تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمدهادی صادقی

«باده ی حق» ساقی امشب حال دل را باده درمان می کند از قفس جان را رها از کُنج زندان می کند آسمان تار است و غم همخانه ی دل گشته است باده ات ساقی مرا تنها مسلمان می کند همنشین غم فقط پیمانه می باش...

ادامه شعر
عاطفه مشرفی زاده

عاقبت مه مرا در خود بلعید. می دویدم و فریاد می زدم اما تمام راه ها ناپدید شده بودند پیش از آنکه قله را ترک کنم  مه از راه رسیده بود... هر بار پیش از رفتن گمان می کردم که باید تو را ببینم.  اما حال دیگ...

ادامه شعر
بهرام داودپور

گلم امشب چو ماهِ آسمونه،یار???? ستاره گردِ یار؛ چشمک زنونه???? بپاشیدگل به صحرا و درو دشت،یار???? که میلادِ آقام،صاحب زمونه???? جونم فدایش????نازِ نگاهش???? چشمام کنم فرش؛در زیرِ پایش???? آقام؛آقام...

ادامه شعر
محسن فرخ پور

ما روز و شب عصیان کنیم &یا دعوی عرفان کنیم& از ما همه فسق و فجور& در غفلت از بهر غرور &در فکر آلام کرور& از ذکر آن بس در سرور& گوییم حق محبوب ماست& خشنودی اش مطلوب ماست&am...

ادامه شعر
محمدرضا بادینلو

مومنان با حب حیدر فاتح اند و رستگار ای به قربان امیرالمومنین آن شهریار با تمام بندگان گوید خدا روز حساب با علی ها سوی جنة بی علی ها سوی نار من چه گویم از علی؟! الله وصفش کرده است: «لا فتی الا علی ...

ادامه شعر
فرزاد الماسی

یادتان رفته زمانه چه حدودی دارد مثل فواره فرازش چه فرودی دارد فرزاد الماسی

ادامه شعر
محمدرضا بادینلو

مقام و منزلتت برتر است از افلاک یقین که شأن تورا جز خدا نکرد ادراک « غرض تویی ز وجود جهانیان ور نه لما تکون فی الکون کائناً لولاک » هر آنکسی که به دل داشت بغض آل علی یقین ز راه خلاف است و نطفه ی ناپ...

ادامه شعر
فاطمه  اکبرپور

ای جویبار جاری، از تو کجا گریزم؟ بی تو کجا روم من، باده و می بریزم!

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«شاکر» هر که شکرت نمی کند کور است از حقایق دلش بسی دور است دل او می شود غمین و تار بر دلش نیش مار و زنبور است شهد شیرین به کام او تلخ است باده ی جام او همی شور است دل او شام تیره و تاریست رو...

ادامه شعر
فرامرز عبداله پور

بنام خدا ای یوسف ِ زهرا گُلِ گُلزار امامت ای صاحبِ دنیا شده ام مست فراقت ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ ای مونسِ غمها بده ازجام ولایت برسرکشم آید به دلم کشف کرامت ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ ای معدنِ علم و عملُ زُهد اطاعت ای پایه گذارِ رهِ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

گر تو نیایی این همه باران چه می شود ؟ دریا و رود و چشمه ی یاران چه می شود ؟! گیــرم که سیـــل بـرده تـمام حدیث را در این میان ، روایت ایمان چه می شود ؟! من بـا دو برگ سبز امیدی خوشم ولی تکلیف سخ...

ادامه شعر
حسن سهرابی

چه فاصله ای است لایتناهی میان...... خواستن و نرسیدن......عشق و نفرت....... مرگ و شهوت. وچقدر به هم نزدیکند....نرسیدن وخواستن......... نفرت و عشق....... شهوت و مرگ. و ما متحیر مانده ایم میان فاصله ...

ادامه شعر
سحر خالقی

باران دم نوش دم کرده ای ست روی میز چوبی باطراوت وگرم همچو نامه ای که ازطرف پستچی کائنات دم در باغ عدن برویم جاری میکنن ومن... اریحا شعر سپید شعر نو شعر موج نو...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

آمدم برایت شعر بنویسم دست هایم جان نداشت مثل مسلمانی که نماز می خواند ولی ایمان نداشت حالم همچو گنجشکی ست بر فراز شاخه ی سرو لانه اش را دوست داشت اما قدرت طوفان نداشت ...

ادامه شعر
سحر خالقی

در میان مسیر که بودم زمزمه های آب را شنیدم که در زیر لبش نجوا میکرد و قبیله ی شهودی ام را فریاد میزد و قلمی همچون فرکانس فرشتگان به روی جاده ی درونم لبخند میزد انگار سر چشمه واقعیت با اصوات فلسفی هما...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«کریم» فرق تو با من چه باشد گر نبخشی این گدا را من خطا کردم بسوزانی تو این قلب و سرا را گر ز نادانی شدم همراه نفس سرکش خویش از درت هرگز نمی رانی تو این عبد و گدا را از در میخانه گر رفتم اگر با...

ادامه شعر
رضا دهقانی نامور

از گریه های گرم در فراغ تو به مقام بغض رسیدم ... رضا دهقانی

ادامه شعر
حسن سهرابی

شوق است مرا روی چو ماهت که ببینم تنها شوم و در دلت آرام بگیرم من آمدم آرام که در پیش دو چشمت دریا شوم و در تنت آرام بمیرم .................. حسن سهرابی...

ادامه شعر
حشمت‌الله  محمدی

در ظلمتی افتاده ام ،پیدا کنید مهتاب را ! چون من نداند هیچکس، قدر هوای ناب را پابند مهرش بوده‌ام و از داغ عشقش سوده‌ام مشتاق اهدای تنم ، ِبستان ز من این قاب را! دور جهان را گشته‌ام، آمال‌ها را هش...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم رب الهدایه و النور #دوبیتی - شماره ۶۳ نور هستی   تو نور هستی و شور صلاتی تو معنا و تو مجرای حیاتی در این توفان بی پایان محمد بدون شک تو کشتی نجاتی غبار دستگاه حسینی- مهدی رستگاری چهارم بهمن سال ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا