تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
آرزو بیرانوند

نه حال ِ زندگی نه عشق و نه جنون اصلا بدون تو چی داره خونمون؟ رفتی ولی دلم از تو نمی بُره این جای خالیته که پیش من پُره توو انتظار ِ تو توو درد ِ خاطره بی خواب میمونن پلکای پنجره ابرا که می بارن عط...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

بهار استُ اُردیبهشتُ بادِ لطیفی می وَزَد عطرِ گلهآ خاطره یِ آغوشَت را برآیم زمزمه میکند. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
سانیا علی نژاد

سبز شدم، ابر شدی آبی آبی؛ بیدار که شدم دیدم که تو خوابی! تا خواب شدم، خیال شدی پرواز پرواز؛ پرواز شدم گرم شدی؛ نقطه‌ی جوش، مثل اهواز...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_باز هم من و این تنگ گذرگاه... _شبی سراپا تیره پوش کمین کرده چون راهزنی پست بر سر راه... _می کند دم به دم دشنه اش را تیز با آه! _غم عشق چون نوشدارو می زند خیمه ای بر ناخودآگاه... _می کنم عیش سر م...

ادامه شعر
کیوان هایلی

شبی با خود که تنها بود این دل به زیر لب، به نجوا بود این دل درونش غرق آتش غرق خون بود درون خود چه غوغا بود این دل غریب و بی کس و وامانده در خود به دل زخمی هویدا بود این دل اسیر دردِ...

ادامه شعر
امین  غلامی

پریشان حال آن موی پریشانم. که در خواب پریشانم. پریشانتر ز بیداریست. امین غلامی (شاعر کوچک)

ادامه شعر
حامد نوروزی

چند می فروشی؟ گفتمش چه می فروشی ؟ گفت دل گفتمش چند می فروشی ؟ گفت به اندازه لبخند گفتمش پس مال تو "تنها بخند" او خندید و از دستان من دل را ربود وقتی بخود آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتا...

ادامه شعر
علی اصغر  طالعی نوجه ده

حد دلم بی نهایت است وقتی ایکس عشق به سمت تو میل میکند

ادامه شعر
پارسا .

گویند که پایان ره تیره چراغست لیکن ره این عشق عیان تیره و تارست از سوزِ قلم وز دلِ چاکم ‌تو بیندیش پستوی دل ‌عاشق درگشته چه‌ها‌هست بر منزل یاران به طوافیم و طوافش تَریاگ دلِ غمگِن س...

ادامه شعر
امین مقدس

<<گنجشک>> سروِ تو ام گنجشک ! آزادی و دربندم پرواز کن بر خاکِ زندانِ دماوندم از شبنمِ شوقِ تو می‌نوشم شرابِ خوش مِهرِ تو را سر می‌کشم از راهِ آوندم گرچه مقرّ ماکیان هر دم منم، ای عشق ! غ...

ادامه شعر
کیوان هایلی

مهربان آهسته ران غوغا به دل دارم نهان دل صبوری می کنـم، شـاید بمـانم در امـان دل به عشقی داده ام، دل را به نابودی کشید جان به جانش می سپارم تا که باشم من عیان موج عشقی بر دل و روحم نوازش می ک...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

رفتی که تورا دمشق فریاد کند روزان وشبان عشق فریاد کند ماندیم وهزارخاطره،بوی علف ای عشق!بگو که عشق فریاد کند...!

ادامه شعر
مهدی نصرت آبادی

دیگر در غزلم قافیه پیدا نمی‌شود آن قدر نبودی که درد من با دیدنت دوا نمی‌شود شنیده‌ام خوشی در کنار یارت، آری؟ کاش به عینه می دیدم که با شنیدن باورم نمی‌شود یادت رفته که قول داده بودی به عاشقت یادت...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه االعزیز غم بی کران غزلی در سبک وقوع امروز در شناخت هم بی گمان شدیم راه فرار بسته شد و بی امان شدیم چون بازی تو طول کشید و ز حد گذشت شد صبر من تمام که نامهربان شدیم در عاشقی فریب بسی نفرت آور ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«شعله ی عشق» هر که دَم زد یار من می باشد آن دلدار نیست هر کسی دلداده شد هنگام سختی یار نیست هر که شیرت داد عشق مادری در دل نداشت دایه هرگز از برایت مادری غمخوار نیست عشق باشد گوهری دُردانه در...

ادامه شعر
سانیا علی نژاد

خون می‌چکد از واژه‌های بی‌صدایم! فریاد در فریاد شد، صوت و نوایم! روح جهان زخمی گرگانی کثیف است! در جستجوی حکمت کارِ خدایم... مظلوم در دنیا تریبونی ندارد یا اینکه من گمگشته‌ای در ناکجایم؟ یک آسمانِ ...

ادامه شعر
افسانه نجفی

آغوش تو دروازه ی بهشت بود و چشمانت ناب ترین گذرواژه! _اما من به جرم تعهد؛ کنار ایستادم و سکوت تن رویایم را خورد... _تعهد! چه واژه ی بیگانه ای در جای جای خانه ای که اگر یاد تو تسکین تنهایی‌ها یش نبا...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_تو رفته ای... _شهر دارد از درد به خود می پیچد! _نئشگی می کُشد آخر رگ های خاطره را در تن ِ مسموم خیال... _باران ببارد و شهر مرا بی تو دیدار کند؟! _نه!تاب نخواهد آورد آسمان نگه نخواهد داشت بغضش را در پ...

ادامه شعر
مهدی نصرت آبادی

از توبه های هرشبه خسته‌ام از فکرهای ممتد منتهی به تو خسته‌ام از این من خراب به ظاهر بدون نقض از روزگار پر از درد ساکت خود خسته‌ام بی ای...

ادامه شعر
یاسر قادری

در کنج خلوتم و تو بی خبر از حال بیمارم سرشکسته به محنت و غم، نیاز به تیمارم زانو به بغل، شروع میکنم سرودی از عشق بسم الله الرحمان الرحیم،مینویسم از اقرارم خواستم نقش رخسار تو را بیاورم در غزلم رسی...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا