حسن این نکته دانش ،بَـرِ دانـا چه نکوست هرکه این نکته نداند سرآن همچوکدوست دانش اَر نیست دراین جامعه خودبیهوده است دانش جامعـه ما را بِـبَرد تا بـَرِ دوست ٭٭٭ ما که رهی بُ...

انکس که تو را دید نظری بر وی شد مست چهره،راضی گر در خواب شد چو زبان دم نتواند زد و مُهریست برلب قاصدک بر زلف او،چهره اش رسوا شد...

خـداونـدا نـکوتـر کردگـاری از آن اول به من پـروردگـاری هدایت کـُن مـرا از فیض و لطفت که ازفیض ات بـجویـم رستگـاری ٭٭٭ مِهر تو بر این دلم ،...

سعدی بگفت از تونظر برنمیتوان انداخت بر راز جهانی تور فهم انداخت دانست و بگفت و عشق خود ابراز کرد کس نفهمید چه بود چه گفت چه ...

به روزهای سخت زندگی آمد و یارم شد مثل کوه تکیه گاه بود و پناهم شد رفت و خاطراتش برایم مانده بجا نیست همتا و مانندش به هیچ کجا هر کجا هست خدایا تو یارش باش بوقت سختیها و خطر تو نگهدارش باش...

امان امان، زِ فتنه ها،برای ما که ذلّت است خوشا به حال آنکسی برون ازاین مذلّت است خدا خدا ، کجا رَوَم ،چرا رهم نمی دهی مگر مقدر از تو شد و یا زِ کار ملّت است ٭٭٭ حسن آنگه م...

اگر دنیا چنین نَبوَد چرا دنیا بد آهنگ است فقط از بهر دانا دل مداوم عرصه تنگ است به هر جا فکر دانا دل به کار آید دراین دنیا چرا رسم همین دنیا به پایش ضربه سنگ است ٭٭٭ بیا دانا دلا بش...

ره دین سخـت می گردد به کارت در آرَد آن دمـار از روزگارت نـشایـد راحت و آسوده باشــی همیــن باشــد ره پروردگارت ٭٭٭ بـبین آدم در ...

خوراک وخواب این دنیا به ما صحت نمی آرد به جای سالمی بر ما ، فراوان درد می آرد به آدم روزنـه نَبـوَد که دردی واردش گردد ندانم از چه روزن درد در ما رخنه می آرد ٭٭٭ ای هم سفر آماد...

زن طوق محاری است ،که برگردن مرد است اسباب هزاران خطر و رنجش و درد است هر مرد که از زیور زنهـا خبرش نیست چشمش به همان رنگ رُخ و زیور زرداست ٭٭٭ مرد را بلهوسـی های ، ...

شیخ که تزویر و دغل کار شـد در ره سودش ، پـی گفتار شـد صحبت حق را پـی دین گر نگفت رحمت حق باید از آن ، تـار شـد ٭٭٭ شیخ که خود نیک و نکوکار ...

در رثای حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بنام خدا ۱-《 پیشوای شیعه 》 ترویج اصول شیعه در پندارش حقگوئی و روشنگری در گفتارش پیشوائیِ نهضتِ جهانِ شیعه تقوی و خلوص و صبر در کردارش ( نژاد - ۱۴۰۲ ) ۲- (...

تا بر قرار صبر و تحمّل نمی رسی بر پایگاه حق تو نداری ، دست رسی صبر و قرار و حلـم بـُوَد لازم بشر این هرسه را هر آنکه ندارد نشد کسی ٭٭٭ پلنگـی را مـَرو ن...

حدود ملک یزدان را کجا بتوان بیان کردن هرآنکس این سخن گویدلجامش بردهان کردن حدود ملک دنیا را که عالـمها به ما گویند حدود ملک یزدان را کـجا بتوان عیان کردن ٭٭٭ آدم ز فکرخودسری باشد...

لبم را بوسه زد ، برگردنم گاز مرا همچون عروسک کرد هی ناز به آغوشش فتادم چون عروسک شد او فرمانده و من مثل سرباز شاعر : مهدی سلمانی میاب‌...

دلم ای دل مگر تو حس نداری خبر از حال این مخلص نداری گذشته جمعه ای دیگر، چرا تو سراغی از گل نرگس نداری

درسکوت دادگاه سرنوشت عشق برما حکم سنگینی نوشت گفته شد دل داده ها از هم جدا وای بر این حکم و این قانون زشت

یارب این طُرفه سیاست بجهان توکه هست هرکه جویای عدالت شده، آن خُرده شکست در ره و رسـم عدالت که قبولش نکننـد مردم کینـه وَر و حیلـه گر و مردم پست ٭٭٭ در راه حقیقت و عدالت ،...

وقت رفتن آتش بپا کردی چرا توی هر نیم نگاه تیپا کردی چرا گر توی نگاه صد ستاره پیدا می شود در سایه عطر وغبار کله پا کردی چرا منوچهر فتیان پور (راد) ...

پاکی و حُسن خـدا داده ،اگر نیست به زن سـر برهنـه به سـر کوچه و بازار به هیچ آبـرومندی زن عفـت و پاکـی بُوَدش زیور و زینت و دست بند گلنار ، به هیچ ٭٭٭ چشمه ی ذوق ...