تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
آگرین یوسفی

مقصد اگر دیدنِ چشمانِ تو باشد تیشه به دست فرهادِ کوه کن میشَوَم. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف جلوه زیبایی با جلوه زیبایی تو در نظر من گردیده گلستان جهان رهگذر من بردی تو قرار از دل و در سینه تقلا بسیار کند این دل بی بال و پر من هر ذره گرایش به تو دارد به محبت در کل وجود من و زیر...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

سرد استُ آسمان میبارد زیرِ باران راه رفتن عالمی دارد اگر یار باشدُ عشق باشدُ خاطره بازی #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
افسانه نجفی

_گربه ی تخس زهدشان چنگ کشیده پشت چنگ؛ به پاک ِ شیشه های باورم! _زلال را شکسته اند و غم نمی خورند! به ساحل دَرَک رسیده ام ز درد: _آی خدا !بگو ز دست ناجیان تو! کجا روم؟! کجا شود پناه اَمن آخرم؟!...

ادامه شعر
آرزو بیرانوند

: دلم تنگه[/b] "دلم تنگه تو میدونی چرا از أدما سردم نمیشه با تو بد باشم نمیشه از تو برگردم دلم تنگه واسه بارون واسه شبهای تنهایی من از این شهر بیزارم تویی که کل دنیایی منوو گم کن تو این شبها ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«گویم سلام» ای طلوع روشن فردای من گویم سلام نور امیدی در این شبهای من گویم سلام مایه ی آرامشی هستی در این شام سیاه قصّه ی شیرین در رؤیای من گویم سلام من به امیدی کنم سر اینچنین شام سیاه روشنی...

ادامه شعر
امین مقدس

رسوای عالم‌است دلم در جوارِ زن از بس شرابِ آن شده: چشمِ خمارِ زن آغوش باز می‌کنم و باغ را طلب تا او صفای من بشود ، من حصارِ زن ابرو و چشم و گوش و لبش بیت‌های‌ اوست در حالِ خوانشِ غزلم در کنارِ زن د...

ادامه شعر
سانیا علی نژاد

دو چشم تیره ات سپید کرد موی مرا ترسم،روزی برسدکه گم کنی کوی مرا دردل پیرم،هست دریایی ازعشق لیکن عاقبت حس میکنی زیرخاک بوی مرا نوشتمش...

ادامه شعر
یاسر قادری

سر سپرده ی مهر توام،خانه به دوش و نگران بی قرار سلسله موی توام، آتشفشان در فوران سرآپا خواهشم و میلم همه خواستن تو قلبم تو را میخواند، بشنو، در هر ضربان طلبی ز دنیا نیست، جز دیدن خنده ی تو تو بخند...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

نه مجال با تو بودن نه توان دل بریدن نه اشتیاق در تو دیدن ...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

گفتے بنویسم غم دل را وَنوشتم از طالع تاریکم و از بخت و سرشتمذ صدبار نوشتم غم هجران و جدایے اما نشنیدم ز تو من هیچ صدایی عمریست چو مجنون‌ شده‌ام در پے اویم دلسوخته‌ از داغ جوانم‌ چه بگویم اے خالق ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف الف قامت دوست تضمین غزل شماره ۳۱۷ - دیوان حافظ شیرازی فکر کردند که دیگر ز نفس افتادم داده اندوه و غم و درد و زمان بر بادم ولی ای دوست از آن دم که به تو دل دادم 《فاش می‌گویم و از گفتهٔ خود...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

بگذار ، آسمان گریه کند، اَبر ببارد جانم به لب است او بی خبر از من شب را ، با مآه و ستاره سپری کرد. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
سعید نادمی

طوفان زده از ساحلِ آرام نترسد ما همچو عقابیم که از بام نترسد دانستم از اول که تو صیادی و من صید اما چه کنم، این دلم از دام نترسد یک لحظه به کام دلِ من بودی و این دل از اینکه شود عاشق ناکام نترسد...

ادامه شعر
یاسر قادری

می‌روی و جا می‌گذاری اینجا جان دگرت را اندکی درنگ،شود به تاخیر بیاندازی سفرت را؟ تنها مانده ام و رهسپارم به مسلخ عشق صبر کن تا بگویم، شاید پس گرفتی نظرت را خسته ام و حوصله ای نیست بهر نگهداری دل خبر...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_من سراغش را مدام می گرفتم از حضرت حافظ! _اما او به محض ِ آفتابی شدن؛ برای من! از منطق حرف می زد... _آفتاب ِِسوخته بود! دیگر به آسمان ِدلم نمی آمد......

ادامه شعر
مجید ساری

عشق مجروح تو یکبار جهانی بشود صلح فرمانده و گیتار جهانی بشود بین لبخند خود و نقطه پایانی عشق تو کمی منظره بگذار جهانی بشود گردن آویز شبم ضامن تابیدن توست وای اگر قلب بدهکار جهانی بشود باز دریا ش...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف حکایت دوری تضمین غزل شماره ۵۲۱ - دیوان سعدی شیرازی از استخوان قلمی و به خون سرخ دواتی فراهم است و نویسم برای دوست نکاتی ای آن که زبده خوبان شدی به نیک صفاتی 《سَلِ المَصانِعَ رَکباً تَهیمُ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

وچشم های ختایی نشان یاد شماست خیال لیلی جانان فقط نماد شماست همین ترنج غزل را فدای چشمت کرد کسی که گوشه نشین است خانه زاد شماست به استخاره چشمت شروع شد دنیا دوباره پلک بزن نوبت معاد شماست «سلامت همه آ...

ادامه شعر
امین مقدس

<<منظومهٔ مست>> هر منظره با تو آسمانی دگر است هر جا که تویی مرا مکانی دگر است ای صاحبِ ناز و راز و منظومهٔ مست ! چشمِ تو برای من جهانی دگر‌ است خورشید و ستاره‌ها در اکلیلِ تو اند بر پلک...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا