- لیست اشعار
- موضوع
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
زهرا وحیدزاده
در10 /01/ 1339 -
فرهاد گنجیه
در10 /01/ 1364 -
مجید همایون
در10 /01/ 1348 -
علی کیهانی
در10 /01/ 1358 -
کرامت یزدانی(اشک)
در10 /01/ 1350 -
Sara Arandan
در10 /01/ 1360 -
اریا عینی
در10 /01/ 1384 -
کامران شاه علی
در10 /01/ 1342
این وبا انگار از ما گشته و مهمان نیست بر غرور و قدرتش آنی دگر کتمان نیست جمله دانایان به سان کشف مرهم گشته اند لیک گویی جز خدا از بهر آن درمان نیست اهل دانش جمله دارو را دعا دانسته اند این همه زاهد یک...
ادامه شعرگرم بادا، هردمت؛ ای دادیار، کوه دردی، مانده بر دل یادگار ! شب ببارد سیل غم، دیوانه وار بگذرد روز و شبم با حال زار گو سگ ولگرد هر ویرانه ای، ...
ادامه شعرچرا برای دل دیگران مهیایی ولی برای من آیایِ دستِ امّایی ؟! میان بغض فرو خورده ام چه میخواهی شبی که پر شده شعرم از اشک تنهایی! بیا به ساحل چشمم بدون هیچ اصرار بگو به دیدن این زن دوباره می آیی! ...
ادامه شعروقت مرگم که رسید... وقت مرگم که رسید، اجلم پشت سرم بست نشست، می ده ساله به کامم ریزید بگذارید نوازش بکند گوش مرا نغمهٔ چنگ تا برقصد بلبل بر سر شاخ درخت شاپرک ک...
ادامه شعر#غزل فرمان شیطان ِ دیگر طالبان تفسیرِ قرآن می کنند خون به قلبِ دخترِ مظلومِ افغان می کنند باورش سخت است امّا نوگلی نشکفته را پیشِ پایِ حضرتِ ابلیس قربان می کنند مرغکی پربسته را بهرِ شغالی کامجو ...
ادامه شعرعرضِ خواصی نیست مردم، از شما رنجیده ام از دروغ و.... از دو رنگی و ریا، رنجیده ام چهره پنهان می کنید و ظاهراً شایسته اید از همین ظاهر فریبیِ شما .......رنجیده ام پشتِ هر کهنه نقابی چهره پنهان می کنید...
ادامه شعرچون قناری به قفس زار و پریشان شده اَست. باغ و بستان همه آماج کلاغان شده اَست. چَهچَهه بلبل مَستان نَشنیدم در این دِیر خَراب هَرچه زاغ اَست دراین باغ غَزلخوان شده اَست. شاخه ی. خشک درختان همه از میوه...
ادامه شعرگر به میخانه گذر کردی و پیمانه شکستی مردی یا که مهمان پری رو شدی ودیده ببستی مردی مردی ان نیست که گردن کشی از بهر ضعیفان چون قوی باشی ودر مرکب ظالم ننشستی مردی . دیده ام انکه غرورش سر بازاربه تاراج س...
ادامه شعربر آستانه ی سرنوشت معطل مانده است تاریخ تا نوشته شود توسط تکرار.
ادامه شعربرو ای خیال واهی که امان ز ما بریدی همه شهر پر ز جنگ است و تو خواب صلح دیدی؟ برو ای خیال واهی که صدای عدل داری بجز عدل رب ز خلقش تو عدالتی شنیدی؟ برو ای خیال واهی که وصال یار خواهی که رخت نمانده بر ...
ادامه شعرما نسلِ بغضهای فرو خورده در صفحهی سیاهِ یه تقویمیم هر روز توی آینهی تاریخ عکسی فریب خورده رو میبینیم در انتهای ممتدِ تاریکی با چشم های بسته ...
ادامه شعرروز من شب شد و غمناک سحر پیدا شد آسمان نیز به هنگام فلق گریان شد لحظه ها همچو سراب از نگهم بیرون شد روزها چون ستم باد گران ویران شد شکر امروز به تکرار خزان پرپر شد من که امروز و همه روز زمانم گم شد سا...
ادامه شعراما او "گابریل" شاید می دانست اگر خاک این دیار را به توبره بکشند بازهم آوازه اش پا برجاست به پهنای تاریخ مردی با نیای شریعت دنیا را به تسخیر این نام می کشاند علی، مرد درس و مدرسه مکتبش دین محمد مقت...
ادامه شعرشبم بخیر نمیباشد ،این درد است ، تا جان من ببرد به یغما و معنیش خیر است
ادامه شعراز چه ملول گشته ای، آخر شه نامه خوش است راز جدا شدن زِ مس، بوته ی داغ آتش است رنج بزرگ می کند آدمیان و نسل او سینه فراخ بایدت، حجم جهان در این شُش است تا که بلند باشدت رأی و نظر به هر زمان پاسخ هر ستم...
ادامه شعرسروشی در مکتب ادبی نورگرایی بله، انبوه درس خواندن ها دل به رسم هنر، رساندن ها دیو را در بلا، کشاندن ها روح را تا کمال، راندن ها پرچم آرمان سنّت را بر سر اوجگه، کشاندن ها پشت ف...
ادامه شعر* زاینده رود * زاینده رود ای پر صلابت پر غرور من از تبار خروشان رود پر عظمت توام پر زعشقت در مسیر باورم باوری از جنس عشق پر ز رویا پر حقیقت های بی پروا اب تو زلال عشقت عمیق مردمانت نجیب تو را از به...
ادامه شعرهیاهوی شب **** ببین چگونه شب یکسره طغیان می کند و سکوت رخت می گستراند بر گستره زمان چگونه فریادها که از عمق وجود زبانه می کشند هرگزشنیده نمی شوند و در هیاهوی شب گم می شوند **** علی اوسط حسینی ...
ادامه شعرمستیم و سرخوش از آن خون رز چو آگاهیم روزی فرا رسد که غصه ز هجران در امیزیم افت سرای بود روز ازل خاک و جسم ما باشد مراد وصل و جهان را ز نو بیامیزیم...
ادامه شعرشب چه خوش باشد برای عاشقان نه برای درد مندی در شبانگاه فراق آن ستاره همچنان چشمک زند در کهکشان بر تن پر درد مینالد نگاه آسمان...
ادامه شعر