- لیست اشعار
- موضوع
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ابوالفضل مرادی نیازاغه
در05 /02/ 1394 -
علی امیری
در05 /02/ 1394 -
کریم افشار
در05 /02/ 1394 -
afsane hajipiri
در05 /02/ 1350 -
afsane hajipiri
در05 /02/ 1350 -
ساچلین اربابی
در05 /02/ 1363 -
اکرم کرم زاده
در05 /02/ 1385 -
عباس نعمتی
در05 /02/ 1363 -
amir namdar
در05 /02/ 1401 -
مسعود ویسی
در05 /02/ 1354 -
صاحبه پویان مهر
در05 /02/ 1370
نه حال ِ زندگی نه عشق و نه جنون اصلا بدون تو چی داره خونمون؟ رفتی ولی دلم از تو نمی بُره این جای خالیته که پیش من پُره توو انتظار ِ تو توو درد ِ خاطره بی خواب میمونن پلکای پنجره ابرا که می بارن عط...
ادامه شعربهار استُ اُردیبهشتُ بادِ لطیفی می وَزَد عطرِ گلهآ خاطره یِ آغوشَت را برآیم زمزمه میکند. #آگرین_یوسفی
ادامه شعرسبز شدم، ابر شدی آبی آبی؛ بیدار که شدم دیدم که تو خوابی! تا خواب شدم، خیال شدی پرواز پرواز؛ پرواز شدم گرم شدی؛ نقطهی جوش، مثل اهواز...
ادامه شعر_باز هم من و این تنگ گذرگاه... _شبی سراپا تیره پوش کمین کرده چون راهزنی پست بر سر راه... _می کند دم به دم دشنه اش را تیز با آه! _غم عشق چون نوشدارو می زند خیمه ای بر ناخودآگاه... _می کنم عیش سر م...
ادامه شعرشبی با خود که تنها بود این دل به زیر لب، به نجوا بود این دل درونش غرق آتش غرق خون بود درون خود چه غوغا بود این دل غریب و بی کس و وامانده در خود به دل زخمی هویدا بود این دل اسیر دردِ...
ادامه شعرپریشان حال آن موی پریشانم. که در خواب پریشانم. پریشانتر ز بیداریست. امین غلامی (شاعر کوچک)
ادامه شعرچند می فروشی؟ گفتمش چه می فروشی ؟ گفت دل گفتمش چند می فروشی ؟ گفت به اندازه لبخند گفتمش پس مال تو "تنها بخند" او خندید و از دستان من دل را ربود وقتی بخود آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتا...
ادامه شعرحد دلم بی نهایت است وقتی ایکس عشق به سمت تو میل میکند
ادامه شعرگویند که پایان ره تیره چراغست لیکن ره این عشق عیان تیره و تارست از سوزِ قلم وز دلِ چاکم تو بیندیش پستوی دل عاشق درگشته چههاهست بر منزل یاران به طوافیم و طوافش تَریاگ دلِ غمگِن س...
ادامه شعر<<گنجشک>> سروِ تو ام گنجشک ! آزادی و دربندم پرواز کن بر خاکِ زندانِ دماوندم از شبنمِ شوقِ تو مینوشم شرابِ خوش مِهرِ تو را سر میکشم از راهِ آوندم گرچه مقرّ ماکیان هر دم منم، ای عشق ! غ...
ادامه شعرمهربان آهسته ران غوغا به دل دارم نهان دل صبوری می کنـم، شـاید بمـانم در امـان دل به عشقی داده ام، دل را به نابودی کشید جان به جانش می سپارم تا که باشم من عیان موج عشقی بر دل و روحم نوازش می ک...
ادامه شعررفتی که تورا دمشق فریاد کند روزان وشبان عشق فریاد کند ماندیم وهزارخاطره،بوی علف ای عشق!بگو که عشق فریاد کند...!
ادامه شعردیگر در غزلم قافیه پیدا نمیشود آن قدر نبودی که درد من با دیدنت دوا نمیشود شنیدهام خوشی در کنار یارت، آری؟ کاش به عینه می دیدم که با شنیدن باورم نمیشود یادت رفته که قول داده بودی به عاشقت یادت...
ادامه شعربسمه االعزیز غم بی کران غزلی در سبک وقوع امروز در شناخت هم بی گمان شدیم راه فرار بسته شد و بی امان شدیم چون بازی تو طول کشید و ز حد گذشت شد صبر من تمام که نامهربان شدیم در عاشقی فریب بسی نفرت آور ...
ادامه شعر«شعله ی عشق» هر که دَم زد یار من می باشد آن دلدار نیست هر کسی دلداده شد هنگام سختی یار نیست هر که شیرت داد عشق مادری در دل نداشت دایه هرگز از برایت مادری غمخوار نیست عشق باشد گوهری دُردانه در...
ادامه شعرخون میچکد از واژههای بیصدایم! فریاد در فریاد شد، صوت و نوایم! روح جهان زخمی گرگانی کثیف است! در جستجوی حکمت کارِ خدایم... مظلوم در دنیا تریبونی ندارد یا اینکه من گمگشتهای در ناکجایم؟ یک آسمانِ ...
ادامه شعرآغوش تو دروازه ی بهشت بود و چشمانت ناب ترین گذرواژه! _اما من به جرم تعهد؛ کنار ایستادم و سکوت تن رویایم را خورد... _تعهد! چه واژه ی بیگانه ای در جای جای خانه ای که اگر یاد تو تسکین تنهاییها یش نبا...
ادامه شعر_تو رفته ای... _شهر دارد از درد به خود می پیچد! _نئشگی می کُشد آخر رگ های خاطره را در تن ِ مسموم خیال... _باران ببارد و شهر مرا بی تو دیدار کند؟! _نه!تاب نخواهد آورد آسمان نگه نخواهد داشت بغضش را در پ...
ادامه شعراز توبه های هرشبه خستهام از فکرهای ممتد منتهی به تو خستهام از این من خراب به ظاهر بدون نقض از روزگار پر از درد ساکت خود خستهام بی ای...
ادامه شعردر کنج خلوتم و تو بی خبر از حال بیمارم سرشکسته به محنت و غم، نیاز به تیمارم زانو به بغل، شروع میکنم سرودی از عشق بسم الله الرحمان الرحیم،مینویسم از اقرارم خواستم نقش رخسار تو را بیاورم در غزلم رسی...
ادامه شعر