- لیست اشعار
- موضوع
- عارفانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بابک وفایی
در06 /02/ 1343 -
عبدالرشید حمیدی
در06 /02/ 1369 -
بهزاد فروزنده
در06 /02/ 1385
سالهاست آرزویی دارند صنف ما عطارها داشتنِ شیشه ای از عطرِ نفس های تورا
ادامه شعر۱.آن صدای خنده ی ما هم یه روزی میرسد ۱.آن بهار بی غم ماهم یه روزی میرسد ۲.آن کسی کردم کمک روزی مرا کردش ذلیل ۲.آن زمان منتت روزی به پایان میرسد ۳.آنقدر تهمت زدی من را که شاکی ام ازت ۳.آن زمان تهم...
ادامه شعربدتر از رنجِ فراق، غم نیست زَخمِ عاشقان را مَرهم نیست
ادامه شعرقدوم های مبارک در تاریکیِ شَب، با قدوم های مبارک، چنان می درخشی ز فروغت، عرش کبریایی جَلا میگیرد و مَلائکه غبطه به فرزند آدم، ز خلقت ناب، در پیشگاه پروردگار عالمیان شاد و سرورخوان سِجده شُکر بجای...
ادامه شعر《سُرفه های ناگوار》 خنده ای در صورت تو نیست ولی در چشمان من چوب خط گریه ها پُر شده از اندوهِ نگاه اشکبارت که چندین سال بی وقفه بارید, پشت پلک های هر شبم ساعت شنی خوابید درون صبح اَبری فرداهایم و ته م...
ادامه شعردست هایش پر است و دل، خالی چون گلی کاغذی یکسر از لطف آب و گل، خالی دارد؛ اما چه؟ _ سُکرِ بی حالی شُکر؛ ما، سُکر درد دل داریم. شعر پیشرو شعر سروش محمدعلی رضاپور...
ادامه شعرتـو که گـردی زِ مژگانـم کنی دور چـرا چشم جهان بینـم ، کنی کور اگـر چشمـم نکردی دیـده بانـی نـمی دیدم ، همیـن داری تـو منظور ٭٭٭ خالـق دانـای و ...
ادامه شعر* 261- * آمدست از نو بهار جلوه ای دیگر ز سیمای نگار غم خوری یا شاد باشی این یکی هم بگذرد باش از پیمانه ی حُسنش خمار شوی از چشمت غبار * 262- * باغبانی لاله کاشت لاله در خود جز یکی غنچه نداشت تند بادی ...
ادامه شعرخبر دهید به خلایق ، خدیجه مادر گشت که عالمی همه از عطر و یاس و عنبر گشت دوباره باز دل احمد به نور روشن گشت قلوب اهل دو علم یقین و باور گشت کنار چشمه ی کوثر دلیل خلق خدا و عرش و فرش عظیمش وجود دختر گش...
ادامه شعر«کَشتیِ گَشتی» هرگز نگو شخصی غنی، آن یک فقیر است ظاهر ملاکِ چشمِ انسانِ حقیرست سُخره نگیراز پوشش همکیشِ درویش عالِم به عالَم چشمِ او از زرق سیر است هرگز نخور گولِ توان و زور و بازو زیرا برای فیلْ ...
ادامه شعرچشم تو هر دم به هم ریزد خیالم را به هم می کند رندانه و مستانه اوضاعم به هم ××××××××××××××× تو پریشانم کنی درموج موهایت ، چوباد تا که موی مست تو برشانه ام ریزدبه هم ××...
ادامه شعر«حامی» ای که در گویشِ شاعر تو به من کاکامی یا تو خواهر! دَدِهام هستی و پیشم نامی یارگیری بکن از "ذوق" برای کامت غلبه تا بکند هنگِ تو بر ناکامی نامِ "آرام" برازندهٔ اقیانوسست پس بزرگی اگر ای دو...
ادامه شعرآرام گذر کن بله قربان سر چشمت نز ند ترسم از چشم بیفتی سُرخوری روی زبان تو بگو زخم زبان را چکنم منوچهر فتیان پور (راد) ...
ادامه شعربرف میبارید و من مات و حیران بر سپیدیِ چمن می شدم غـرقِ تـماشـای جهـان ِ خـویشتـن بیگمان پوسیده خواهد گشت تن روزگاری در کفن * برف می بارید و باز غنچه می نالید از سوز ِ اَیـاز موی اسپیدِ ...
ادامه شعرحالی دارنند کبوتران حرمش گوئی که طواف میکنند بر بدنش با ذوق به زمین نشسته به رسم ادب با نوک بزنند بوسه به جای قدمش ..................................................... آستان رضا (ع) جلو ه ی خاصی دارد...
ادامه شعرخـدا غمخـوار من ، اول تـو بودی چرا آخر غمـم بـر غم فـزودی کجـا من غافل از لطف تو بودم چرا لطفت بُرید از من به زودی ٭٭٭ خـداوندا تو که ...
ادامه شعرکاشک یارب که یک بار جواب میدادی * یا که با یک نظر از کار گره بگشادی ما که غیر تو نداریم دگر ملجائی * نظری کرده به این بنده ز آن درگاهی هر چه خواهی به کسی خواهی داد * ...
ادامه شعرکاشکی این غم هجران به پایانش رسد وین زمان بی قراری ها به پایانش رسد ما را ارزانی این خاک پای او کنید در شبی این دوری یارم به پایانش رسد...
ادامه شعرروشنـی حکمـت پـروردگار در نظـر آدم شـب زنـده دار آنکـه شب و روز ، به تقوی بُـوَد حکمـت حق را نـگرد آشکار ٭٭٭ پنـد و نصیحـت بُ...
ادامه شعرامواج سوی ساحل هر رهگذر بس است خود شمع باش، راه بلا بیثمر بس است این چشم باز را که نیازی به شمع نیست یک خضرِ هوشیار مرا روی سر بس است گر شمع در محافلِ ما نیست غم مخور یک آه و سوز و اشک روان در سحر ...
ادامه شعر