تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سانیا علی نژاد

دو چشم تیره ات سپید کرد موی مرا ترسم،روزی برسدکه گم کنی کوی مرا دردل پیرم،هست دریایی ازعشق لیکن عاقبت حس میکنی زیرخاک بوی مرا نوشتمش...

ادامه شعر
یاسر قادری

سر سپرده ی مهر توام،خانه به دوش و نگران بی قرار سلسله موی توام، آتشفشان در فوران سرآپا خواهشم و میلم همه خواستن تو قلبم تو را میخواند، بشنو، در هر ضربان طلبی ز دنیا نیست، جز دیدن خنده ی تو تو بخند...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

نه مجال با تو بودن نه توان دل بریدن نه اشتیاق در تو دیدن ...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

گفتے بنویسم غم دل را وَنوشتم از طالع تاریکم و از بخت و سرشتمذ صدبار نوشتم غم هجران و جدایے اما نشنیدم ز تو من هیچ صدایی عمریست چو مجنون‌ شده‌ام در پے اویم دلسوخته‌ از داغ جوانم‌ چه بگویم اے خالق ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف الف قامت دوست تضمین غزل شماره ۳۱۷ - دیوان حافظ شیرازی فکر کردند که دیگر ز نفس افتادم داده اندوه و غم و درد و زمان بر بادم ولی ای دوست از آن دم که به تو دل دادم 《فاش می‌گویم و از گفتهٔ خود...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

بگذار ، آسمان گریه کند، اَبر ببارد جانم به لب است او بی خبر از من شب را ، با مآه و ستاره سپری کرد. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
سعید نادمی

طوفان زده از ساحلِ آرام نترسد ما همچو عقابیم که از بام نترسد دانستم از اول که تو صیادی و من صید اما چه کنم، این دلم از دام نترسد یک لحظه به کام دلِ من بودی و این دل از اینکه شود عاشق ناکام نترسد...

ادامه شعر
یاسر قادری

می‌روی و جا می‌گذاری اینجا جان دگرت را اندکی درنگ،شود به تاخیر بیاندازی سفرت را؟ تنها مانده ام و رهسپارم به مسلخ عشق صبر کن تا بگویم، شاید پس گرفتی نظرت را خسته ام و حوصله ای نیست بهر نگهداری دل خبر...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_من سراغش را مدام می گرفتم از حضرت حافظ! _اما او به محض ِ آفتابی شدن؛ برای من! از منطق حرف می زد... _آفتاب ِِسوخته بود! دیگر به آسمان ِدلم نمی آمد......

ادامه شعر
مجید ساری

عشق مجروح تو یکبار جهانی بشود صلح فرمانده و گیتار جهانی بشود بین لبخند خود و نقطه پایانی عشق تو کمی منظره بگذار جهانی بشود گردن آویز شبم ضامن تابیدن توست وای اگر قلب بدهکار جهانی بشود باز دریا ش...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف حکایت دوری تضمین غزل شماره ۵۲۱ - دیوان سعدی شیرازی از استخوان قلمی و به خون سرخ دواتی فراهم است و نویسم برای دوست نکاتی ای آن که زبده خوبان شدی به نیک صفاتی 《سَلِ المَصانِعَ رَکباً تَهیمُ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

وچشم های ختایی نشان یاد شماست خیال لیلی جانان فقط نماد شماست همین ترنج غزل را فدای چشمت کرد کسی که گوشه نشین است خانه زاد شماست به استخاره چشمت شروع شد دنیا دوباره پلک بزن نوبت معاد شماست «سلامت همه آ...

ادامه شعر
امین مقدس

<<منظومهٔ مست>> هر منظره با تو آسمانی دگر است هر جا که تویی مرا مکانی دگر است ای صاحبِ ناز و راز و منظومهٔ مست ! چشمِ تو برای من جهانی دگر‌ است خورشید و ستاره‌ها در اکلیلِ تو اند بر پلک...

ادامه شعر
افسانه نجفی

قداست عشق را "نام تو" لکه دار کرده است! با خیالِ تو؛ تمام کوچه های شهر طعم بن بست می دهند.‌‌‌..

ادامه شعر
آگرین یوسفی

رویایِ من همیشه پاییز است سردُ بارانی بهانه ای برایِ آمدن در آغوشَت زیرِ چترِ سیاهَت گرفتنِ دستانَت قدم میزنیم کوچه یِ خیال را که انتهایَش به بوسه ختم میشود. #آگرین_یوسفی...

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

"بند ساقه ها" که فاصله ام تا تو در بند ساقه هاست. که در تن ام اکنون پرنده ای جوانه زده که به هیچ زبانی طلوع نمی کند! شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)...

ادامه شعر
نازنین نکیسا

ای نو گل بهار من،ای خوش نوا هزار من یکدم نگر بر حال من،کم کن دگر آزار من یک شب نشین بر خوانِ من، سر نهِ تو بر دامان من وز چهره ی گلگون من، بر خوان تبِ رخسار من دل بسته بر گیسوی تو، بر تابِ آن ابروی تو...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف وجد شگفت عشق تضمین غزل شماره ۸۷ - دیوان حافظ شیرازی هر چند فتنه روی زمین و زمان گرفت وجد شگفت عشق  مرا در میان گرفت با جلوه تو این دل بیمار جان گرفت 《حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به ...

ادامه شعر
رضا دهقانی نامور

لعنت به بهاری که می آید ولی از بهاره من خبری نیست... بگو!!! کدامین مناسبت می آیی??? زاد روزم یا که سالگردم... ... رضا دهقانی نامور...

ادامه شعر
امیرصالح زمردی

صدایِ خش خشِ پاییز در سکوتِ مزار دوباره خاطره ی یک عزیزِ رفته سفر هجومِ گریه ی باران به سقفِ تنهایی (سقف تنهایی: قبر) در انتظارِ ترِ چشمهایِ مانده به در نفس نفس زدنِ آخرین دقایقِ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا