تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
علی مزینانی عسکری

چرخ روزگار و گردش ایام با تو ساز نبود هرگز چشمان نگرانت روزها را شب و شب ها را در ناامیدی به صبح رساند از یاد نمی برم نه فراموشم نمی شود شاید آستر جیب های تو خالی بود اما بستر دلت پر بود از مهرب...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

دیگر باغ خُشک، اِستعاره نیست وَ هیاهو در کُتب چوُنان برگی خشکید ِه ، جدای مانده ی از درخت نغمه را به خود کشی می رهاند ،موجز بیان ِقدیمی زینهار را چندی است به غم نشسته ایم تِمام لذتی در آشیانه وُ ت...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

۱-سانسور تو در, تلویزیون, می خندد در بستر پوچ , به فکر مان می خندد من مانده در این وادیه ! دوران مدید . . . ـ کین هوش سیه, چرابه جان می خندد *** ۲- با من مدارا کن من از قومی کبود ارو...

ادامه شعر
رجبعلی  باقری

شکست سرِ سرباز سرشکسته نشد سربازِ سرافراز #سِپکو_سرباز سالروز شهادت سرباز دلیر وطن جاویدالاثر شهید محمدرضا اربابی گرامی باد. ولادت : 1347 ایور شهادت: 21 فروردین 1367 مریوان عملیات : بیت المقد...

ادامه شعر
کاظم قادری

کویرهم برای خودش عالمی دارد به ظاهر اگر ظاهر درهمی دارد به رویش اگر اب باران کم است به زیرش روانه زمزمی دارد بقایش برای بقای زمین یقینا نقش اعظمی دارد سکوتش برای مناجات روح رفیقانه دست محرمی دارد درآ...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

کیمیا خواب عزیزی است که کم قیلولد نفسی گرم , ز خورشید، نشان ها دارد

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

چون هنرمندی که وصفی ماجرا صحنه پردازی کنی ، ای با وفا با قلم ،طرحی کشی بر پرده ای هر کسی رؤیت ، بگوید : مرحبا ولی اله بایبوردی 08 / 01 / 1400 ...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

مردان خدا به رَه صدایی دارند گَر صدا نماند رده پایی دارند مانده است هزار نشانه ای یاری بخش همچون گوهرآ که دلربایی دارند ...

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

دوستان، قدرِ دل و دیده بی منت یاران چو زر است واندر این قحطیِ ابر و مه و باران، شکر است اگَرَت هست هنوز یار شفیقی به کنار یا که از بخت خوشت، هست رفیقی زِ هزار کوش تا حفظ کنی آن مهِ ده چار به چنگ نیست...

ادامه شعر
عنایت کرمی

بود روزی درکنار درّه ای / در چرا یک گلّۀ پر بره ای صاحب آن بود پیری برزگر / باخدا و زادۀ یک کوزه گر صاحب اسب وزمین وگله بود / باغ انگور و درخت وغله بود مهربان وساده و خوشنام بود...

ادامه شعر
رضا احمدپور

در بازی سرنوشت و این تقدیرم انسانم و بازیگر و بی تقصیرم ابلیس و درخت و میوه ی ممنوعه زنجیره بهانه های این تدبیرم رضااحمدپور ...

ادامه شعر
محمدحسین خدیوزاده

شراره ای ز نگاهت در التهابم کرد دوباره چشم خمارت گرفت و خوابم کرد لبت به خنده مرا برد در سراچه ی حسن خراب تر ز خراب از شراب نابم کرد سیاهدانه ی خالت به باد داد مرا دوباره زلف سیاهت به پیچ و تابم کرد چ...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

چون یک عَجوزه ، متهم به قتل فرشته می شدم

ادامه شعر
شهرام بذلی

اگر شاعری حرف من گوش کن دو صد جرعه آزادگی نوش کن ادب کز ادیبان سرافراز گشت یقین کامِ دنیا بدان ساز گشت به اخلاقِ نیکو برازنده باش به رسمِ وفا خوبُ بخشنده باش قلم را اگر واژه ویلان کُنَد هر آنچه...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

تا دمی آخِر ، کشآندم بَست را ! شاید بیایی نآ شگی وآسفا دُونانِ دوُنین ِ سُترگی ، دودِ مَرغوب آنگی هَل دوا دل ، حَل نِما ظِل ، هر نگاری لَن ترا برج اَزغالان لیمو، نَشوه ِ جُستانانِ اَفروُ دآنگی...

ادامه شعر
رسول نظری

رنگ شد قورباغه ای میفروشند به من تو بدون لحظه ای شرم تهی از سر سوزنی حیا نام نهادند تارا ارابه ای نو شد از صنعت سال چکش معنی اش را تو بگو نیست این استثمار چیست این استعمار مرز ها بسته شده آن دهانی که ...

ادامه شعر
شهرام بذلی

دنیا توانِ خون و زمان را شکسته است دندانِ بی کفایتِ خان را شکسته است داغی بجز سیاهیِ دوران نمانده است در شهرِ ما حکایت ایمان نمانده است ما جاهلانِ بی سخنُ و بی اراده ایم در اوجِ عشق،فکرِ شروعی ...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

چرا کسی دِگَر !، فلسفِ ما را ، ندید می گیرد ؟ چرا سَری به سَرانی که سَر تراند ، خُرده می گیرد چرا ! چرا! به عهَد گلستانمان کسی زفتنه نگفت ! چرا فسونِ اُمتم از ترس ، جان نمی گیرد! هَوار وُ هَوا...

ادامه شعر
عنایت کرمی

ای گوهر گلرنگ ثمین آزادی ای تاج دلارای زمین آزادی ای ماه ستاره بر جبین آزادی ای اشک چکیده از یقین آزادی ای وعدۀ ربِّ عالمین آزادی من منتظرم که وعده فرجام شود در پرتو تو درد و دوا ...

ادامه شعر
علی مزینانی عسکری

غم مخور جانا که غمخوار آمده طی شده هجران و دلدار آمده موسم شور و شعف برپا شده چون که بلبل سوی گلزار آمده خصم را دیگر نه اینجا مأمن است یارِ محرومان به دربار آمده مژده آورده ملک بر اهل دین مجلس آرای...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا