آخرین مطالب وبلاگ
نماد الکترونیکی
آمار فعالیت سایت
  • تعداد کاربران:2,320
  • تعداد اشعار:28,391
  • تعداد نظر:195,212
  • تعداد بازدید:7,074,222
آخرین حضور کاربران
اخبار
  • 14/ 12 /1398 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
  • 04/ 2 /1403 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
حسن  مصطفایی دهنوی

دوبیتی 293

ما غافل از آن فـرد خداونـد مُـبینیـم
بیهوده بر آن دیدن جسمش به کمینیـم
در ما بصر دیدن جسمش به یقین نیست
بینـا به همین گردش و دوران زمینیـم
٭٭٭
کار ...

48
ادامه شعر
نادیا رودکی

برادر


برادر، نامش بود سرچشمه پاکی
وجودش ،مملو از تطهیری و پاکی
کتاب زندگانی که ورق خورد برایم
خرسند بودم از وجودت ای برادر
تقدیر زندگی که رقم خورد برایم
نام تو شد تمام دار و ندارم
زندگانی که با تو گذر شود
...

95
ادامه شعر
مسعود بافقی زاده

غزل عاشقانه: گره

غزل عاشقانه : گره


چسبیده به رنج آوری چرخِ کبودیم

هوشیاری پیمانه و معشوقه که بودیم

گفتند : که بوی خوش یاراست.. غلط بود

در حسرت یاریم و گرفتار به عودیم

از عشق سخن گفتن و از عشق شنیدن

در رابطه ...

103
ادامه شعر
علیرضا همتی فارسانی

پناه گریه



اسیرم کنج تنهایی و غم ها سر نمی آید

پریشان می شوم از بس کسی از در نمی آید

دلم در موج موج غصه ها گم می شود یعنی

در این دریای موجی کاری از لنگر نمی آید

مرا در آتش کینه اگر سوزاند و خاکم کرد

چرا ...

43
ادامه شعر
عزیز حسینی

ناممکن

انگار چیزی مرا سمت تو می کشاند
اما عشق نیست
چیزی فراتر از عشق ....

عزیزحسینی

90
ادامه شعر
علی معصومی

پرچین خیال

پرچین خیال
صیاد دلم بود دوتا چشم غزالش
لب تشنه خون بود تمنای محالش

انگار پر از حکمت و اسرار نهان بود
هر گستره ی قاب خداوند جمالش

چون چشمه که در دامنه صخره بلغزد
صد موج نهان بود به هر میوه کالش

یارب...

47
ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

خواب طلایی

بخت اگر خواست تاباتو بود واگر نصیب ما باتوبود
یک کمی آب به کوزه میریزم
تاکه آن سرد میشود میخیزم
من از آن خوابی که تو درآن
شاه آن خوابی و باز آن سان
آب سرد را برپیکرت ریزم
تاکه از وجد آن به رقص آیی
و...

51
ادامه شعر
سیدیحیی حسینی

*** مسمی***

*مسمّی *


آنقدرمردباید بزرگ
تابداندکه
خیلی کوچک است

پادشاه باید.
اگرچه قلمروات
به عرض شانه ها باشد...

اندرهیبت شیر
تابانگاهت حرمتت.
وارج نهندت بربزرگی...

جوانمردباش
به میزان مطلوبی اراده
که درهیم...

103
ادامه شعر
محمدجواد منوچهری

عشق من سازم برایم کوک کن

عشق من،
سازم برایم کوک کن
عشق من،
بالم برایم تور کن
@@@
عشق من،
دنیا به کامت شاد باد
عشق من،
دنیا برایت فال داشت
@@@
عشق من،
با درد من همساز باش
عشق من،
با حرف من همراز باش
@@@
عشق من،
تقدی...

79
ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

راستی و کج

« راستی و کج »
در مرحله اول که بشر ، جانب حج رفت
آیا چه سبب شد، که بشر در ره کج رفت
این کجروی از نسل کدامین بشر آمد
تا این بشر از راه حقش در ره کج رفت
آیا چه ...

59
ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

یاد یاری ده چهار افتی دلا


گر به تنزیلی دو ساله می نما
یاد یاری ده چهار افتی دلا

مکتبی دارد زبانزد روزگار
مستقیمی راه جانب ربّنا

ولی اله بایبوردی

20 / 06 / 1401...

47
ادامه شعر
نیلوفر تیر

افیون

شب با صدای جاروی پاکبان می آید
اندوه زنی را فریاد می کشد
چشمان ستاره پر اشک می شود
و ماه روی بر می گرداند
اینک کلاغ های بی خواب شده
مصیبتی را فریاد می کشند
افیون با چنگال های فقر
باز مادری را کشته
کو...

66
ادامه شعر
مرتضی سنجری

دایرة المعارف

《دایرة المعارف》

لیلی جان..،
مردمان این شهر
برای مجنون بودنم
از من دلیل می خواهند
رنگ چشمانت را قرض می دهی؟
تا در دایرة المعارف نگاه قشنگ تو
معنی واژه های شعرم را بفهمند،
و چه زیباست
صورت خورشید
هنگام...

46
ادامه شعر
الیاس  امیرحسنی

برای دخترم

در سال ۹۲ در چهلمین روز تولد دخترم چهل دعا برای او نوشتم

روز چهلت ؛چهل دعا نذر توباد
عشق وهنر وصفا عزیزم
صبر وظفر و وفا انیسم
خوشبختی وثروت وترحم
لبخند و محبت و تنعم
ترفیع و نشاط و زوج زیبا
علم ...

70
ادامه شعر
محمد علی رضا پور

بلده طیبه

نور در نور و پر صفا و سرور

نغمه و نقش و رنگ و بو، پر شور

بومیان نجیب و بوم عجیب

باده در باده، جلوه های حضور

بَلدَةٌ طَیِّبَه

و رَبٌّ غَفور.


مکتب ادبی نورگرایی
شعر پیشرو
شعر سروش
محمدعلی رضاپور...

72
ادامه شعر
زهره فرمهینی

پشیمان


از راه کج برگشته‌ای دیگر گلی پژمرده‌ای ‌
از چشم دل افتاده‌‌ و انگار دل آزرده‌ای

گفتم تو را رازی مگو از عشق خود اما چه سود
بازی گرفتی عشق را دیدی چو دل را برده‌ای

اندوه من را دیدی و رفتی دلم صد پاره...

103
ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

"خالی ناممکن"

"خالی ناممکن"

از من و تو
کداممان می تواند ساقه ای شود؟!
به برگ بیاید و
روی کف دست هایش
ریز ریز باران ببارد
از من و تو
کداممان می تواند رها باشد؟!
در خالی نا ممکن
و در هوا بال بریزد و
در قلبش
مثل قاصد...

58
ادامه شعر
سیده نسترن طالب زاده

بالاد عطر معنا

از رود گنگ گفتی ، با صوفیان نبضت
شهد جهان چشیدم،من در دهان نبضت
میدان سرخ عشقیم ،آواره در هبوطم
زخمت به جان تلخم، من دردبان نبضت
بالاد عطر معناست، ترسایی تمناست
من دیدم و شنیدم ، آه از زبان نبضت
خون...

175
ادامه شعر
احمد صیفوری

آتشفشان

وقتی که شاعر از غمی افسرده باشد
گلواژه‌های شعر او پژمرده باشد

دیگر چگونه به بهار امید بندد
وقتی که باغش را خزان آزرده باشد

از هیچ چیزی در جهان ترسی ندارد
فردی که عشقش در جوانی مرده باشد

آتشفشان سوغ...

63
ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

تک حرف ها

1- ای طلوع انگور وای پوشیده در نور من ترا خوب تر از بوی تنم مشناسم.
2- باد ها میوزند اما من! همچنان ریشه در تن خاکم.
3- دانه دانه انار میشوم تا در لای خیالاتت خانه سازم.
4- از لبت همچو عسل میریزد. زنب...

83
ادامه شعر
محمود گندم کار

خلیج همیشه فارس



خلیج همیشه فارس

درغروبی قلبم از مهر وطن لبریز بود وز عشق آکنده
 ساکت وتنها کنار  ساحل زیبای این دریای گوهر خیز و رخشنده

ساحل دریای پارس ،این آبراه سبز طولانی و طوفانی
بر خلیج فارس مهمان بوده با ام...

88
ادامه شعر
افسانه مهدویان

رویا

چندی است به رؤیای دو چشم تو اسیرم
بند آمده در عمق گلو صوت و نفیرم

آخر من بیچاره چه سازی بنوازم
چون آه ندارم که به ناز تو ببازم

هرگوشه ی دنیا نظری چند نمودم
یک بار دگر دفتری از عشق گشودم

مجنون سوی د...

81
ادامه شعر
مجید قربانی

برای تو

*۱*

دلت که میگیرد...
نفس هایم بند می آید....
مگر میشود، قلبم بگیرد و نفس بکشم؟!

*۲*

از بس سکوتم تلخ بود...
کافه چی...
شیرین ترین قهوه اش را برایم آورد...

*۳*

آونگ آخرین دست تکان دادنت...
ت...

36
ادامه شعر
فاطمه  مهری

نیست مرحم

و تو ای خواب که با خود می بری دنیا را
بد نمی شد اگر می بردی
دل سرما زده ی دریا را
گر چه سیلی که دو چشمان من انداخت به راه
برد از یاد همه ی رویا را
کو کجاست آن منجی پر مدعا
دل به تنگ آمده از دست رقیبا...

72
ادامه شعر
سعید فلاحی

کردستان

کوردستان بنه‌ماڵه‌‌‌مه
خۆڵی دایکه‌م
شاخ و کوێسانی باوکه‌م
خورۆشی سیرۆان ده‌نگی منه
هه‌ڵفڕینی هه‌ڵۆه‌کانی شه‌ڤڕه‌شکه‌م
شاهۆ و قه‌ندیل ناو براکانم
هه‌ڵاڵه‌برمه‌ خوویشکه‌م
به‌ڵام خۆمیش حه‌لبجه‌م
مه‌غدور ...

87
ادامه شعر
لیلا طیبی

توفیر

میدان مین باشی؛
یا در کلاس درس!
سر کار،
یا به تفریح...
هیچ توفیری ندارد؛
وقتی جای دیگر
پیش کسی دلت گیر است.

#لیلا_طیبی (رها)
...

66
ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

دوبیتی 291

آن راه که بگفتـی اگر آن راه نـیابـم
دایم که فزونتـر شود آن زجـر و عذابـم
آن راه رضای تو که یک عمر نَـجُستـم
بیدار نگشتـم مگر این عمـر بـه خوابـم
٭٭٭
...

63
ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

دوبیتی 289

هر کس حقیقت آموخت فرمان آن خدا را
باید زِ خلق بیند هر جور و هر جفا را
سر رشته ای به دستم آمد زِ روز اول
سر رشته را گرفتـم ، بردنـد حق ما را
٭٭٭
به ...

67
ادامه شعر
سید مهدی نژادهاشمی

عمر این عشق سرانجام به سر می آید

نه بجز خون دل از عشق تو در می آید
نه دلم از پس این وسوسه بر می آید

لبت از خون دل من شده رنگین ، چه کسی
گفته روی لب تو خون جگر می آید !

چه کنم با عطش ِ تاب و تب خواستنت ؟!
پدرم آخر از الطاف تو در می ...

86
ادامه شعر
علی معصومی

چشم تو غرق ناز

چشم تو غرق ناز

وقتی به یُمن دیدن هم، آشنا شدیم
پروانه های شعله مهر و صفا شدیم

هرکس برای ثانیه ها نقشه میکشید
ما هم دچار لحظه چون و چرا شدیم

مانند شاخه های یله در مسیر باد
سرمست هر اشاره باد صبا شد...

66
ادامه شعر
mahdi zakizadeh

تویی

سَر دَواندی و به سر می دَوَم آنجا که تویی
چشمِ خود بسته بر آن راه تماشا که تویی
دل به هر ساز که میل تو زند می رقصد
به لبم خط خوشی حک شده آوا که تویی
رود سرشارِ سرودی ست در اندیشه ی من
جریان یافته در ب...

66
ادامه شعر
مجید قربانی

دل طوفانی

بی تو ای آرم جانم دل من طوفانیست...
موج این عشق بلند است و دلم دریانیست...

در تب دوری تو سوخت دلم حاشا نیست...
یودنت همچو سراب است و دلم صحرانیست...

عجبم هست که امشب به دلم غوغا نیست...
قلمم هس...

33
ادامه شعر
حمید گلی زاده

قاتل عشق

قلم دارم به دستم تا نویسم
زِ دیوی سرکش و بد ذات و یاغی
اگر با دیوِ قصه اُنس گیری
نمی ماند زِ هستت هیچ باقی

تورا از آدمیت باز دارد
زند بر روحِ تو آسیبِ بسیار
فقط روزی به خود آیی ببینی
خودت را کرده ای ...

64
ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

اسباب طبیعت

ای عشق نــــــــــــامدار ای دل بیقرار
ای چشم انتظـــار ای جان خود نـــثار
آتش به جان تــــــــو چه شعله ور بود
آتش چه سان بــــــــود چون دانه ی انـار
آب شده ایـــــن تنت پیروز شد دشمنت
آب است چو خون...

47
ادامه شعر
انسیه سوسنی

تلخ شو

تلخ شو
زهراگین
بگذار که نخواهمت!
نیش بزن مرا...
و تیزی طعنه هایت را در جای جای روح و تنم نشانه رو... بگذار زخمی دست کنایه هایت شوم...
بگذار تمام وجودم یخ بزند از سردی کلام تو
بگذار که نخواهمت
...

81
ادامه شعر
علی ناب

آستان کلنگ

از فراقت سر به سنگ کوبیده ام
سر به آستان کلنگ کوبیده ام
رفته‌ ام تا انتهای روزگار
تا ببینم که تو هستی بر قرار
بارها گردیده جانم غرق خون
گشته ام دیوانه در حد جنون
سالها دور از نگاهت مانده ام
چشم ...

99
ادامه شعر
سکینه شهبازی

طلوع

در دشت مهر و محبت گل های قاصدک را پرواز دادم
ذره ذره وجودت شده تار و پود پیراهن روز
خورشید که تو را تن می کند
با طلوع ات هزاران نور امید می روید
یعنی هزاران شکوه تو
و آغاز راه شروع من و تو

#سکینه_ش...

49
ادامه شعر
محمد مولوی

در باب خویشتن


ذوق و شوق شعر مرا سوزاندند
در مسجد قالی کرمان را سوزاندند

شب ها نقش قالی ماهی تبریز را می کشم
روز ها برای رزق و روزی منت این و آن را می کشم

شهر کاشان با مشاهیر و شاعران و قالی بافان
بنده در ضمیر...

124
ادامه شعر
یزدان  ماماهانی

دیــدار ( غـزل )

چـشـم انتـظارم در زنـی گـویـی ؛ منم عشـق
با اشتـیاق ، در را به رویـت وا کُـنَـم ؛ عشـق

چشمـم به چـشمـت تا بـیفـتـد ، زیـن تـعلّـق :
مـورمـور می‌گـردد چـنان مـوی تـنـم ؛ عشـق

بـا مـن مـواجـه می‌شـوی...

38
ادامه شعر
علی مزینانی عسکری

دلبر


دلبر دل نشین ما دل به دلم نمی دهد
همره من نمی شود یاد صنم نمی کند

دل به هوای وصل او در عجب است زبی دلی
بر سرکوی دلبرش باده به جم نمی زند

باغ گلش شکفته است گل به گلش خنده کنان
خنده به روی من کند سر ...

75
ادامه شعر
سیدمحمدرضا لاهیجی

باتارا کالا لطفاً فوراً

سرگیجـه گرفته کودکِ رفتارم

در محبــسِ زندگی دلِ سربارم

در دامِ غم و غربتِ آدم‌خوارم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مردانه بیا مرا ببر مرگِ عزیز

لطفاً فوراً
ــــــــــــــــــــــ...

113
ادامه شعر
سیدمهدی  حسینی فرد

پاییز بی مهر

یک شاخهٔ رزی که گاهی خار هم داری
یک قافله سرگشته و بیمار هم داری
جذاب و شیرینی ولیکن دلهره آور
آرام ‌و مغروری سر آزار هم داری
چنگیز دلرحمی که بعد از خون و ویرانی
بین سپاهت دکتر و معمار هم داری
غیر از...

102
ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

دوبیتی 290

در ملک همین دنیا هر جا گذر کردم
دیدم همه جا دین بود من دین وعمل کردم
پیری سخنی می گفت دین واجب ملت شد
آگاه ترم بنمود آن پیر جهان گردم
٭٭٭
منـم که بر سخ...

52
ادامه شعر
jalal babaie

دلتنگی

(غزل سپید)
با دلی تنگ نشسته ام در کنار جویی آب باران می زند.
من همچنان قلبم به یاد عشق تو در سینه می تپد.
باران همیشه مرحم دل های تنگ هست معشوق من.
آری درست هست که باران بوی پیراهنت را می دهد.
دلتنگ و...

73
ادامه شعر
نیلوفر تیر

پاییز

تو بانویِ آشوبگرِ شهر
با گیسوانِ رنگارنگی

غارتگرِ برگ هایِ سبز
لرزشِ شاخه هایِ بی برگی

تو طعمِ گَسِ خرمالویِ نارَس

عطر خوش نارِنگی و بالَنگی

آشوب آشیان این بی خانمان مانده

در کوچه پس کوچه هایِ ...

123
ادامه شعر
نادیا رودکی

زمستان مظلوم

در میان عطر های هر فصل
زمستان بود برایم بهترین فصل
تقدیرتولدم بود در دی ماه این فصل
نکرده بودم گله از خداوند در این چهارفصل
بوی نم بارانِ پاییز ،بود تنها سوغاتی برای آخرین فصل
زمستان گفته بود بعد این ...

59
ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

عارفی نامی خداگون بس نکو


ناب می داری به دستی با وضو
راه پیدا با هم اویی سمت هو

رهنما استاد بودش یک زمان
عارفی نامی خداگون بس نکو

ولی اله بایبوردی

20 / 06 / 1401
...

68
ادامه شعر
انسیه سوسنی

کتاب عشق

هزاران کتاب
نوشته اند از عشق
که بخواند معشوق !
من برایت
بنویسم
یا
نه!
این تو هستی
که مرا می دانی!
که مرا
می خوانی!
که در اندوه زمان و دوران
در دلم می مانی...

انسیه سوسنی

...

80
ادامه شعر
علی معصومی

عوض کنی

عوض کنی
میشد دوباره حال و هوامو عوض کنی
ناگفته های چون و چرامو عوض کنی

با کفر گوشه گوشه ی چشمان فتنه ات
عمق نگاه سمت خدامو عوض کنی

میشد برای اینکه بخوانم برای تو
آهنگ سوز و ساز نوامو عوض کنی

مثل پر...

53
ادامه شعر
داود دوستی

تنهایی

تنهایی گاهی از انسان
یک زورق می سازد
نشسته بر امواج سرگردان
گاهی مرا به یاد آر
مرا و دریایی که در آن
غوطه ور هستم......

63
ادامه شعر
برو به صفحه:
محل تبلیغ کتاب و آثار فرهنگی شما
تو را به هیچ زبانی
کانون ادبی ققنوس
کانون ادبی ققنوس
بازدید ویژه
ورود اعضا

تولد اعضا
شاعران جدید