- لیست اشعار
- موضوع
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
سپهر صحراییان
در09 /01/ 1373 -
اعظم قارلقی
در09 /01/ 1360 -
علی اکبر امیدی
در09 /01/ 1370 -
احمدرضا میرزایی
در09 /01/ 1360
«حریر عشق» جامه از جنس حریرت می شود پوشاک تن نغمه ات ، آوای خوش الحان آن مرغ چمن این گلستانم معطر می شود از بوی تو مُشک تو خوشبو کند این خانه آهوی خُتن خاک جانم را بپوشانی تو در فصل خزان چون ...
ادامه شعرمن غرق توام، تو غرقِ در سجاده بیزار زهم، ولی دوتا دلداده چون عقربهایم و ساعت دنیامان در دورترین فاصله، خواب افتاده حسن سهرابی...
ادامه شعرروی طلایی شدو قدم کمان سینه پر آشوب ز سوزی نهان مثل همان مرغک رنجور عشق حبس میان قفسی بی نشان مانده در این بهت که آیا شود؟ بگذرم از محبس تن پرکشان؟ تا که به پرواز در آمد دلم خواست به اوجش برس...
ادامه شعرقفس چشمانت را بگشای ، تا در آغوش بگیرم ، غم تنهایی مژگانت را.
ادامه شعر_گم شده ام؛ میان این همه هیاهو! چشمان تو اگر بود روشنابخش ظلمتم می شد... _کاش چون خورشید؛ از پس شب های بی مهر یک روز ظهور می کردی......
ادامه شعرنم نمِ باران بہ شب، یڪ ڪُنجِ خلوت، مال تو خیسِ دلتنگے شدن از جنسِ غربت، مال من ساعتِ صفرۍڪہ گویندساعتِ دلداگیست یڪ بغل دلواپسے در چنگِ حسرت، مال من بـاز هم قلب مرا بَردے، بـه اوج با خنده ات ...
ادامه شعردر میان خلوت شب های تاریک دلم عطر آن معشوقه ام مستانه غوغا می کنند
ادامه شعربوییدن تو مرا آرزوست،ای گل ارغوانی من در آغوشم بگیر،تا برنگردد حس یتیمانی من جای حرفهایی که نشد به تو گویم،گریستم افسوس نشد،بی حاصل است پشیمانی من در رویاهایم با من ساعتی قدم بزن بلکه در رویا آرام...
ادامه شعرگفتم ای سلطانِ مه رویان بده پیغامِ دل گفت با ذِکرِ خدا تنها شود آرام دل گفتمش راه دگر هم هست آرامم کند؟ گفت رنگین باده ای باید خوری ازجامِ دل باده خوردم مست گشتم دیدم و معشوق را جلوه ای آمد بگفتا بس...
ادامه شعررهگذری شیرین لبی لعل پوش درسفری برد از سرم عقل هوش طفلکی دل افتاد از جوش وخروش حورعینی ، زلف زرین، بازیگوش ویرانی دل گو...
ادامه شعر"واپسین کوچ" به کمی تماشا باز می دیدم تو را، حیرتی دگر و لختی آفریده شدن. که بر می داشتی از اندیشه ام رایحه ی بنفشه گی همچون خیال پرندگان در واپسین کوچ. می دیدم ات که نرفته ام از بیشه ی آفتاب و رویا...
ادامه شعربازهم درگیرودارقافیه خسته ازیک حس زیبامی شوم بازهم دریک شب سنگین وسرد تاسحرپاپیچ رؤیامی شوم قطره ای درامتدادآرزو می چکم مهمان دریامی شوم گم شدم درالتهاب لحظه ها تازگی درکوه پیدامی شوم تادرآوندنگاه...
ادامه شعرآن لحظه ی ماندنیتر از نور تویی وان غنچه ی بشکفته شب کور تویی برخیز وجهان را ز شگفتی پر کن آن شعله ی کوه مادری،تور،تویی بستا پورحفیظ...
ادامه شعرتو آن گل نیلوفری، روییده در مرداب من دارد نشانه از تو ماه، فخر شب مهتاب من مومنم کردی به عشق،در آتش انداختی مرا تو آن دلیل بندگی و سجد در محراب من با کمان ابرویت صیدم،اسیرم در یک نگاه در کمندم و خو...
ادامه شعرچه نیازی به دختر غربی؟ دلبر موطلایی ات بودم گور بابای نقل و شیرینی قند پهلوی چایی ات بودم زخم میشد همیشه زانوهات توی بازی زمین که میخوردم بارها منچ و زو و سک سک را با تقلب رساندنت بردم زنگ آخر که...
ادامه شعر_برای دردهایم دیگر به دنبال درمان نمی گردم! _پای رفتنم را شکسته بی مهری تو... _به دیدارم بیا؛ اگر هوس کردی معجزه گر باشی......
ادامه شعربه نقاشی می نگرم! همانگونه که به تو نگر کرده ام!! و سپس در خاطرم... تو را بر خیالم" تو را بر بوم دل تنگیم... تو را بر بوم نقاشی می کشانم!! همه رفته ی... رُخ زُلیخاییت!!! بابک_پولادی_...
ادامه شعرتو همان خیالِ شیرینی که با قهوه یِ تلخ مینوشَم. #آگرین_یوسفی
ادامه شعردلتنگی چه می دانی تو ، از این شب های دلتنگی؟ چه مے دانی که مُردم من از این تب های دلتنگی؟ چه می دانی که مجنونم به صحرای پریشانی؟ چه می دانی که ویرانم به خلوتگاه دلتنگی؟ به اینکه ساعتی باشم میان گ...
ادامه شعرآری در یأسِ خودش، هر نفری میمیرد همهجا در همهوقت حالِ دلش میگیرد و کنون در دلِ یأس هستم و دائم گریان کـاش مـرگی بـدهـد بـر هـمه دردم پایان کـاش امـشب غزلـم نصـفه بمانَد اینجا مُـردنـی آیـد و مـ...
ادامه شعر