- لیست اشعار
- موضوع
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمدجواد منوچهری
در04 /02/ 1362 -
علیرضا موتاب حسن دخت
در04 /02/ 1363 -
سالومه جهان فروز
در04 /02/ 1359
" پنجره" هر جور که تو بخواهی نگاهت می کنم در این دو پنجره همیشه به روی تو باز است. شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)
ادامه شعرنرو ای عشق پر از خاطره، از دست نرو! سمت تنهایی و بیراهه و بنبست نرو! بروی، دور شوی، گم بشوی، محو شوی یک نفر پشت سرت چشم به راهست، نرو! از همان ثانیه که آمدی به زندگیام جان به جان تو و جانان تو ...
ادامه شعربه پایان رسیدخمیازه ی ماه وقتی که قنوت مان از گریه نَشت کرد وَ تهِ بن بست سبابّه های پوشالی نای مُرده ای با لهجه ی مشقی سر داد فریاد را.. شب دهانش را گِل گرفت تا بادهای گرگینه روی نُت قلب ب...
ادامه شعرتو نباشی، شعرهایم بی کَس است هر چه گویم، مهملاتی بیش نیست شورِ شعرم از تو می گیرد نشان پس بتابان نورِ خود را بی امان...
ادامه شعر✍????دروره گردم،، اهل همین کوچه ی پایینی،، آمدم با بغلی از جنس های زیر خاکی، تو بیا جان دلم بهر تو یک سبدی از گل یاس، عطر و بویش به خدا معرکه است، جنس ها دارم من همه را گرچه گران میبین...
ادامه شعردمی رخ را نمایان کن، که این هجران رسد آخر پس از آن گو، نفس هایم، سرآید لحظه ای دیگر از این چشم انتظار ی ها، نحیف و ناتوان گشتم براین درمانده رحمی کن، نما رخساره در منظر اگر این درد هجران را سپارم ...
ادامه شعرمریمانه (۲۶) به وبرای مریم بانو! من آن عاشق ترین مردِ جنوبم رها ازعشق تو روبه غروبم یکی یکدانه ام زیباترینم مَهین بانویِ نازِ نازنینم عزیزی و دل انگیزی ونازی شرارِعشقی ودراهتزازی قلم دروصف عشقت ناتوا...
ادامه شعربه گیسوی عزیزی، دل مبتلا شد عزیز جان ما فهمید، غوغا بپا شد سخن از عشق گفتن بس حرام است بدینسان بهر دل، ای وای عزا شد ...
ادامه شعرزمانی زندگی شروع شد که عشق را به تو باختم و کلبه ی محبت را با تو ساختم زمانی زندگی شروع شد که عشق را از چشمان تو یافتم و آغوش گرم تو را داشتم زمانی زندگی شروع شد که آسمان رنگ چشمان تو شد زمانی زندگی ش...
ادامه شعرگفتی که می خواهم تو را گفتی و تو زیرَش زدی یک روز معشوقه ت بُدَم یک روزِ دیگر، دیگری! یک روز ابرِ بارشی یک روز چترِ خواهشی جانِ دلم آخر بگو مستی تو یا مجنون وشی؟! ...
ادامه شعراگر روزی از آن کوچه گذر کردی مرا یاد آوری، بر خود نظر کردی سلامی بر تو من دارم از آن دوران خوشا آن روزها کز آن حذر کردی ...
ادامه شعردرسایه ی غروب دلتنگ پنجشنبه چشم به جاهای خالی که نگاه کردن به آنها ذره ذره آتش نهفته ی زبر خاکستر را شعله ور میکند، قاب عکس ها را تماشا می کنم. به امیدوصالی،، شاخه ا ی از خیال تکان م...
ادامه شعرمریمانه (۲۴) ««گاهی دلت کسی تنگ میشود»(استاد محمدعلی بهمنی) وقتی زلال آینه از سنگ میشود کم کم دلم برای کسی تنگ میشود گویی غزال سرخوش صحرای عاشقی ...
ادامه شعردلم برایت شور میزند ، اما تو ماهور می خوانی نمی دانم ، یا درکم نمی کنی ، یا دستگاه نمی شناسی
ادامه شعرای کاش بیایی و بدانی و بمانی راز دل ما را به نگاهی تو بخوانی ای کاش در اندیشه ی خود راز دلم را با مرهمی از عشق به جانم بنشانی ...
ادامه شعرآمدی جانم به قربانت ولی؛ آنقدررررر دیر که؛ آرزوهایم تماماً دود شد، نابود شد.
ادامه شعربه لبخندت گرفتارم ، ز شوق عشق سرشارم دلم میخواست جانم را به دستانِ تو بسپارم برایت یک بغل شعر و نسیمِ عشق آوردم تویی رویای شیرینم ، تویی مضمون اشعارم ترنم های آرامت ، دلم را زیر و رو می کرد ...
ادامه شعرمریمانه (۲۵) قطار رفت ولی خندههات باقی بود نگاه ساده ی دیر آشنات باقی بود درایستگاه دلم را دوباره گم کردم به جای خون دلم جای پات باقی بود به بال ابر نشستم میان خاطرهها به بازخوانی ذهنم صدات باقی بو...
ادامه شعرحالم وقتی خوب است که تو کنارم باشی و بهم بگی هیچکی رو به اندازه تو «دوست ندارم» و این «دوست داشتن» را با «میخ بکوبی» «ته قلبت» و «نگه داری» و ازش «مواظبت کنی»...
ادامه شعرواژه های توفانی گیسوی سیاه تو در روز، تکه ای لمس شدنی از شب، و چشم هایت در شب، تکه ای از آسمان آبی، به جای مانده از روز است وه، آزادی قرینه ی لب های توست یک انار ترک برداشته، بر بلندترین شاخه ی درخت ...
ادامه شعر