تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمد صالح مرادی

گر زلیخا می دانست خالق یوسف کیست ز عشق یوسف هیچ گاه نمی گریست

ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

چشمانم در کوچه پس  کوچه های دلتنگی به دنبال برق  نگاهت می گردد تا روشن  شود شبهای غمم با دانشی که  ازقلب تو فرمان می گیرد #افسانه_ضیایی_جویباری...

ادامه شعر
بیتا عربنژاد

میخواهم بدانم که تو دانی و سرایی میخواهم بکارم که تو کاشتی و گذاشتی میخواهم بگویم که تو کیستی و کجایی دانستم توی روزی رسان همان خدایی خدایی که میباراند بر سر بندگانش مهربانی دارد همه نقش و نگار جهان...

ادامه شعر
منوچهر کشاورز

جزء یاد تو وذکر تو نیست دردل ،کس بالا تر از دست تو دگر نبود دست هر آنچه که با قلم رود بر کاغذ خارج نبود ز حکمت و علم تو ،بس ...

ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

‍ شعرمی گویم  برایت ازغزل های  دلم ایکه درجان منی امادلت بادیگری است وقت مردن  آرزویم دیدن رویت نبود چون برایم این ندیدن حکم تیرآخری است #افسانه_ضیایی_جویباری ...

ادامه شعر
ایمل  حکیمی

هزاران عبادت کرده ایم در عبادتگاه حق تو با یک نگاه کافریت ما را گمراه میکنی ایمل حکیمی

ادامه شعر
سید مصطفی سامع

شعر شماره ۸۱ عطر معلیٰ دل ما بر سر کوی تو بسی جا مانده یاد هر لحظه ی صحن تو به دلها مانده بکن ارباب نظر تا که بیاییم هرسال میل طوف حرمت داغِ دل ما مانده بوی عطر حرمت برده ز سر هوش همه بسکه بر شام...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

《جلوه ی زیبایی》 همدم بیداری و رویا تویی ساز خوش آن نغمه و آوا تویی روشنیِ ظلمت شبهای تار نور امید و مَه شبها تویی یاد تو آرامش دل می شود سوسن و آلاله و مینا تویی دشت و دَمن نقش و نگاری ز توست...

ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

#باران_صدایم_زد چشمانم را بستم سیر میکردم در رویاهای  شیرینت باران  صدایم  زد خوابم را پشت  پلکهایم به امانت گذاشتم خنده پاییز  راشنیدم زودتر ازهمیشه فصل عاشقی  را آورده بود وباسپاهی از برگهایش ...

ادامه شعر
دریا حسن خانی

خانه ای خواهم ساخت خانه ای از جنس تاخت خانه ای با دران ارزقی خانه ای با صدای زندگی سر ریز عشقش میکنم با دلم پر امیدش میکند باطنم می سازمش با خشت جانم می آرانمش با قلب...

ادامه شعر
شبنم حکیم هاشمی

ای حادثه‌ی پرشور، ای معجزه‌ی جاری از خویش مرا بردی تا لحظه‌ی بیداری! از خویش مرا بردی تا آینه‌ی دیدار! در آینه‌ات دیدم با خویش چه‌ها داری! در چشم تو باران بود، در قلب تو یک خورشید در جان تو می‌دی...

ادامه شعر
رضا احمدپور

دل به تو قبله می کند رو چه طرف ملاک بود این همه از تو ما شدیم گرچه بهانه خاک بود دیده بگیرم از کجا تا که نباشد از تو آن حال مِی از نگاه تو خوشه ی ناب تاک بود رضااحمدپور...

ادامه شعر
سعید نادمی

از روز ازل تا به ابد ، هر دو جهان هیچ پس چرخش بیهوده ی این چرخ زمان هیچ ... گفتا که : من از کجایم و عاقبتم چیست ؟! گفتم که : تو از هیچی و تا ابد همان هیچ ... ✅ دکلمه این دوبیتی را باصدای سروش نادمی...

ادامه شعر
حسین  ستوده نیا

عاشقی دردقشنگی است که هرکس نچِشد لذت پروازِ در اوج سَما را ، کَرکَس نچشد دل اگر پاک کنی در صف عشاق آیی که خدا‌ ، جرعه عشقش به سَرکَش نچشد حسین ستوده ...

ادامه شعر
امین و امیر اصلانی

به نام خدا « صنم» چون جان به ره عشق تو بازیم ، صنم! یک جان چه بُوَد ، هزار جان هم بدهم وقتی که وصال توست جان ابدی ما را چه هراسی است در این راه و چه غم؟ شاعران: امیر اصلانی / امین اصلانی...

ادامه شعر
سحر خالقی

بی زمانی همچون انوار خورشید است نوریست که در یک کاسه پر از اب تلو تلو میخورد رنگ زردیست در تمام جعبه مداد رنگی های دنیا ماهی ایست که در لحظه شنا میکند موجیست که تکرار نمیشود کوچه ایست که راه به بن ب...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

..قرآن ناطق..... از زیر قرآن که رد شد از زندگی رد شد پدر گفت مگه قرآن را از زیر قرآن رد میکنند اشک در چشمهای مادر بدرقه لباس خاکی اش گم میشد تا ابد ابر بارانی ش و قوطی خالی کمپوت اهدایی کودکی لیوان ...

ادامه شعر
نوید مرشدی

شب سرد و پر ز غم را برگرفته شبهی در راه آهسته و بی صدا، تنها بگرفته غبار صدایش را او در طلب عشق، به خاری افتاد سِر از سر معشوق به دامان افتاد آن سِر که از سر افتاد، وا افتاد وای از آن یار که در پی دلد...

ادامه شعر
امین و امیر اصلانی

بسم الله الرحمن الرحیم «تک بیت» عشق حاصلش ارچه شعرسازی است شعرم نَبود زان که مجازی است «یار جانانه» صد فتنه شود در دل با طلعت آن رویت مدهوش کند یک گل گر باشدش آن بویت مفتون چو کنی کس را خرسند توان...

ادامه شعر
سیده فرزانه رضوانی نژاد

بهشت رضوان: اربعین آمد ، وَ سیلِ عاشقان گشته از هر سو، به این کشتی روان سخت و شیرین و پُر از عرفانِ ناب از کفِ مردم رها گشته حساب می روی، گاهی تو را هم می برند کاهِ ما را هم به قیمت می خرند سنّ و سال ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا