- لیست اشعار
- موضوع
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمدجواد منوچهری
در04 /02/ 1362 -
علیرضا موتاب حسن دخت
در04 /02/ 1363 -
سالومه جهان فروز
در04 /02/ 1359
نم نمِ باران بہ شب، یڪ ڪُنجِ خلوت، مال تو خیسِ دلتنگے شدن از جنسِ غربت، مال من ساعتِ صفرۍڪہ گویندساعتِ دلداگیست یڪ بغل دلواپسے در چنگِ حسرت، مال من بـاز هم قلب مرا بَردے، بـه اوج با خنده ات ...
ادامه شعردر میان خلوت شب های تاریک دلم عطر آن معشوقه ام مستانه غوغا می کنند
ادامه شعربوییدن تو مرا آرزوست،ای گل ارغوانی من در آغوشم بگیر،تا برنگردد حس یتیمانی من جای حرفهایی که نشد به تو گویم،گریستم افسوس نشد،بی حاصل است پشیمانی من در رویاهایم با من ساعتی قدم بزن بلکه در رویا آرام...
ادامه شعرگفتم ای سلطانِ مه رویان بده پیغامِ دل گفت با ذِکرِ خدا تنها شود آرام دل گفتمش راه دگر هم هست آرامم کند؟ گفت رنگین باده ای باید خوری ازجامِ دل باده خوردم مست گشتم دیدم و معشوق را جلوه ای آمد بگفتا بس...
ادامه شعررهگذری شیرین لبی لعل پوش درسفری برد از سرم عقل هوش طفلکی دل افتاد از جوش وخروش حورعینی ، زلف زرین، بازیگوش ویرانی دل گو...
ادامه شعر"واپسین کوچ" به کمی تماشا باز می دیدم تو را، حیرتی دگر و لختی آفریده شدن. که بر می داشتی از اندیشه ام رایحه ی بنفشه گی همچون خیال پرندگان در واپسین کوچ. می دیدم ات که نرفته ام از بیشه ی آفتاب و رویا...
ادامه شعربازهم درگیرودارقافیه خسته ازیک حس زیبامی شوم بازهم دریک شب سنگین وسرد تاسحرپاپیچ رؤیامی شوم قطره ای درامتدادآرزو می چکم مهمان دریامی شوم گم شدم درالتهاب لحظه ها تازگی درکوه پیدامی شوم تادرآوندنگاه...
ادامه شعرآن لحظه ی ماندنیتر از نور تویی وان غنچه ی بشکفته شب کور تویی برخیز وجهان را ز شگفتی پر کن آن شعله ی کوه مادری،تور،تویی بستا پورحفیظ...
ادامه شعرتو آن گل نیلوفری، روییده در مرداب من دارد نشانه از تو ماه، فخر شب مهتاب من مومنم کردی به عشق،در آتش انداختی مرا تو آن دلیل بندگی و سجد در محراب من با کمان ابرویت صیدم،اسیرم در یک نگاه در کمندم و خو...
ادامه شعرچه نیازی به دختر غربی؟ دلبر موطلایی ات بودم گور بابای نقل و شیرینی قند پهلوی چایی ات بودم زخم میشد همیشه زانوهات توی بازی زمین که میخوردم بارها منچ و زو و سک سک را با تقلب رساندنت بردم زنگ آخر که...
ادامه شعر_برای دردهایم دیگر به دنبال درمان نمی گردم! _پای رفتنم را شکسته بی مهری تو... _به دیدارم بیا؛ اگر هوس کردی معجزه گر باشی......
ادامه شعربه نقاشی می نگرم! همانگونه که به تو نگر کرده ام!! و سپس در خاطرم... تو را بر خیالم" تو را بر بوم دل تنگیم... تو را بر بوم نقاشی می کشانم!! همه رفته ی... رُخ زُلیخاییت!!! بابک_پولادی_...
ادامه شعرتو همان خیالِ شیرینی که با قهوه یِ تلخ مینوشَم. #آگرین_یوسفی
ادامه شعردلتنگی چه می دانی تو ، از این شب های دلتنگی؟ چه مے دانی که مُردم من از این تب های دلتنگی؟ چه می دانی که مجنونم به صحرای پریشانی؟ چه می دانی که ویرانم به خلوتگاه دلتنگی؟ به اینکه ساعتی باشم میان گ...
ادامه شعرآری در یأسِ خودش، هر نفری میمیرد همهجا در همهوقت حالِ دلش میگیرد و کنون در دلِ یأس هستم و دائم گریان کـاش مـرگی بـدهـد بـر هـمه دردم پایان کـاش امـشب غزلـم نصـفه بمانَد اینجا مُـردنـی آیـد و مـ...
ادامه شعر_اگر می دانستند؛ دلتنگی چه به روز آدم می آورد شاید کمتر زخم می زدند آن هم با نیشتر حرف های مفت! _به اشتباه خیال کردیم؛ هر که دم از احساس می زند آدم است! _این شهر پُر شده از مترسک های آدم نما! گنجشک ها...
ادامه شعرهوای خلوت شب در سرای من بودی ترانه در شب بی انتهای من بودی به طعم شربت عشق آرزوت می کردم فراتر از خواهش، که دعای من بودی میان گرمی بازوت، جا گرفتم زود و عطر موی سیاه و رهای من بودی تو را به جای خو...
ادامه شعرقهوهات را بنوش از پنجره کافه بیرون را نگاه کن به برفی که نیست به بارانی که نمیبارد به کلاغهای عزادار به همهمه گنجشکها...! در لحظهها که گم شدی با سهرهها برو! من پول قهوهات را حساب کردهام...!...
ادامه شعردر کوچهی یاران شفق، ساکن شو بر لذت هر خاطرهای، ممکن شو از باغ سعادتت بچین فردا را آرامش هر روز مرا ضامن شو حسن سهرابی...
ادامه شعرکجاست؟ محبت در سرایی که نامش جهان است کجا جویم نشان محبت، به وقت گُشاده دستی و سلامت همه یار با وفا هستند، چو رسید عارضی ز درد و مصیبت کجا رفت نشان محبت، خوشا به آن قلم وهزار...
ادامه شعر