تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سینا عباسی

ای شمس گریزان ز هوای دل مجنون این شمع ز عشق تو به سوز است و به افسون یا راه بده اتش آن را به دل افکن یا خاک کن این قلب رفو خورده ی دلخون نه بر قلمم جوهر تحریر به جا ماند نه بهر نوشتن ز تو در سرخرگم ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«میلاد امید» ای همنفسم تو مرغ خوشخوان منی تو مرغ غزلخوان گلستان منی جام دل من پُر شود از باده ی تو سرمستی و شیرینیِ دوران منی تسبیح و مناجات منی وقت سحر آرامش قلب و روح و ایمان منی در ظلمت دل...

ادامه شعر
عرفان بخت

حوا... حوا ، هوای لب های ط بود عمدا گرفتم بجای عرش رب از تن ط مسکن گرفتم به شیطان گفته بودی دوستش داری!؟ ط چیدی میوه را با او،من گردن گرفتم هوا... چو می ماندی هزاران شعر نو احداث می کردم چو می‌ماندی...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_من از؛ آینده می آیم ! _از آن جا که قاصدک ها نبود ِ مرا با تو زار خواهند گریست... _و تو هرگز نخواهی فهمید؛ چه شکوهی دارد! در راه عشق مُردن... _تو محکومی به آغوش های سست؛ تو هرگز راز سربه مهر زندگ...

ادامه شعر
امین  غلامی

غرق تنهاییه خود بودم که، که نگاهم افتاد. به همان چادر مشکی. به همان صورت زیبا. به همان قامت رعنا. که از ان دور دلم را لرزاند. تپش قلب من انگار به هزارن برسید. سخت تر شد نفسهام لرزه به دستان بر...

ادامه شعر
مهدیه  باریکانی

تنها با صدای تو جور در می آیم تنها‌‌ با صبح بخیر تو خورشید بالا می آید و این زندگی‌‌ که هزارتا خورده شیشه برای آدم در سر دارد تنها وقتی صدای تو را می‌شنوم دیگر ،با من کاری ندارد! #مهدیه_باریکانی...

ادامه شعر
امین مقدس

<<ساعتِ عطش>> بودِ تو داد رنگِ طلایی به خلوتم باش و بده دوباره جلایی به خلوتم انگار بی‌قرارتر از من دقایقند - در ساعتِ عطش که بیایی به خلوتم چون در فضای عشقِ تو ساکن منم بیار از آسمانِ...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_لابه لای انگشتانت! _پشت بغض ِشانه هایت... _من؛ بوسه هایم را جایی کاشته ام که تا قیامت! شکوفه خواهند داد...

ادامه شعر
یاسر قادری

به گمانت گر ز من بگذری راحت،رفاهش بیشتر؟ هر چه مرور کنم خاطراتت را،برگ سیاهش بیشتر خاطرت هست؟ فریاد میزدی "هل من مبارز" همانا هر که بی‌رحم تر قدرت سپاهش بیشتر سراغ از جاده میگرفتی،به تو میگفت،همانا ...

ادامه شعر
امین  غلامی

من به تنهاییه خود داشتم عادت. که تو از فاصله ی دور نزدیک شدی. اندکی مکث نمودی و کمی عشوه و ناز. و چه آسان دل دیووانه ی ما را بردی. خنده ای کردی و دل رفت ز دست. دل دیووانه ی ما نَبود تاب دگر. خند...

ادامه شعر
یلدا یوسفی

بی تو اما ته این قصه ی ما ویرانی‌ست چشم من در هوست صبحگهی گریانی‌ست دست من گیر بیا تا برویم شیرازم چون که شیراز تنم قدرت صد ایرانی‌ست مثل دریا شده ای،تشنه ی آن ساحل ها از تمامت سخن چای ز هر گیلانی‌س...

ادامه شعر
رضا ناظری

چه بد هوایی است نبودنت!! نه بارانی،نه آرام و نه طوفانیست یک دلتگنی محض و سراسر ترس ویرانیست رضا ناظری

ادامه شعر
آگرین یوسفی

بی تابی می‌کند دلم امشب کاش نمِ باران با بوسه ات شَبَم را رویایی کند. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

مپنداری کنم روزی. فراموشت امیری تو اسیرم رأی به اغوشت اسیری که رهایی را نمی خواست نمی دیدی چگونه با درد می ساخت ...

ادامه شعر
رضا ناظری

راستی... اگر جای بوسه هایم شکوفه میداد!!! با آن همه گل لابلای موهایت چه میکردی؟؟!! #رضا_ناظری

ادامه شعر
امین  غلامی

کاش دل تنها نبود... کاش تنها در میان این همه ادم نبود. کاش ان لحظه که رد میشدی از کوچه ی ما. من دیووانه هواسم به سر کوچه نبود. کاش تو مکث نمیکردی و زود میرفتی. که نگاهم به نگاه تو گرفتار نبود. کا...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریم تو چراغ آسمانی هستی روشنگر راه زندگانی هستی آرام‌تر از باد بهاری و نسیم خوبی و نماد مهربانی هستی

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«شعله ی عشق» اگر چه فصل خزان گشته مرغ دل شاد است بیاد باده ی شیرین دلم چو فرهاد است اگر چه این قفس تن حصار جان گشته میان حصر تن این مرغ جان که آزاد است میان حنجره ی مرغ خوش نوا عشق است میان شعل...

ادامه شعر
رضا ناظری

من از گم کردنت در ازدحام آدمها میترسم من از طغیان دلتنگی در دل شبها میترسم من از نگاه سرد و حرف های نیمه جان من از درد سنگین تا استخوان ،میترسم من از تمنای آغوش بعد از اولین هم آغوشی من از عهد تلخ ...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_من برای تو سنگ تمام گذاشته ام؛ و تو تمام سنگ ها را برای خسته پای من... _کمی درنگ کن! _فرصت تکرار نیست...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا