تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
قاسم پیرنظر

ازکنارم یواشکی نگذر دامنت را به آه من مسپار اشکهای مرا ندیده مگیر شانه ات را برای من بگذار من گرفتار هرم دستهاتم دست رد را ز سینه ام بردار عاشقانه نگاه کن گاهی کم مرا مثل خویشتن پندار چشمها همپیا...

ادامه شعر
حبیب رضایی رازلیقی

" گیتمه زهرا " غمسرا اولوب غملی خانه میز ظلمیدن یانوب آشیانه میز عمری آز ...............نو گل .......................آل طاها قویما بی .............کس منی ........................گیتمه زهرا ...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا « شب یلدا » بُلَنـدایِ شبـی در قلبِ تاریخ بنا بِنهاده رسمِ خوب و شیرین زآداب و رسوم پیشی گرفته به اعصارِ کهن ، دورانِ دیرین تَـنـیـده ریشه در فرهنگِ اقوام به سنت ها...

ادامه شعر
بیتا عربنژاد

عجب بار غم هایی در دل من نهفته. عجب بیت شعر هایی در ذهن من شکفته. زبانم یاری کن این حجم از بی زبانی را چگونه گویم درد دل غافلان حیرانی را گم گشته اند در دنیای فانی دور شده اند از جهان اصلانی چ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

حسرت دریا...... دگر مرا به حیله آتش مبرید فرعون وار که من در این بحر بیکران نمرودم بر این عشق حسرت نخورید لیلی وار که من بر این دلق خزان جالوتم دگر به عشوه مکنید گیسوان بر دار که من چو منصور در دل ...

ادامه شعر
قاسم پیرنظر

سرتق..؟ به دنیا آمدیم آزاد باشیم بدوراز‌ظلم سرتق شادباشیم رها از حیله و مکر و حماقت به فکر میهنی آباد باشیم بیایید از طمع عنوان نگیریم درون بغض بیداد داد باشیم به پیچیم از زمین تا عرش علا طنینی که...

ادامه شعر
سعید آریا

از لب شیرین تو ای مهربان عاشق اینم که لبی تر کنم گوش به حرف و هوس دائم این دل لامذهب کافر کنم آن لب و آن باعث عمر دراز کو که تنی غرق و شناور کنم از عدمش رو به فنا می روم باز و ولی میل مکرر کنم سیر ن...

ادامه شعر
نیلوفر آزادی

آرامشم را متصل میگیرم از چشمت من در نگاه آبی تو خواب میبینم رویای تو اندوه را از قلب می‌دزدد گویی خزر را در دل مرداب میبینم در چشم تو جشن الفبای غزل هایی‌‌ست تا عشق از آغاز بابا، آب میبینم رنگ ابد بر ...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا (در ارتحال پیامبر اعظم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی و امام رضا علیهم السلام) ********************** غربت و ماتم )۱) در ماتم ِ ختم ِ رُسُل (ص)، با دو امام ِ شیعیان اهل ِ زمین و آسمان ،...

ادامه شعر
سعید آریا

از منتهای شفق چهره ای دمید بر سفره های دل پاره پاره مان بعد از سقوط تباهی و بندگی بعد از فنای قلوب قواره مان از کف نرفته اگر شور زندگی سعی است و جهد و تلاش هزاره مان این خانه های دل و این بنای عشق چ...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا (در ارتحال پیامبر اعظم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی و امام رضا علیهم السلام) ********************** غربت و ماتم )۱) در ماتم ِ ختم ِ رُسُل (ص)، با دو امام ِ شیعیان اهل ِ زمین و آسمان ، ...

ادامه شعر
حسین یوسفی رزین

دوری از هرچیز دشوار است اما از ادب سخت دشوار است زین گونه فراق اصلا مگو دل به که بسپارم ای جان بعد دیدار تو من در فراقت چون ننالم یادم افتد گفتگو در بیابان فراقی کرده ام گم راه خود چشمم از سو اوفتاد...

ادامه شعر
  دومان

سودا به سر دارم چنان امشب به یادش گم گشته ام در خود ولی آن رهنما نیست من از سرو پا مبتلای عشق اویی کان عشق مارا ذره ای در ابتلا نیست در دل چنان بنشسته کز دوری ننالم دور است اما ذره ای ازمن جدا نیست ...

ادامه شعر
امین و امیر اصلانی

بسم الله الرحمن الرحیم بُود الــــــفت مرا با بــــرق آن مــــــوی هــمه بــرجــــان زنند آتــش بجز اوی بیا تا رعد و برقـت چـون خــودت نیـــک نــوازد ایــــن دلم ای یـــار دلـــــجوی هوس دارم زنــم...

ادامه شعر
لقمان مداین

آنگونه شکستم که خودم را نشناسم در هر اثرم نیک بدیدم تویی تو دل کندم از آن قصه تلخی که شنیدم آن غصه شیرین که سوزاند تویی تو با دست خودم بار و بنت را گره بستم تا نرم شود بیم فراقی که تویی تو راهی شده ای...

ادامه شعر
سعید آریا

خمیازه می کشد امروز شعر من در سایه سار گل خشک تنبلی دارم‌ به‌ سینه از این دل عداوت و جنگ مداوم و منحوس داخلی بر سرزمین من امروز می چکد فریاد غرش شمشیر مخملی عصیان هاله‌ی قدیس جهل نو بیماری غلامی و مر...

ادامه شعر
سعید آریا

قلب و دل و ایمانم سنگ کاغذ قیچی شد عشقی کف دستم بود هیچ گشت و پوچی شد کار دل ویرانه عصیان و سرپیچی شد چشمان پر نگاهم فرمانبر لوچی شد با اینکه زندگانی خالی بُد و هیچی شد اسب رمیده دیگر همراه گاریچی شد ...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا بمناسبت عید سعید غدیر خم قطعه شعر محلی به گویش افتری (توابع سمنان) تقدیم می نمایم 《غدیر》 پَیغُمبِرِ هِم بِواتَ وَ روزِ غَدیر آرو صُبِتِ مُن و هُجائون علی یَ مون جانِشین و ، امام...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

به:مریم خداکرمیان ترابی؛خلاق لحظه لحظه ی شادی در زندگی ام،بانوی بی بدیلِ هگمتانه! توعروس کسی اگربشوی جای من در مَراسِمَت خالیست تو،ولی،به مراسمم،بیاحتمن طعمِ حلوای مادرم عالیست!...

ادامه شعر
بهرام داودپور

هفت ستاره بودند هفت توانمند و رشید سالها خوش و خرم ماه به آنان سرخید دست دردست هم به مهر گرم و داغ مثل خورشید ... چرخ روزگار چرخید یک ستاره رابرچید بزرگ غمی آمد آسمان حتی ندید یکی که برای وطن میرفت یک...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا