- لیست اشعار
- موضوع
- عارفانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
احمد البرز
در31 /01/ 1394 -
دکتر کیوان محب خسروی
در31 /01/ 1348
چشم بشر زِ سِـیر جهان سیر کـی شـود وقتی شود که از اجلـش عمـر طـی شود صـد سال اگر بمانـد و بر شوق زندگی خواهد سراغ خضر و پـی عمر وی شود ٭٭٭ هر کس به مادیا...
ادامه شعرو خواهم گفت بودی کاش به عصر ِ ما نظارت می نمودی کاش عوض شد رنگ ِ باران تا که گم کردیم دریـا را و در حسرت شدم گاهی به زودی کاش مــرا می بُــرد رودی کاش * و خواهم گفت دلّالی نگهمیداشت از ما را...
ادامه شعرآنکه امروز دل خستهء ما می شکند سنگ صد من به ره باقی عمرش فکند گرچه ماراست دلی ساده چنان آب زلال لیکن آه دلمان گور ستمگر بکند. سیدرضاموسوی راضی بحر ، رمل مثمن مخبون محذوف با درود به پیَشگاه شما...
ادامه شعراین نظم و اصولی که معیّن ز خدا شد واضح بُـوَد آن نظم معیّن ره ما شد ما هـر چه در این راه بپوییم و بجوییم این راه به دنیای بشر درد و بلا شد...
ادامه شعرتا ولوله و خروش مارا دیدند از بی خبری به حال ما خندیدند دانی که چگونه غافل اند از مقصود؟ با چشم خموش در پی خورشیدند ✍️ واثق جامی...
ادامه شعرنماز جماعت علف ها قنوت سرو رکوع بید مجنون روزه کویر را می بینم می خواهم سجده کنم اگر... نیالاید سرم خاکش را ...
ادامه شعردر تنگنای حیرتـم از نخوت رقیب یارب مباد کس به دیار خودش غریب من معتقد به راستی ام ، حیله گـر نی ام داد از رقیب حیله گر زشت پُـر فریب ٭٭٭ یاران کج...
ادامه شعرتو خودت شعر، لَبَت شعر، تَنَت شعر و غزل میبارد... به گمانم که خدا شعر سرودَست میانِ گِل تو ای بانو...
ادامه شعرگفتم خدا در شهر غم بُردی مرا گفتی چرا اینگونه میبینی مرا گفتم خدا اندر میان غربتم گفتی سُروری، اندرمیان صُولتم گفتم خدا کم طاقتم، اندر میان دیده ها گفتی تو را حاجت دهم، بَردیده بنشان، صیرتم گفتم خدا ...
ادامه شعرشیخ صنعان را کنی یاد ای رها عارفی سالک که از مکتب جدا جذبه عشقی شد برون از کیش خود چند روزی گر چه مکتب پس گرا ولی اله بایبوردی 20 / 06 / 1401 ...
ادامه شعرعشق من، سازم برایم کوک کن عشق من، بالم برایم تور کن @@@ عشق من، دنیا به کامت شاد باد عشق من، دنیا برایت فال داشت @@@ عشق من، با درد من همساز باش عشق من، با حرف من همراز باش @@@ عشق من، تقدی...
ادامه شعرگر به تنزیلی دو ساله می نما یاد یاری ده چهار افتی دلا مکتبی دارد زبانزد روزگار مستقیمی راه جانب ربّنا ولی اله بایبوردی 20 / 06 / 1401...
ادامه شعرآن راه که بگفتـی اگر آن راه نـیابـم دایم که فزونتـر شود آن زجـر و عذابـم آن راه رضای تو که یک عمر نَـجُستـم بیدار نگشتـم مگر این عمـر بـه خوابـم ٭٭٭ ...
ادامه شعرهر کس حقیقت آموخت فرمان آن خدا را باید زِ خلق بیند هر جور و هر جفا را سر رشته ای به دستم آمد زِ روز اول سر رشته را گرفتـم ، بردنـد حق ما را ٭٭٭ به ...
ادامه شعردر ملک همین دنیا هر جا گذر کردم دیدم همه جا دین بود من دین وعمل کردم پیری سخنی می گفت دین واجب ملت شد آگاه ترم بنمود آن پیر جهان گردم ٭٭٭ منـم که بر سخ...
ادامه شعرناب می داری به دستی با وضو راه پیدا با هم اویی سمت هو رهنما استاد بودش یک زمان عارفی نامی خداگون بس نکو ولی اله بایبوردی 20 / 06 / 1401 ...
ادامه شعرسوزِ دل دنیا سرکِش شده بیراهه روان گشته، حَذر آژیر زردی به قرمزی گرائیده ، خطر به چِسان چنین شتابانی تو دنیا فانیست کجا هستند کسانی که می گفتند باقیست غفلت کل بنی آدم از این فانی سرا باقی پنداشته ...
ادامه شعربرترین حسِ سجده ها در این است پیشانی به خاک و تن ها خاکین است گوش زمین می کنیم پچ پچ ماها در سماوات شنیده شود پچ پچ ها فقط آسمان نیستا هُو دلِ ماست نزدیکتر از آنیست آنی به ماست زمین و آسمانها مملوک...
ادامه شعر آتش کشیده بر تن شب های تار من
چَشمی ستوده همره من در کنار من
روشن شده نگاه من اندر نگاه او
همچون شروع خالقیت از غبار من
رضوان کشیده تا ابدالدهر ماجرا
بر جویبار دوزخ پر انتظار ...
از گروه فاتحان در حرص، بیرونیم ما در فضای عشق، مغبون مثل مجنونیم ما دلربا وقتی که ما را در سرا بیمار دید حکم جایز بر حرامش خواند، ممنونیم ما خارِ تنهایی به خالق میکند نزدیکتر ((هر که می گرداند از ...
ادامه شعر