تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
نصرت اله صفی زاده

بنده خدا حقیقت را گفت من ناراحت شدم بی منطق نیستم از او انتظار نداشتم

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«هوای زمستانی» شکسته جام دلم دیده گشته بارانی هوای فصل دلم گشته بس زمستانی غروب غمزده ای گشته شام تاریک است نمانده نام و نشانی ز آن مسلمانی زمان مکر و ریا گشته بوی تزویر است در این فضا شده پُر...

ادامه شعر
شهریار  کاراندیش

غنچه زده بر درخت فصل گلستان رسید عید شد و بر جهان مژده یاران رسید جشن و سرور آمد و وعده نوروز داد تا که زمستان برفت فصل بهاران رسید...

ادامه شعر
علی مزینانی عسکری

طبع شعرم شده خاموش به آن می گریم شده این شعله فراموش به آن می گریم قلم افتاده زدست و همه دم می نالم خانه تاریک و سیاه پوش به آن می گریم نه امیدی نه خیال خوش و نه یک دل سیر ته این خاطره بیهوش به آن ...

ادامه شعر
Nabi Poloyi amirabadi

این شعر محو را که از هیچ سر زده ... را می‌نویسم از چه کسی که نیامده ... یا رفته ،بی که باز کند ،لب به گفتگو یا مرده بی که گور شود ،طبق قاعده این شخص سوم از همه ی ما غلیظ‌تر عاشق شده،مریض شده،بعد گم ش...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«کاش می شد» کاش اینجا گرگ و کفتاری نبود این همه روباه مکّاری نبود کاش هرگز خون نمی شد یک دلی در جهان زالوی خونخواری نبود کاش بی مادر نمی شد کودکی کاش هرگز دیده ی زاری نبود کاش باغ ما پُر از ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«سپید و سیاه» زندگانی همه سیاهی نیست یوسفی در میان چاهی نیست می رود این مسیر پُر کج و خم مانده ای در کنار راهی نیست می شود آسمان شبی ابری در شب ابرِ تیره ماهی نیست می دمد روشنی پس از ظلمت بعد...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«غارت» کدخدا از خواب غفلت خیز شام تار شد حاکم این ده ببین یک روبه مکّار شد کاروان را ساربان خود می کند غارت چرا؟ روز روشن از چه رو شامی سیاه و تار شد؟ خوان شده گسترده در آن لاشه ی شیر و پلنگ ...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

هر روز من پنج شنبه است هر پنج شنبه ام تنهایی است هر روز در تنهایی سوختن است هر روز سوختنم از، غم پدر، مادر، چون خواهر است ...

ادامه شعر
جواد مرادی

بسپار این تقدیرِ سردِ بی‌روح را به من که نام کوچک من " درد " است و نام خانوادگی‌ام " تنها " ؛ من پدر تمام بدبختی‌ها هستم. جوادمرادی ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«صیّاد دل» گر نبارد آسمان دریا شود یک شوره زار گر نباشد لاله ای غمگین شود مرغ هَزار گر دلی عاشق نباشد خانه ای ویرانه است غم شود همخانه اش دل می شود بس بیقرار گر نباشد چشمه ی آبی شود خشکیده باغ...

ادامه شعر
قاسم  لبیکی

دود غلیظ پر شده بر ریه های پاک شهر تیره گی زمان سرد ، نکرد به روشنی گذر نهان ز دید خلق شده دره و کوه و رود و دشت رنگ فضای شهرمان روز بروز سیاه تر به دست خود پسندمان بسته شده راه نفس از آشیان دو...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«ترس از بیداد» من از گرگ و شغال و روبه مکّار می ترسم من از آن افعیِ هفت سر که خورده مار می ترسم نمی ترسم ز شیرانی که سلطان زاده می باشند ز کرکسها و جغدان شب و کفتار می ترسم مرا پیوندِ با نور اس...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

مادر، روزها، هفته، ماه، سال ها در نبودنت بادرد گذشت به سختی مادر ای که اغوش گرمت ماوایی ،بود بهر ارامشم وهر خستگی مادرزیباتر از تو ندیده دیدگانم هرگز فرشته ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«دل خانه ی خدا» در کعبه گذر کردم و دیدم که خدا نیست دیدم که در آن بادیه جز رنگ و ریا نیست دیدم که عبادت همه تزویر و ریا بود آن دل که شود جای ریا جای خدا نیست دیدم که دل از عشق خداوند تبارک خالی...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«خود کرده» ای ماهیِ لب تشنه دریا خواب و رؤیاست در خواب و رؤیا زندگانی بس چه زیباست خشکیده اینجا چشمه ها ، دشت و کویر است در این کویر تشنه خار و خس هویداست مرغ غزلخوانی نمی خواند در اینجا جغد ش...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

با خیالت، بی خیالم،در خیالم، خوش خالیست، خوش خیالی، میکنم با خیالم، در خیال تو منم! در خیالم، بی خیالی، همچو من در خیال تو باشم خوش خیالی،م...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«دِه بالا» روبهی بوده در دِه بالا مکر و حیله در او نمایانا چون فریبد خروس دهکده را تا کند شام چرب مهمانا پاک کرده لب و دهان خویش گفته هرگز نخورده حیوانا غافل از دُم خویش می باشد از پَسش گشت...

ادامه شعر
عارف آقاملایی

هرکه را دست دراز است نیازش بیشتر چو شود شعله فروزان گدازش بیشتر عقابی که کند باز دو بالش به پرواز همه کبر و جلال و فرازش بیشتر ما را غم اندوخته‌ی دوران نیست هر که را حرص و طمع بود آزش بیشتر ع...

ادامه شعر
زینب روزبهانی فر

نه این که می گویم فقط این جا کسی نیست انگار اصلا توی این دنیا کسی نیست هی تو که بین دیو و دد می جویی انسان! من گشته ام، بیخود نگرد آقا! کسی نیست همکاسه وقت شادنوشی بی شمار است پیمانه از غم پر شود ام...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا