- لیست اشعار
- قالب
- قطعه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
احمد البرز
در31 /01/ 1394 -
دکتر کیوان محب خسروی
در31 /01/ 1348
نمی دانم کجا هستی اما می دانم اکنون جایی از جهان زیباست
ادامه شعریا رسول الله بده اذنم که تا شاعر شوم وصفتان گویم شوم مداح آستان شما می زنم یاهو و هردم ناله از جان می کنم آرزویم تا شوم میهمان این خوان شما در میان دوستان گم گشته و درمانده ام بنده ای کوچک ولی از...
ادامه شعرنام حسین حکمت قرآنی من است من بی وضو دست به قرآن نمی زنم ما جملگی ریزه خور در این خانه ایم زین خانه هیچ وقت پشیمان نمی شوم هرکس که خاک را به نظر کیمیا کند من این حسین به عالم امکان نمی دهم جانم ...
ادامه شعرمنم شناس همه، ناشناس پیش تو اما منم کنار همه، در فراق روی تو اما سلام بر لب خندان به پیش چشم رفیقان سلام ای غم پنهان به خاک کوی تو اما تو با نشاط و شتابان، به تیز، سوی نهایت منم، وَ پای دل خسته ام...
ادامه شعرساقی به جام جور نریزند خون خلق ! عدل آن بُوَد که دست گشایش برآورند در آفرینشی که نظرگاه لطف اوست گبر و جهود و مسلم و ترسا برابرند صد راه پیش پای حریفان طاعت است بیچاره زاهدان که ز دستار نگذرند ...
ادامه شعرمنزلگهی میداشتم درکنج لب گلروی او پیچیدخارش درسخن آوارزد کاشانه ام برتن گلان پیچیده خاری ازجفاباهرقدم دردی نشاندبردلم آن بی وفا دردانه ام اوبشکندبغضی زمن باناله هایی پرشرر من نیک دارم خشم اوبایاد او ...
ادامه شعرما که فانوس به دستیم پی خانه دوست شاید گره از بغض گشاییم بر شانه دوست با غمی سرشار و پریشانی احوال سیاه به امید آنیم که شویم دردانه دوست تقدیم به دوست و شاعر لبریز از احساس مهندس ایمان جلیلی عزیز...
ادامه شعرنیمه رسید عمر من، شُکر خدا قشنگ بود گرچه غم و گلایه ها، تلخ تر از فشنگ بود لیک برای چون منی، قافیه گر که تنگ بود سفره ی دل ولی گشاد، نقل دلِ زرنگ بود صید شدم به روزگار، بیشه پر از پلنگ بود شکوِه کجا ب...
ادامه شعرآنگه که از خشم لبالب میشوی چو تنور چشم بر هم می نهم و باز سکوت می کنم یا آن دمی که سراسر پر از اشک می شوی من هم پیاله میشوم و باز سکوت می کنم از لحظه بارش یخ پاره های تگرگ بر سرت چتری زِ آهن می شوم ...
ادامه شعرخانه را سقفی ز مهر و عشق باید داشتن ورنه هر لانه شود آرامگاه ماکیان گر نباشد شعله ی عشقی میان منزلی پس چه فرق باشد میان خانه با نامحرمان؟ مهر مرد اندر سرای کوچکش یک نعمت است بهر فرزندان و همسر، چون هم...
ادامه شعرای جغد سیاه شوم چرکین کمتر تو نوای غم فزا ریز بس نیست خرابه های دیرین از بام حیاط ما تو برخیز برخیز پلید پست آیین از پیش دو چشم من برو تیز این باغ و سرا و دشت دانی؟ بود است چراغ و چشم عالم بلبل همه گو...
ادامه شعرسنگی ز روی تکبر به شیشه گفت آیا تو هیچ دمی کرده ای درنگ روزی اگر به تنت ضربه ای زنم طعمِ حیات به کامت شود شرنگ؟ رنجید شیشه و گفتا چنین مباد ...
ادامه شعرمنفعتِ عالمِ دنیاپرست با ضررِ دشمنِ آیین یکی است در نظرِ تاجرِ سرگین فروش منزلتِ سکه و سرگین یکی است خبرۀ شطرنج نباشی اگر فایدۀ توسن و فرزین یکی است داوری مردمِ این روزگار برسرِ خمیازه و آمین یکی است ...
ادامه شعرای قلم این نثر به نظم تسکین دلم کن عذر این جسارت ، از اهل ادب یا که قلم کن بگو که یکی سکوت هر شبم را بر هم میزد رفیقی که هر شب دیر یا زود ،به من سر می زد ساغری که می ریخت و هی می خورد از خون دلم بگو ...
ادامه شعرزانو زده اند جمع ملائک به دورت فرمان الهی است که بالین شما وادی امن است دستان دعایم همگی عِطر گرفته ریحانه صبایش همه از نرگس و یاس است من سجده کنان پیش خدا وعده نهادم او وادی طوبی است دلم وادی طور است...
ادامه شعرتا کدخدای دِه بر ماست ، کاری نمی شود امضایی پای آیینه ها ، جاری نمی شود اینجا کلاغ ها چون کبک ، می روند ، اما تصویر ماهِ حوضمان ، ماهی نمی شود گُرگان به گله می زنند در پوششی زِ میش افسوس ! که با مرگ ه...
ادامه شعررفیقِ غافلی در جمع یاران بگفت انگشترِ دستم طلایی است ره آوردِ نکورویی توانگر در اوقاتِ عزیزِ آشنایی است برای من متاعی بی بدیل و نوایی در زمانِ بینوایی است رفیقِ عاقلی خندید و گفتش بهای هدیه ها در بی ب...
ادامه شعربخوان مرا ز چشمهای بی فروغ ببر مرا به عمق جاودانگی بدان که از کنار لحظههای تو نمیرسد که دست من به خستگی کدام کوچه از تو دور بوده است که این چنین نشستهام به تشنگی به جان پر ملا من نشان شده ...
ادامه شعر[خاک باران زده] شرط دلداری تو ضد همه قانون هاست در طریق تو همه بیگـنَهان قاتل تر من عقیق یمنم، سرخ، از آن جایی که آتش عشق تو در جان و دلم حائل تر آرزومند توایم اَرچه فقط دردی تو عاشقانت همه جا ا...
ادامه شعر