تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمدرضا رحمانی

جای خالیِ تَنَش... بغضِ دوری در دلت وقتی که پرپر میشود خاطراتش روی قلبت مثل خنجر میشود جای خالی تنتش روی تَنَت میماند و تا که تنها میشوی جایش مصوّر میشود زیر اجبارِ جدایی تیر باران میشوی آستانِ سینه...

ادامه شعر
داود شمسی

سخنت بند دل و شیره‌ی انجیر نشد رشته های غزلم بسته به نخجیر نشد به دل و دیده گرفتارم از این بیش مگر که دل و دیده مرا قابل تصویر نشد شب هجران تو ، آن روز که می‌کرد دلم خواب در چشم و خیال از نظرم سی...

ادامه شعر
محمد مقدم

لبخند بزن ، کوک کنم ساز غزل را تا از دل شعرم بچکانی تو عسل  را یک روز به مهمانی من آ  که  ببینی مصداق همان حیّ علی خیرِ عمل را سلطان تبسم  شو و ممتاز جهان  باش تا من به لبت هدیه کنم "تاج محل"را ...

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

" در رگ های من" پیش از آن همه ی چشم ها صدای زنی بود در آن سوی رودخانه، و برای هر سنگ اشکی در سطوحی معلق تفکری عمیق می شد. سطرهاست نسخه ای از سکوت این گونه که در آن یک سره آمیختگی ست با تو! چون خیالت ...

ادامه شعر
کیوان هایلی

در عوان زندگی دل را به یارم باختم غرق در آغوش او گشتم، غرورم باختم جمله ایوان مدائن در نگاهم هیچ بود سرخوش از حال خوشم، جان و جهانم باختم شهر او شهری پُر از عشق و صفا دام را گسترده...

ادامه شعر
آمنه  حسین زاده شهابی

دلم آغوش می خواهد آغوشی که بوی مادر دهد کهن بویی ست که با من است از زمان زیستن در شکمش تا زمان جوانی و میانسالی آه این بو را باید نفس کشید مسخ شد که اگر نباشد حتی تصور نبودنش هم مرا تا پای جان...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف پری رو ظلمت از نور رخ یار پری رو بشکند در شمیم گیسوی او عطر شب بو بشکند در شعاع جلوه زیباییش در آسمان سکه ماه تمام از جلوه او بشکند چون خرامد او به باغ و بوستان بازار سرو در قیام قام...

ادامه شعر
دکترمهدی منصورزاده

❤️به نام خدا❤️ غزل???? پروانه شدم،پیله نبودم که... پرم سوخت می خواستمش گفتم و پس زد ...جگرم سوخت جوری دل من سوخت در آن لحظه ی دیدار حتی دل دشت و دمنِ  دور برم سوخت آن برگ برنده... منِ خوش قامتِ خو...

ادامه شعر
محمد مقدم

شهر را دنبال خود افکنده چین دامنت هر دو عالم پشت قفل دکمه ی پیراهنت های..! ای محبوبه ی خوش قامت شیرین برقص تا که جانم را بسوزد،  لرزش رقصیدنت کاش می شد میهمان سینه ی تنگت شوم تا بسوزانی زمستانم به م...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف جای خالی.. ناز بنیان فکنت بود که جا ماند اینجا چه نظرها به منت بود که جا ماند اینجا جای خالی تو محسوس شده با آن که عطر و گرمای تنت بود که جا ماند اینجا بهره من ز تماشای تو تصویری از دید...

ادامه شعر
دکترمهدی منصورزاده

❤️به نام خدا❤️ ???? #غزل_عاشقانه ???? مرا برای خودش‌ در دعا نمی خواهد به فرض اینکه بخواهد! خدا نمی خواهد خدا اگر که بخواهد من و تو سیری چند که پادشاه بخواهد!...گدا نمی خواهد؟! و یَحتمل،در و تخته ب...

ادامه شعر
صدف تاجمیریان

جان ز جان هر دم نمایان می کند سر،،ز نزدت در گریبان می کند مهر بادان چون وزد بر سر و مو طره را هر سو، افشان می کند سبزهِ نرگس چنین دارد نگاه چند گوهر را دی...

ادامه شعر
یلدا یوسفی

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به او پیشکش کنم هر دم تمام روح و معنا را منم می‌بخشم از فضلم ، از این رویای دیرینه نه چون صائب که می‌بخشد سر و دست و دل و پا را اگر آن ترک شیرازی ببندد پا به زن...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

از بوسه های گرم تو لب، شعله ور شده گرمای عشق، در دل من بیشتر شده عطرِ لبانِ سرخِ تو انگار، نازنین! یاسی ست که به بارانِ صبح، تر شده آن قدر سرخوشم که احساس می کنم از راز بین ما، همه عالم خبر شده امر...

ادامه شعر
نصرت اله صفی زاده

تمام احتیاط من برای زنده ماندنم به خاطر تو بودن است زخم زبان شنیدن و کور و خموش ماندنم برای با تو بودن است

ادامه شعر
کیوان هایلی

به چشمانت قسم، عاشق ترینم به پایت مانده ام، ای بهترینم صدایم کن، صدا ای مهربانم به گوش جان، بسویت من دوانم نگاهم کن که تا جانی بگیرم تو ای عشقم، تو ای زیباترینم به یک لبخندِ تو، شادم عزیزم تو...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

محبوب من در کنار تو تو‌ برقص می آیم هنگامی که مرا در آغوش می گیری و غم ،غربت زدگی هایم را بر روی شانه های مردانه ات به فراموشی می سپارم مکان و زمان را نمی شناسم در تو خلاصه و‌ با تو‌ ، تمام ...

ادامه شعر
افسانه مهدویان

تو را گم کرده ام دیر زمانی ست که تو را در کوچه باغ های عاشقی گم کرده ام در میان برگهای رنگارنگ پاییز در میان سایه سار درختان سر به فلک کشیده در بین انوار سر بر آورده از دل شاخه های غول پیکر در میا...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

‌ کجایی؟ ای سروجانم فدای مهر وآیینت تو نیستی و دراین ماتم کده بسیار غمگینم، خودم را بی تو دلخوش می کنم با انتظار واهی و پوچی دل است دیگر خوش است جانا به هر نوعی گهی با اشک جان فرسا ...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

مثلِ گیسوی تو در باد، پریشانم من به پریشانی گیسوت، که حیرانم من مثل یک خانه به روی گسل تهرانم که به آنی و تکانی، همه ویرانم من یکسره رفته قرار از دل تنگم امشب بی هدف، هم قدم کوی و خیابانم من شاعرِ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا