدم ندانستم که شکری نابجا کردم از آتشی بازار،شکر حفظ مال خود کردم...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا 《حرم شاهچراغ》 "خون خواریِ" دشمن ، دِگرباره پدیدار  شد پاره  دلِ سنگ ، زبیرحمیِ  اشرار رنگین حرمِ " شاه " ، زخونهای عزیزان دلها همه  پردرد ، از این فتنه ی غمبار ( نژاد - مردادماه ۱۴۰۲ ) ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۲۲) غمی برده است با خود باورم را تمام شعرهای بهترم را بیا با گریه‌ای سنگین عزیزم بلرزان شان‌های دفترم را #### غم ما بی‌ نصیبی نیست مریم به غیر از ما غریبی نیست مریم بیا شلیک کن تا من بمیرم ج...

ادامه شعر
سامان نظری

شهرت و توهم خیالی به مثال بچه گاهی که هریس پول واهی گر به دنیای خیالی عاقلان و جسم آنان همه را به تیغ بگیرد این دو بیتی شعر مارا عاقلانی درک نگیرد...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا 《سوگواری》 حسین جان (ع) از دیده ها خون بارد اندر ماتم تو آه و فغان آید زهر سو در غمِ تو در سوگواریِ عزایت ، اهلِ عالم آیند ، گِردِ هم ، به زیرِ پرچمِ تو ( نژاد - مردادماه ۱۴۰۲) السلا...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا